خلاصه داستان قسمت ۲۲۲ سریال ترکی خواهران و برادران + تصویر

در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران خلاصه داستان قسمت ۲۲۲ سریال ترکی خواهران و برادران را گذاشته ایم، برای خواندن این مطلب ما را همراهی کنید. سریال ترکیه ای Kardeslerim خواهران و برادران به کارگردانی سرکان بیرینجی داستان یک خانواده را روایت می‌کند. خانواده‌ای که علی‌رغم تمامی مشکلات و سختی ها سعی دارند هر طور شده کنارهم باشند و با تکیه بهم از پس سختی‌های زندگی بربیایند. این سریال خانواده بودن،کنارهم بودن،بدی‌ و خوبی را نشان می‌دهد. نویسندگی این اثر گول ابوس سرمچی می باشد. بازیگران این سریال جذاب عبارتنداز؛ Celil Nalçakan – Halit Özgür Sarı – Ahu Yağtu – Cüneyt Mete – Fadik Sevin Atasoy – Su Burcu Yazgı Coşkun  و …

قسمت ۲۲۲ سریال ترکی خواهران و برادران
قسمت ۲۲۲ سریال ترکی خواهران و برادران

خلاصه داستان قسمت ۲۲۲ سریال ترکی خواهران و برادران

اورژانس به پای صرب رسیدگی میکنه که افرا میره پیشش و ازش حالشو میپرسه صرب میگه خوبم و چشمش به کفش های او میوفته که جا میخوره و میگه قشنگه افرا میگه خوشت اومد؟ صرب میگه من عاشق این مدلم اما وقتی از نزدیک میبینه میگه اصل این کار امضاء طراحش روش خورده شده این معلومه از دست فروش خریدین خوبه بازم مدلش به شما پاپتیا هم میاد و میخنده افرا ناراحت میشه و میگه نه بابا اینجوری نیست ما از مغازه گرفتیم! صرب بهش میگه تو تازگیا خیلی دور و بر من میپلکی باید بهت بگم که بری پی کارت افرا میگه مگه ما باهم دوست نیستیم؟ صرب میگه نه! افرا میگه تو منو به مهمونی دعوت کردی بعدشم برای اینکه از دلم دربیاری تو کلاس لباس دلقکارو پوشیدی! صرب میگه آره ولی دیدم ما اصلا به درد هم نمیخوریم اصلا بهم نمیایم! افرا با ناراحتی از اونجا میره. اورهان پیش شنگول رفته و بهش تو درست کردن کتلت کمک میکنه و ازش میپرسه از گهواره خوشش اومد یا نه شنگول میگه خیلی و ازش تشکر میکنه گونور از دور اونارو میبینه و با ناراحتی میگه من چجوری اینارو از هم دور کنم! خدایا چیکار کنم! سپس از اونجا میره. افرا با چشمانی گریان پیش مادرش میره و با ناراحتی میگه تو این کفشارو از مغازه اصل نخریدی؟ گونور میگه چرا چیشده؟ افرا میگه جواب منو بده! گونور میگه خیلی گرون بود نتونستم! افرا میگه خوب میومدی بهم میگفتی نداری نمیتونی چرا این کارو کردی که جلوی اون پسر احمق کوچیک بشم! و با گفتن اینکه ازت بدم میاد از اونجا میره.

مسابقه بین بچه ها و اولیا میخواد شروع بشه و بوراک اسامی اونارو مینویسه. گروه اول دوروک و آکیف هستش و گروه دوم اوگولجان با اورهان. اوگولجان برای اورهان کری میخونه که تو نمیخواد بیای وسط مسابقه سکته میکنی میوفتی رو دستمون! اورهان میگه عیب نداره مهم بازیه! احمد میخوا آکیف را شکست بده اما صرب به خاطر پاش و یاسمین به خاطر خسته بودن گفتن نمیتونن پدرشونو همراهی کنن او به عمر پیشنهاد میده که صرب جا میخوره اما عمر قبول میکنه. آکیف و اورهان مسابقه میدن که آکیف و پسرش برنده میشن و آنها با عمر و احمد مسابقه میدن که عمر و احمد میبرن. تو مسیر برگشت صرب به احمد طعنه میزنه که روز خوبیو با پسر یکی یدونه اش گذرونده. شنگول و گونور تو جنگل باهم روبرو میشن و باهم کمی کل کل میکنن سپس شنگول با کلافگی از اونجا میره که پاش گیر میکنه و به پایین پرتگاه پرت میشه گونور شوکه میشه و نمیدونه چیکار کنه شنگول کیسه آبش پاره میشه و میگه بچه ام داره به دنیا میاد اما گونور کمکی نمیکنه و میره.

این از چشمان آکیف دور نمیمونه و به طرف صدا میره که میبینه شنگول افتاده پایین او پیشش میره و به اورهان خبر میده سپس برک با ماشین اونارو میرسونه به بیمارستان. همگی پشت در اتاق عمل ایستادن و منتظر خبر خوب هستن آیلا پسرش برک را با خودش از اونجا میبره. آسیه پیش نباهت میره و باهاش دعوا میکنه و میگه که شما باعث اخراجم شدین؟ او تایید میکنه و بعد از کمی کل کل کردن نباهت وقتی دوروک را از دور میبینه خودشو مظلوم میکنه و ۱۸۰ درجه تغییر میکنه رفتارش دوروک با آسیه بحث میکنه که چرا با مادرش بد حرف میزنه آسیه باهاش دعوا میکنه و میگه من نه با تو نه با مادر دوروت دیگه حرفی ندارم و از اونجا میره نباهت با خوشحالی با دوروک به طرف خانه برمیگردن. گونور به اورهان زنگ میزنه که ببینه کجاست که متوجه میشه شنگول زایمان کرده و بیمارستانن او کلافه میشه و با خودش میگه از این به بعد چجوری اونو از خونه اون شنگول جمع کنم! آنها تو اتاق شنگول از دیدن بچه حسابی خوشحالن و تصمیم گرفتن اسمشو امیدجان بزارن. فردای آن روز بچه ها خونه را تمیز کردن تا از شنگول و امیدجان استقبال کنن. تولگا و لیلا حاضر شدن برن به مدرسه اما لیلا استرس داره که پدرشون اونارو پیدا کنه تولگا سعی میکنه آرومش کنه سپس راهی میشن….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی خواهران و برادران kardeslerim + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا