خلاصه داستان قسمت ۵ سریال ترکی شربت زغال اخته + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد قسمت ۵ سریال ترکی شربت زغال اخته می باشید. همراه ما باشید. سریال ترکی «شربت زغال آخته» (Kızılcık Şerbeti) محصول سال ۲۰۲۲ کشور ترکیه می باشد که به سفارش شبکه «شو تی وی» ساخته شده است. کارگردان این سریال را «هاکان کیرواوانچ» و نویسندگی اش را «ملیس جیولک» برعهده دارند. این سریال روزهای زوج ساعت ۲۳:۰۰ از شبکه جم سریز پخش می شود و یک ساعت بعد از شبکه جم سریز پلاس پخش می شود.

قسمت ۵ سریال ترکی شربت زغال اخته
قسمت ۵ سریال ترکی شربت زغال اخته

قسمت ۵ سریال ترکی شربت زغال اخته

آذرخش پیش دوستش فاطما که همسایه اش هم هست میره و باهاش درد و دل میکنه. دوعا پیش پنبه و عروسش نیلای و دخترش نورسما میره و باهمدیگه حرف میزنن. نورسما تیکه میندازه که باید کمتر جایی بره و بیشتر تو خونه باشه به خاطر بارداریش دوعا میره سرویس بهداشتی که درد بدی میگیره و خونریزی میکنه نورسما و پنبه به سراغش میرن و پنبه بعد از اطلاع رسانی به عبداله و فاتح سریعا به بیمارستان میرن. تو راه پنبه به آذرخش زنگ میزنه و خبر میده او هم خودشو به بیمارستان میرسونه. دکتر پیششون میره و میگه ماه های اول خونریزی طبیعیه ولی باید از دوندگی ها و کارهای روزمره کم کنین تا اتفاق های ناگواری پیش نیاد. آذرخش به اتاق دوعا میره و باهاش کمی حرف میزنه و بهش میگه که چقدر نگرانش شده بود. سپس به طرف خانه راهی میشن. فردای آن روز فاتح به دوعا میگه که بهتر نیست دانشگاهی یه سال بندازی عقب؟ دیشب که دیدی دکتر چی گفت باید از دوندگیا کم کنیم دوعا میگه نمیدونم مامانم راضی میشه یا نه! فاتح میگه قرار نیست بزاری کنار که یه سال مرخصی میگیری دوباره شروع میکنی دوعا میگه باشه بزار ببینم چی میشه.

آذرخش تو خونه با مادرش درد و دل میکنه و میگه که دوعا الان هم باید به فکر خودش باشه هم بچه! حالا اینکه خودش بچه ست یه طرف! مادرش بهش میگه تو خودتم هم سن دوعا بودی مادر بودی عزیزم مادری خودش ذاتیه به یادگیری احتیاج نداره! آذرخش میگه میدونم واسه همین میخواستم راه منو پیش نره دیگه که بدبخت نشه! مادرش ازش میپرسه امشب میریم خونه شون؟ آذرخش تایید میکنه و میگه آره سپس به طرف مدرسه راهی میشه. دوعا وقتی به اتاق پیش بقیه میره جلوی همه نورسما را به اسمش صدا میزنه که او جا میخوره و بهش میگه بگو آبجی! عبداله به نورسما به خاطر رفتارش چپ چپ نگاه میکنه که او میگه منظورم این بود که بگی آبجی نورسما بهتره دوعا عذرخواهی میکنه. شب خانواده دوعا حاضر شدن و به طرف خانه عبداله راهی شدن چیمن با دیدن خونه میگه عجب خونه ای دارن! ببین با چه خانواده ای مخالفی! آذرخش میگه مگه پولشون واسم مهمه؟ از خداشون باشه با خانواده ای دارن وصلت میکنن که پول واسشون مهم نیست! سپس به داخل میرن. سر میز شام درباره مراسم حرف میزنن و دوعا میگه به مادرش که میخواد یکسال درسشو عقب بندازه.

خانواده دوعا جا میخورن و بیشتر از همه آذرخش که با عصبانیت میگه چی گفتی؟ دوعا میگه قراره مرخصی بگیرم بعد یکسال دوباره برم دکتر گفت از کارهای روزمره و دوندگیا باید کم کنم آذرخش میگه خوب عروسیم کنسل کن به دانشگاه چیکار داری؟ آذرخش با عبداله بحث میکنه و در آخر از سر میز بلند میشن و میرن. آذرخش آخر شب بغضش میترکه و حسابی گریه میکنه مادرش پیشش میره و میگه من بهت حق میدم درکت میکنم ولی بهتره بهش اعتماد کنی و یه فرجه دیگه هم بدی هرچی باشه اون دختر خودته! آذرخش میگه باش کار دیگه ای نمیتونم بکنم سپس تو بغل مادرش گریه میکنه و میگه تازه دارم نگرانیاتو درک میکنم و میفهمم چی میکشیدی! فردای آن روز دوعا به مادرش زنگ میزنه و ازش میخواد آروم باشه و حرص نخوره فقط قراره یکسال عقب بیوفته همین آذرخش میگه باشه ولی داری اشتباه بزرگی میکنی! او به سر کارش میره. پنبه پیش نورسما میره و میگه حاضرشو بریم باهمدیگه محل کار آذرخش خانم تا باهم کمی حرف بزنیمو از دلش دربیاریم نورسما اول کمی غر میزنه اما بعد حاضر میشه و به مدرسه میرن. اونجا منشی و بقیه با دیدن اونا کمی جا میخورن سپس به داخل اتاق آذرخش میرن و باهمدیگه درباره مسائل عروسی حرف میزنن….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی شربت زغال اخته

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا