خلاصه داستان قسمت ۲۵۲ سریال ترکی خواهران و برادران + تصویر

در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران خلاصه داستان قسمت ۲۵۲ سریال ترکی خواهران و برادران را گذاشته ایم، برای خواندن این مطلب ما را همراهی کنید. سریال ترکیه ای Kardeslerim خواهران و برادران به کارگردانی سرکان بیرینجی داستان یک خانواده را روایت می‌کند. خانواده‌ای که علی‌رغم تمامی مشکلات و سختی ها سعی دارند هر طور شده کنارهم باشند و با تکیه بهم از پس سختی‌های زندگی بربیایند. این سریال خانواده بودن،کنارهم بودن،بدی‌ و خوبی را نشان می‌دهد. نویسندگی این اثر گول ابوس سرمچی می باشد. بازیگران این سریال جذاب عبارتنداز؛ Celil Nalçakan – Halit Özgür Sarı – Ahu Yağtu – Cüneyt Mete – Fadik Sevin Atasoy – Su Burcu Yazgı Coşkun  و …

قسمت ۲۵۲ سریال ترکی خواهران و برادران
قسمت ۲۵۲ سریال ترکی خواهران و برادران

خلاصه داستان قسمت ۲۵۲ سریال ترکی خواهران و برادران

شنگول که حسابی شوکه شده ناراحت میشه و به اورهان میگه خدا ازت نگذره! و گریه میکنه که گونور میگه خوب دیگه من برم با شوهر جونم صحبت کنم. بعد از قطع تماس شنگول میگه چطور همچین کاری کرد باهام! عمر یادش میاد که عمویش بهش گفته بود که گونور میدونه کی اینکارو کرده ولی نمیگه عمر بهشون میگه عمو اینکارو واسه ما کرده. شنگول میگه یعنی چی؟ عمر میگه عمو بهم گفته بود که این زن خبر داره ولی میخواد برگرده پیشش تا بگه. آیبیکه از شنگول میپرسه تو چجوری خونه رو پس گرفتی! شنگول میگه زیر سر آیلا بود وقتی گفتم ازت شکایت میکنم گفت نمیخواد و خونه رو به اسمم زد دوباره آسیه میگه پس چرا اینجا وایسادیم؟ بریم دنبال عمو! اونا همگی به طرف خانه گونور راهی میشن. آکیف کنار دریا در حال حرف زدن با خودشه که دوباره همزمان نباهت و سوزان را باهم از دست داده او یه مرد دست فروش را میبینه که داره کاپشن های هیتردار میفروشه وقتی یکیشو تن میزنه ماموران پلیس میان و او از اونجا فرار میکنه. آکیف فکری به سرش میزنه و میگه این ایده خودمه و با همین ایده کاپشن هیتردار به اوج برمیگردم. شنگول و بچه ها به خونه گونور رسیدن و وارد خونه میشن.

گونور با عصبانیت میگه اینجا چیکار میکنین؟ و ازشون میخواد تا از اونجا برن اما شنگول میگه اومدم شوهرمو که ۲۰ سال شریک زندگیم بوده ببرم پیش خودم و باهاش ازدواج میکنم و ۴۰ شبانه روز میزنیم و میرقصیم تا چشمات دراد اورهان جا میخوره سپس وقتی میفهمه شنگول خونه را پس گرفته و احتیاجی به شهادت گونور نیست با خوشحالی از اونجا میرن. گونور داد میزنه و با حرص میگه از همتون متنفرم! آکیف تو هتل نشسته و یه نمونه کاپشن درست میکنه شوال پیشش میره و میگه چیکار میکنی او کاپشنشو میپوشه و درباره ایده اش به او میگه و تصمیم میگیرن باهم همکاری کنن. نباهت به دم در خانه سوزان میره در حالیکه تو حال خودش نیست، او به دوروک زنگ میزنه و میخواد بیاد اونجا. او نباهت را به خانه میبره و میگه امشبو پیشت میمونم. آیلا وقتی به خونه میره برک باهاش به خاطر کارهایی که کرده حسابی دعوا میکنه و میگه دیگه نمیشناسمت نه بهم زنگ بزن و نه جلو راهم سبزشو چون نمیخوام ببینمت و میره. تولگا و زهرا در حال حرف زدن درباره ثبت نام زهرا واسه دبیرستان هستن که صاحب خونه میاد و از تولگا اجاره دوماه عقب افتاده را میخواد او میگه نترس پیش پرداخت میگیرم از شرکت میدم بهتون.

بعد از رفتنش زهرا میگه منم باید بگردم دنبال کار تولگا میگه باشه به آسیه میسپارم تا ببینه کاری هست یا نه. شب برک با آسیه و آیبیکه رو نیمکت جلوی خونه نشستن که برک به جای مادرش از اونا معذرت خواهی میکنه و میگه شب نمیدونم کجا بمونم از پول های اونم دیگه نمیخوام استفاده کنم اوگولجان و افرا هم همون موقع میان و ماجرای دعوای افرا با مادرشو میگن که از خونه زده بیرون آسیه میگه ما دخترا تو اتاق آیبیکه میخوابیم شما پسرها تو کلبه ما اونا قبول میکنن. بعد از خوابیدن بچه ها اورهان و شنگول به حیاط میرن که اورهان با دیدن برک به شنگول میگه بین برک و آیبیکه چیزیه؟ او میگه نه فقط دوتا دوستن میرن مدرسه و میان تازه اوگولجانم بالاسرشه نگران نباش آنها درباره این کمی بحث میکنن و اورهان ازش میپرسه او نکردی که زدی موقع برگردوندنم از خونه گونور راست بود؟ شنگول میگه کدوم؟ اورهان میگه ازدواجمون شنگول میگه تو میخوای؟ اورهان با خوشحالی میگه من از خدامه شنگول میگه خوب منم میخوام اونا خوشحال میشن و میخندن. عمر با سوزان و احمد به یه رستوران فتن تا احمد اونارو اونجا مشغول به کار کنه اما شوال و بچه هاش اونجا میان و با دیدن اونا شوکه میشن و ازش طرفی شوال وقتی موضوعو میفهمه باهاشون دعوا میکنه و میگه که من نمیزارم در آخر اونا از اونجا میرن احمد به خاطر اتفاق پیش افتاده عذرخواهی میکنه که نشد سپس باهم میرن یه قهوه ای بخورن. عمر وقتی به خونه میرسه آسیه ماجرارو واسش تعریف میکنه….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی خواهران و برادران kardeslerim + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا