خلاصه داستان قسمت ۲۰۶ سریال ترکی خواهران و برادران + تصویر
در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران خلاصه داستان قسمت ۲۰۶ سریال ترکی خواهران و برادران را گذاشته ایم، برای خواندن این مطلب ما را همراهی کنید. سریال ترکیه ای Kardeslerim خواهران و برادران به کارگردانی سرکان بیرینجی داستان یک خانواده را روایت میکند. خانوادهای که علیرغم تمامی مشکلات و سختی ها سعی دارند هر طور شده کنارهم باشند و با تکیه بهم از پس سختیهای زندگی بربیایند. این سریال خانواده بودن،کنارهم بودن،بدی و خوبی را نشان میدهد. نویسندگی این اثر گول ابوس سرمچی می باشد. بازیگران این سریال جذاب عبارتنداز؛ Celil Nalçakan – Halit Özgür Sarı – Ahu Yağtu – Cüneyt Mete – Fadik Sevin Atasoy – Su Burcu Yazgı Coşkun و …
خلاصه داستان قسمت ۲۰۶ سریال ترکی خواهران و برادران
شنگول و گونور جلوی مینی بوس برای اهالی محله یه جلسه معارفه گذاشتن و شروع کردن به گفتن کارهایی که میخوان برای اهالی محله انجام بدن آنها باهمدیگه کل کل میکنن و نظر مردمو به خودشون جلب میکنن گونور میگه امروز نون مجانیه مهمون منین و اگه من نماینده بشم از نظر مالی کمکتون میکنم همگی دست میزنن شنگول به آکیف میگه حالا چیکار کنیم؟ آکیف میگه ما کلوب داریم میشه یه مارهایی کرد شنگول به ذهنش ختنه سرون می افته و میگه واسه پسرهاتون خانه سرون میگیرم تو کلوب همراه با غذا و پذیرایی همگی به طرف شنگول میرن که گونور حرص میخوره و عصبانی میشه. وقتی به خانه میره از عصبانیت سرشو گرفته که اورهان دلیلشو میپرسه درآخر میگه که برای آسیه پالتو خرید یا نه گونور جواب میده نه الان میرم سریع میگیرم و میام. تو کلاس افرا وقتی انشاء بورسیه آیبیکه را میبینه جا میخوره و میگه این که مال آسیه ست! آیبیکه استرس میگیره و میگه نه من اینو خودم نوشتم آسیه میخونه و میگه این مال منه! آیبیکه با عصبانیت بحث میکنه و در آخر میگه هیچوقت یادم نمیره که چجوری جلوی همه ضایعم کردی! و از اونجا میره که آسیه و بقیه از رفتار اون شوکه میشن. گونور به اتاق افرا میره و سریعا تماس تصویری میگیره با افرا و میگه سریع بهم بگو کدوم یکی از این کاپشن هاتو دیگه نمیپوشی!
افرا میگه چطور؟ گونور جواب میده که میخوام بدم به افرا اورهان گیر داده که میخواد واسش بخره منم گفتم از اینا بدیم افرا جا میخوره و میگه این کار خیلی زشته مامان! اگه بفهمن خیلی بد میشه! گونور میگه از کجا میخوان بفهمن! میزارم تو پاکت هدیه همه جای کاپشنم که سالمه سپس بعد از قطع تماس میره کادوش میکنه و تو پاکت میزاره. دوروک بعد از تمام شدن کلاس یه برگه ای را رو میزش میبینه که مکالمه آسیه با عمر سر کلاس بوده وقتی پشت برگه را میخونه میبینه که انگار آسیه ماجرای عروسک شانس دوروک را به عمر گفته و در حال مسخره کردن اون بودن. این که کار برک بوده با دیدن چهره بهم ریخته دوروک لبخند میزنه و از اونجا میره. دوروک از آسیه میپرسه این مال توعه؟ آسیه تایید میکنه و با دیدن چهره دوروک میگه چیشده؟ سپس باخوندن متن جا میخوره و میگه این کار من نیست! دوروک میگه پس کار کیه؟ این ماجرارو من فقط به تو گفته بودم ازت حواسته بودم که به کسی چیزی نگی! و با ناراحتی از اونجا میره. اورهان کاپشن را از گونور میگیره و ازش تشکر میکنه سپس به طرف خانه عمر اینا میره. آسیه و عمر در حال رفتن به سرکار هستن که اورهان به اونجا میاد و کاپشنشو بهش میده آسیه و عمر به شدت خوشحال میشن و میخوان برن که جلوی در خونه با اوگولجان روبرو میشن.
اوگولجان بهش میگه که افرا هم از این کاپشن داشت اتفاقا عکسم داره تو صفحه اش باهاش سپس عکس را میبینن که عمر با دیدن کاپشن میگه این ماله افراست و دست دومه به احتمال زیاد عمو اورهان خبر نداره آسیه میگه منم همین فکرشو میکنم سپس به اوگولجان میده تا بره پس بده. اوگولجان جلوی در خانه با افرا روبرو میشه و بهشون پس میده کاپشنشو سپس بعد از گفتن یکسری حرفا از اونجا میره افرا حسابی خجالت میکشه. آکیف کلوب را به بهونه سم زدایی میبنده و توس جشن ختنه سرون میگیره، تدارکات کم کم در حال آماده شدن است. آسیه با امل در حال رفتن به محل کارش هست که امل با دیدن پرورشگاه سر راه درباره اونجا کمی سوال میکنه ازش که آسیه میگه به این چیزا فکر نکن ولش کن عزیزم. افرا تو خونه با ناراحتی به گونور میگه بهت گفتم این کارو نکن خیلی بده اگه بفهمن خیلی زشت میشه! گونور میگه بابا نمیدون ماین چه غرور الکیه که دارن! مگه چی میشد میپوشی همینو! انگار از تو شکم مادرشون درومده لباس مارک میپوشیدن! گونور وقتی میفهمه که شنگول تو کلوب ختنه سرون گرفته و نباهت و احمد نمیدونن بهش میکه سریع حاضرشو بریم اونجا که از دست ندیم ماجرای اونجارو. تو محل کار آسیه امل رو لباس ها آب میوه میریزه که اردال صاحب کارش با دیدن اون صحنه عصبی میشه و اونو اخراج میکنه سپس میگه هیچ پولشم بهت نمیدم واسه ضرری که زدی آسیه با ناراحتی به امل نگاه میکنه که او خجالت میکشه…..
بیشتر بخوانید:
خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی خواهران و برادران kardeslerim + عکس