خلاصه داستان قسمت ۲۴۱ سریال ترکی خواهران و برادران + تصویر

در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران خلاصه داستان قسمت ۲۴۱ سریال ترکی خواهران و برادران را گذاشته ایم، برای خواندن این مطلب ما را همراهی کنید. سریال ترکیه ای Kardeslerim خواهران و برادران به کارگردانی سرکان بیرینجی داستان یک خانواده را روایت می‌کند. خانواده‌ای که علی‌رغم تمامی مشکلات و سختی ها سعی دارند هر طور شده کنارهم باشند و با تکیه بهم از پس سختی‌های زندگی بربیایند. این سریال خانواده بودن،کنارهم بودن،بدی‌ و خوبی را نشان می‌دهد. نویسندگی این اثر گول ابوس سرمچی می باشد. بازیگران این سریال جذاب عبارتنداز؛ Celil Nalçakan – Halit Özgür Sarı – Ahu Yağtu – Cüneyt Mete – Fadik Sevin Atasoy – Su Burcu Yazgı Coşkun  و …

قسمت ۲۴۱ سریال ترکی خواهران و برادران
قسمت ۲۴۱ سریال ترکی خواهران و برادران

خلاصه داستان قسمت ۲۴۱ سریال ترکی خواهران و برادران

تولگا تو مسیر رفتن به ایستگاه اتوبوس زهرارو میبینه و باهاش حرف میزنه و ازش میپرسه داداشش اونو تو مدرسه نوشت یا نه او میگه من مدرسه نمیرم تولگا چون فردا دارم ازدواج میکنم حتی داداشم گفت نمیخواد تو عقد بمونم یکدفعه عروسی میکنیم تولگا شوکه شده و با عجله پیش آکیف میره. آکیف با شنیدن این حرف جا میخوره و میگه یعنی چی؟ چجوری؟ این بیشرف باز کار خودشو کرد؟ تازه اسمشم شرفه! سپس میگه ببینم چیکار میتونم بکنم. گونور به رستوران میره که میبینه همه اونجا جمع شدن و وقتی میبینه اونجا بهم ریخته و شیشه ها پایین اومده عصبی میشه و سپس با یادآوری شب گذشته میفهمه که کار شنگول بوده او با عصبانیت میره و شروع میکنه محکم در زدن به خانه اش. شنگول خوشحال میشه و با خودش میگه مار زرد پیداش شد برم ببینم چی میگه او با کمال خونسردی دم در میره و گونور با عصبانیت میگه کار تو بود آره؟ شنگول ادای خودشو درمیاره و با خیال راحت نگاهش میکنه گونور حسابی عصبی میشه و گلدون را میشکنه و میگه زیر گل بری! خدا ازت نگذره! و از اونجا میره.

تو مدرسه اوگولجان و عمر پیش اورهان میرن و کار جدیدشو بهش تبریک میگن اورهان هم بغلشون میکنه و تشکر میکنه سپس آیبیکه و آسیه میان که آسیه اونجا نمیمونه و به اورهان میگه طرف های ظهر میام پیشت عمو جون و میره. آیبیکه و آسیه میرن سراغ یاسمین و میپرسن که چطور تونستن سوگی را تو انباری زندونی کنن! آنها باهم بحثشون میشه که عمر میاد و میگه باز چیشده؟ یاسمین زیربار این حرفا نمیره و با عصبانیت به طرف سرویس میره و اونجا با مادرش حرف میزنه که ماجرا چیه؟ شوال بهش میگه نترس چیزی نیست همه چیز تحت کنترلمه نگران نباش. احمد تو کلوب پیش سوزان میره و باز هم درباره آکیف بهش هشدار میده اما سوزان عصبی میشه و میگه من شوهرمو دوست دارم و بهش اعتماد دارم ازت میخوام دیگه دخالت نکنی تو زندگیم و میره. آکیف به مغازه برادر زهرا میره و باهاش دست به یقه میشه که چرا همچین کاری کرد؟ او میگه چون با ازدواجش بیشتر گیرم میاد! آکیف بعد از کمی بحث کردن از اونجا میره.

او به کلوب میره و با نباهت حرف میرنه، نباهت سعی میکنه که آرومش کنه و یه فیلم میفرسته و میگه ببین حالتو عوض میکنه احمد اونارو میبینه و تو یه فرصت گوشی آکیف را برمیداره تا صفحه چتشو با نباهت ببینه اما با یه فیلم از سگ فقط روبرو میشه آکیف گوشیشو از دستش میگیره و میگه چرا فکر کردی چیزی که دنبالشی تو گوشیمه و بعد از کمی کل کل میره. تو مدرسه زنگ ورزشه، آیبیکه و آیبیکه با یاسمین و سوزی مسابقه فوتبال میدن از طرفی پسرها هم باهم مسابقه میدن. آکیف و احمد هم با دیدن اونا میرن باهاشون بازی میکنن و در آخر تیم آکیف برنده میشه. احمد به عمر میگه بازیت خوبه مثل جوونی های خودمه بازیت، عمر میگه خدانکنه، آخرین چیزی که میخوام تو این دنیا شباهت با شماست و میره. آکیف با عمر حرف میزنه و میگه آسیه باهاش حرف زده یا نه او میگه نه اصلا نمیخواد حرف بزنه. آکیف با دیدن صرب و سوزی میگه شما از هم جدا شدین؟ عمر تایید میکنه آکیف میگه الان اون دوتا باهمن؟ عمر تایید میکنه همان موقع صرب از کنارش رد میشه و میگه ما هم داشتیم درباره اینکه بعد مدرسه کجا بریم حرف میزدیم بالاخره تو برنده زمینی من برنده تو عشق و میره. عمر بعد تز رفتن آکیف به سوزی پیام میده که ۱۰ دقیقه دیگه تو تریا میبینمت سوزی حسابی خوشحال میشه و میره…..

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی خواهران و برادران kardeslerim + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا