آشنایی با ۱۰ شخصیت برتر جهان سینمایی کوئنتین تارانتینو + عکس و جزئیات
کوئنتین تارانتینو کارگردانی است که دیدگاههایش به درک تاریخی او از هنر وابسته است. او یکی از بزرگترین سبک شناسان بصری آمریکایی و نویسندهای منحصربهفرد در زمینهی شخصیتپردازی و دیالوگ نویسی است؛ کلمات او ریتم خاصی دارند و بعضی از شخصیتهای فیلمهایش فراتر از سینما هستند و در کوچکترین حرکات و اشاراتشان نقد و منظور خاصی نهفته است. تارانتینو دهها سال است که لحظات، نامها و شخصیتهای بهیادماندنی به ما هدیه داده است. تا به حال ستارههای زیادی با او همکاری کردند که از نمونههای اخیر میتوان به لئوناردو دی کاپریو و برد پیت اشاره کرد. سبک فیلمسازی عامیانه و ماهیت بیپروای آثار او نه تنها بازیگران مستعد را نمیترساند بلکه آنها را ترغیب به همکاری میکند.
هر کدام از شخصیتهای آثار کوئنتین تارانتینو داستان منحصربهفردی دارند و بازگشت به آنها سفر دلانگیزی است؛ از سخنرانیهای نمادین پالپ فیکشن گرفته تا هیپیهای آزاد و رهای روزی روزگاری در هالیوود و شوخیهای گزندهی حرامزادههای لعنتی همه و همه لحظات بهیادماندنی هستند که به لطف تارانتینو و صد البته شخصیتهای عجیبوغریبش در حافظهی جمعی دوستداران سینما ماندگار شدند. این شما و این ۱۰ شخصیت برتر جهان سینمایی این کارگردان مولف.
۱۰- مایک بدلکار در ضد مرگ (Death Proof)
- سال انتشار: ۲۰۰۷
- بازیگر: کرت راسل
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۶۵ از ۱۰۰
هرچند منتقدان نظرات متعددی دربارهی فیلم ضد مرگ دارند که عموما در دو قطب مخالف هم قرار میگیرد اما نمیتوان این موضوع را کتمان کرد که مایک بدلکار به نوعی امضای شخصی کوئنتین تارانتینو است و میتوان بسیاری از خصوصیات شخصی او را در این بدلکار دیوانه دید.
ماجرا دربارهی بدلکاری به نام مایک است که همانقدر که به سرعت و کارهای محیرالعقول و خطرناک علاقهمند است، به کشتن دختران بیگناه با ماشین ترسناکش که ضد مرگ نام دارد هم تمایل عجیب و غریبی دارد. مایک را میتوان یکی از سادیستیک ترین شخصیتهای خلق شده توسط تارانتینو دانست که دیوانهبازیهایش به اندازهای دلهرهآور است که در طول تماشای فیلم آرزو میکنیم عطش سرعت و کشتن هرچه سریعتر در او تمام و هرچه سریعتر از دایرهی دیدمان خارج شود.
کرت راسل نقش تأثیرگذاری در نمایش جنبههای دیوانهوار شخصیت مایک بدلکار داشت و به یکی از بازیگران مورد علاقه ی تارانتینو تبدیل و در جهان سینمایی این کارگردان ماندگار شد.
۹- شوشانا در حرامزادههای لعنتی (Inglourious Basterds)
- سال انتشار: ۲۰۰۹
- بازیگر: ملانی لوران
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸٫۳ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۹ از ۱۰۰
بدون شک شوشانا شخصیتی است که با انسانیت و اشتیاق نوشته شده، ماجراجویی انتقامجویانهی این دختر یهودی که با سرنگونی رایش سوم در هم میآمیزد را میتوان از انسانیترین مفاهیم فیلمهای تارانتینو دانست که از قضا نیروی محرکهی نقطهی اوج فراموش نشدنی حرامزادههای لعنتی هم هست. شوشانا دریفوس دختر یک خانوادهی یهودی است که همهی اعضای خانوادهاش توسط نازیها و به دستور کلنلی به نام هانس لاندا (کریستوف والتس) کشته میشوند اما او به طور معجزهآسایی نجات پیدا میکند و سالها بعد در حالی که یک سالن سینما را اداره میکند، به فکر انتقام از همهی نازیها است.
شوشانا یکی از شخصیتهای حرامزادههای لعنتی است که خطر زیادی را به جان میخرد؛ چون در سراسر فیلم سعی میکند هویت واقعیاش را از نازیها پنهان کند تا در یک فرصت مناسب همهی آنها را قتلعام کند؛ با این اوصاف شوشانا خیلی بیشتر از یک مبارز صرف است که مرگ قهرمانانهای نصیبش میشود و بازی تاثیرگذار ملانی لوران از پیچیدهترین و دوستداشتنیترین شخصیتهای جهان سینمایی کوئنتین تارانتینو به حساب میآید.
۸- آقای صورتی در سگهای انباری (Reservoir Dogs)
- سال انتشار: ۱۹۹۲
- بازیگر: استیو بوشمی
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸٫۳ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۲ از ۱۰۰
اولین فیلم کوئنتین تارانتینو به اندازهای جسورانه، بیپروا و خشن بود که خیلی زود نام این کارگردان را بهعنوان یک برند جهانی مطرح کرد. ماجرای فیلم دربارهی شش سارق عجیب و غریب است که برای یک سرقت بزرگ اجیر میشوند. آنها هیچ چیزی از زندگی شخصی یکدیگر نمیدانند و نامهای مستعاری دارند که برگرفته از رنگهای مختلف است. اما یکی از منحصربهفردترین اعضای گروه آقای صورتی (استیو بوشمی) نام داد که توانسته در فیلمی مملو از شخصیتهای خشن و خاص به خوبی بدرخشد.
آقای صورتی از همان سکانسهای اولیه به عنوان جنایتکاری پرحرف و در عین حال سست معرفی میشود که اصرار ویژهای بر حرفهای بودنش داد. او برخلاف سایر اعضای گروه اصول مشخصی دارد که به آنها پایبند است، حتی اگر غلط باشند. آقای صورتی یکی از بهترین نقشآفرینیهای استیو بوشمی است و او از همان صحنهی آغازین گفتگو دربارهی آهنگ مدونا تا امتناع از انعام دادن به پیشخدمت، همهی توجهها را به خود جلب میکند و به مخاطب این پیام را میرساند که قرار است با شخصیتی تأثیرگذارتر از یک سارق خشن و احتمالا کودن سروکار داشته باشند.
۷- نیکی و ملری در قاتلین بالفطره (Natural Born Killers)
- سال انتشار: ۱۹۹۴
- بازیگر: وودی هارلسون، جولیت لوئیس
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷٫۳ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۴۹ از ۱۰۰
قاتلین بالفطره یکی از سه فیلمنامهی اصلی بود که کوئنتین تارانتینو نوشت اما خودش کارگردانی نکرد و به دست الیور استون ساخته شد. هرچند خود او بارها گفته که این فیلم را دوست ندارد اما میتوان آن را سفر ادیسه وار و خشونتآمیز تارانتینو در سراسر غرب میانه دانست.
ماجرا دربارهی دو جوان ناهنجار به نامهای نیکی (وودی هارلسون) و ملری (جولیت لوئیس) است که به دلیل آسیبهای روانی که در دوران کودکی متحمل شدند در بزرگسالی به قاتلین زنجیرهای تبدیل شدند که از جنایتهایشان لذت میبرند اما وقتی ماجرای قتلهایشان در رسانهها منعکس میشود، نه تنها مردم را به وحشت نمیاندازند بلکه در حد و اندازهی ابرقهرمان مطرح میشوند.
خشونت بیحدوحصر قاتلین بالفطره یکی از نکاتی بود که با واکنش تند و تیز منتقدان همراه شد و البته به باور بسیاری هم ویژگی اصلی این فیلم است که آن را از سایر آثار همترازش متمایز میکند و به نوعی امضای شخصی تارانتینو است. خلق شخصیتهای جانی که ترس و وحشت را در ما برانگیزند اما در اعماق وجودمان دوستشان داشته باشیم، کار دشواری است که تارانتینو با قاتلین بالفطره از پس آن برآمد. وودی هارلسون و جولیت لوئیس تطابق خوبی با پانک راک و انرژی خطرناک مستتر در فیلم داشتند و توانستند نیکی و ملری را در فهرست ماندگارترین قاتلان زنجیرهای تاریخ سینما جای دهند.
۶- جنگو در جنگوی زنجیر گسسته (Django Unchained)
- سال انتشار: ۲۰۱۲
- بازیگر: جیمی فاکس
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸٫۴ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۶ از ۱۰۰
در فیلم شناسی کوئنتین تارانتینو در هم تنیدن داستانهای حماسی و انتقامجویانه با چاشنی حوادث واقعی تاریخی که بازیگوشیهای او کمی تحریف شدهاند، به وفور دیده میشود و میتوانیم آن را از المانهای ثابت سینمای این کارگردان مؤلف بدانیم. جنگوی زنجیر گسسته هم از این قاعده مستثنا نیست و یکی از تاریکترین جنبههای تاریخ آمریکا یعنی بردهداری را هدف قرار داده و در عین حال داستانی حماسی با حضور دو قهرمان سیاهپوست و سفیدپوست را روایت میکند.
جنگو (جیمی فاکس) مرد سیاهپوستی است که به بردگی گرفته و همسرش از او جدا شده است. اما بعد از این که توسط یک جایزهبگیر به نام دکتر شولتز (کریستف والتس) خریداری میشود، شانس دوبارهای برای پس گرفتن زندگی از دست رفته و پیدا کردن همسرش پیدا میکند.
جنگوی آزاد شده مملو از شخصیتهای جذاب است. مثلا شخصیت بردهدار بدذات کلوین کندی بدون شک یکی از بهترین نقشآفرینیهای کارنامهی لئوناردو دی کاپریو است اما نکتهای که جنگو را از سایر شخصیتهای فیلم متمایز میکند، سیر تحول او است؛ او کمکم به یک جایزهبگیر و شکارچی حرفهای تبدیل میشود با عدالت به کشتار بردهدارها و جنایتکارانی که هیچ وقت در چنگ قانون گرفتار نمیشوند، میپردازد و هم زمان به دنبال پیدا کردن همسرش و نجات او از دست کلوین کندی بیرحم و دیوانه است.
۵- ریک دالتون در وزی روزگاری در هالیوود (Once Upon A Time In Hollywood)
- سال انتشار: ۲۰۱۹
- بازیگر: لئوناردو دی کاپریو
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷٫۶ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۵ از ۱۰۰
شاید روزی روزگاری در هالیوود بهترین فیلم تارانتینو نباشد اما المانهای آشنای سینمای او و شخصیتهای دیوانه و به همان اندازه دوستداشتنی از عواملی هستند که تماشای این فیلم را به تجربهای دلانگیز تبدیل میکند.
بدون شک لئوناردو دی کاپریو با ریک دالتون یکی از بهترین نقشآفرینیهای اصلی در همهی فیلمهای کوئنتین تارانتینو را به نمایش گذاشت. او در پرترهی حساس اما مضحک یک ستارهی در حال افول سینما عالی عمل کرد و ترکیبش با برد پیت در نقش کلیف بوث بسیار دلانگیز، سرگرمکننده و دوستداشتنی از آب درآمد.
برای صحبت دربارهی ماهیت شخصیت ریک دالتون هیچ لحظهای بهتر از فروپاشی او هنگام فراموشی دیالوگهایش نیست، سکانسی که بخشی از آن توسط دی کاپریو به صورت بداهه اجرا شد و حس و حال این ستارهی در حال فراموشی را به خوبی منتقل کرد. از آن لحظه به بعد ریک تنها یک بازیگر دست چندم در حال فراموشی نبود و ابعاد انسانیاش همدلی بسیاری در مخاطبان ایجاد کرد.
۴- جولز وینفیلد در پالپ فیکشن (Pulp Fiction)
- سال انتشار: ۱۹۹۴
- بازیگر: ساموئل ال. جکسون
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸٫۹ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۲ از ۱۰۰
ساموئل ال. جکسون را میتوان از المانهای تقریبا ثابت سینمای کوئنتین تارانتینو دانست که در بیشتر آثار او حضور دارد و از قضا نقشهای درجه یکی هم از آب درآمدند اما بدون شک تأثیرگذارترین نقشآفرینی ساموئل ال. جکسون در پالپ فیکشن رقم خورد؛ آدمکش عجیب و غریب، جذاب و تا اندازهای مضحکی که مونولوگهایش در این فیلم در تاریخ سینما ماندگار شد.
جولز وینفیلد به همراه همکارش وینسنت وگا (جان تراولتا) برای انجام قتلهای مختلف اجیر میشوند. شیمی مناسب بین تراولتا و ساموئل ال. جکسون ابعاد جالبی به این دو شخصیت داده است به طوری که از بحث و جدلهای طولانی و بیپایه و اساس آنها خسته نمیشویم و دوست داریم تا ابد ادامه داشته باشد.
جولز و وینسنت در یکی از نمادینترین لحظات پالپ فیکشن درست در لحظهای که در میانهی یک مأموریت مهم قرار دارند دربارهی وضعیت بیگ مک در کشورهای اروپایی صحبت میکنند و برایشان هیچ اهمیتی ندارد که این مسأله هیچ تغییری در زندگیشان ایجاد نمیکند و تنها کارشان را به تأخیر میاندازد.
در کنار همهی ویژگیهای منحصربهفرد جولز چیزی که قوس شخصیتی او را کامل میکند اعتقاد قلبی به خدا و ایمان عجیبوغریبش است که در آدمکشی با سوابق او اندکی نامانوس به نظر میرسد اما دقیقا همین ویژگی است که راه او را از همکارش جدا میکند و مسیر تازهای را پیش رویش قرار میدهد که احتمالا به رستگاری ختم میشود.
۳- جکی براون در فیلم جکی براون (Jackie Brown)
- سال انتشار: ۱۹۹۷
- بازیگر: پم گریر
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷٫۵ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۷ از ۱۰۰
جکی براون را میتوان احیای پم گریر بهعنوان یکی از ستارههای سابق سینما دانست. کوئنتین تارانتینو با اقتباس از رمانهای المور لئونارد و استفاده از لحن سریع و ماشینی این نویسنده نشان داد که موفقیتهای پالپ فیکشن اتفاقی نبوده و اتفاقا نبض مخاطب را در دست دارد و راوی خوبی برای داستانهای جنایی است.
جکی براون مثل سایر فیلمهای تارانتینو سرشار از خشونت و عیش و عشرتهای رایج او نیست با این وجود با تصویر کردن زنی خونسرد و قدرتمند که از هوش سرشارش برای گذر از جنایتکاران استفاده میکند، نشان داد شخصیت جکی براون دست کمی از قهرمانها و ضدقهرمانهای خشن و بیرحمش ندارد و به اندازهی آنها جذاب و تماشایی است. گریر در سکانسی که با یک کیف پر از پول زنده از مهلکه بیرون میآید، تمام توجهها را به خود جلب و جکی براون را به یکی از جذابترین شخصیتهای زن سینما تبدیل میکند.
۲- هانس لاندا در حرامزادههای لعنتی (Inglourious Basterds)
- سال انتشار: ۲۰۰۹
- بازیگر: کریستوف والتس
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸٫۳ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۹ از ۱۰۰
هانس لاندا شخصیتی که با ویژگیهای منحصربهفردش مخاطب را تا مرز فروپاشی کامل میبرد. این کلنل بیرحم یکی از منفورترین شخصیتهای همهی فیلمهای تارانتینو لقب گرفته که احتمالا به خاطر این که از تماشایش در حرامزادههای لعنتی لذت میبرید، خودتان را سرزنش کنید. بدون شک اگر کریستوف والتس ایفای این نقش را بر عهده نمیگرفت نتیجه تا این اندازه خارقالعاده از آب درنمیآمد. این بازیگر آلمانی الاصل به زبانهای انگلیسی، هلندی و ایتالیایی تسلط کامل دارد و همین مهارتها هم برای ایفای نقش کلنل لاندا به کمکش آمد. لاندا یک سرهنگ نازی مرموز و به همان اندازه بیرحم است که در کشتن یهودیها تبحر ویژهای دارد و مثل آب خوردن آدم میکشد.
والتس در اولین فیلم آمریکایی کارنامهی هنریاش به اندازهای درخشان بود که تحسین منتقدان را برانگیخت و جوایز سینمایی زیادی از جمله اسکار و گلدن گلوب را از آن خودش کرد؛ با این اوصاف بیانصافی بود اگر در فهرست ما حضور نداشته باشد.
۱- عروس در بیل را بکش (Kill Bill)
- سال انتشار: ۲۰۰۳
- بازیگر: اوما تورمن
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸٫۱ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۵ از ۱۰۰
تارانتینو در طول زندگی حرفهای خود تبحر ویژهای در نوشتن داستانهای انتقامجویی زنانه پیدا کرده است اما هیچ بازیگری مثل اوما تورمن در فیلم بیل را بکش مکان و زمان درستی برای نشان دادن استعدادهایش در نقش یکی از قدرتمندترین زنان دنیای سینمایی تارانتینو را پیدا نکرد.
بئاتریس کیدو یا عروس یک شمشیرزن حرفهای است که برای خلافکاری به نام بیل کار میکند اما بالاخره تصمیم میگیرد از دار و دستهی او جدا شود و زندگی عادی برای خودش بسازد اما رییس کینهجوی بئاتریس که از این تصمیم اصلا راضی نیست در مراسم عروسی او را به رگبار میبندد و همسرش و تمام مهمانان را قتلعام میکند. او پس از چهار سال به دنبال انتقام از بیل و تمام کسانی است که به نوعی در این کشتار نقش داشتند.
اوما تورمن توانسته ظرافت، قدرت، زیبایی و انتقامجویی شخصیت عروس را به خوبی نشان دهد و نوعی کشتار رستگارانه را به نمایش میگذارد که با وجود خشونت بالا، عدالت محور است و در کنار حرکات بدلکاری چشم نوازش، تماشایی از آب درآمده است.