خلاصه داستان قسمت ۲۵۷ سریال ترکی خواهران و برادران + تصویر
در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران خلاصه داستان قسمت ۲۵۷ سریال ترکی خواهران و برادران را گذاشته ایم، برای خواندن این مطلب ما را همراهی کنید. سریال ترکیه ای Kardeslerim خواهران و برادران به کارگردانی سرکان بیرینجی داستان یک خانواده را روایت میکند. خانوادهای که علیرغم تمامی مشکلات و سختی ها سعی دارند هر طور شده کنارهم باشند و با تکیه بهم از پس سختیهای زندگی بربیایند. این سریال خانواده بودن،کنارهم بودن،بدی و خوبی را نشان میدهد. نویسندگی این اثر گول ابوس سرمچی می باشد. بازیگران این سریال جذاب عبارتنداز؛ Celil Nalçakan – Halit Özgür Sarı – Ahu Yağtu – Cüneyt Mete – Fadik Sevin Atasoy – Su Burcu Yazgı Coşkun و …
خلاصه داستان قسمت ۲۵۷ سریال ترکی خواهران و برادران
اوگولجان و آیبیکه به خانه میرن که میبینن اورهان تو سالن و شنگول رو تخت خوابیدن اما امیدجان هنوز نخوابیده آیبیکه میگه پس شب رومانتیکتونو خراب کرده اون وروجک! و میخندن. فردای آن روز آسیه از عمر میپرسه تو با سوسن چیشد رابطه ات؟ عمر میگه دیگه مایی وجود نداره من دارم کلا فراموشش میکنم. زهرا صبحانه مفصلی درست کرده که تولگا از دیدن اون میز خوشحال میشه و ازش میپرسه تو پیش پرداخت گرفتی؟ زهرا میگه نه با پول انعامی که میگرفتم واسه خونه خرید کردم. دوروک وقتی به خونه میره آکیف را اونجا میبینه و تعجب میکنه. او رابطه خودمونی اونارو میبینه که نباهت ازش میخواد بیاد برن باهم صبحانه بخورن اما دوروک میگه نه مرسی من کتابمو برمیدارن و میرم و وقتی با آکیف تنها میشه باهاس دعوا میکنه که این رفتارها واسه چیه؟! دیروز واسه سوزان خانم امروز مامانم چخبره؟! آکیف دلایل خودشو میاره و میگه چیکار کنم دوستاشون تو دلم جا شدن! دوروک با کلافگی از اونجا میره. تو مدرسه اوگولجان به بقیه بچه ها میگه افرا کجاست پس؟ آنها میگن حتما داره خودشو خوشگل میکنه واسه همینه دیرتر میاد همان موقع از طرف افرا برای اوگولجان پیام میاد که من نمیام مدرسه اما این به این معنا نیست که فراموشت میکنم!
اوگولجان میگه چقدر پیام عجیبینه احساس بدی گرفتم! استاد بوراک میاد و بهشون میگه باید برین سالن تئاتر تا برای نمایشتون چیزهایی که میخواینو بردارین و آماده کنین اوگولجان بعد از رفتن استاد بهشون میگه من میرم افرارو ببینم بعد بیام. بچه ها تو سالن تئاتر در حال جابه جایی وسایل هستن که فکری به سرشون میزنه تا عمر و سوسن را باهم دوباره اوکی کنن. آسیه دستبند پلیسی که اونجاست را به دستاشون میزنه و میگه کلیدش گم شده میخواستم ببینم سالمه یا نه واسه همین صبر کنین تا کلیدشو پیدا کنیم سوسن و عمر ازشرمیخوان این مسخره بازیو تموم کنه اما آسیه میگه چیکار کنیم؟ کاری نمیشه کرد و به کارشون ادامه میدن. اوگولجان به دم در خانه گونور رفته اما هرچی در میزنه کسی نیست او با خودش میگه دارم دیوونه میشم دیگه! گونور و افرا به خانه شنگول میرن و گونور ازش عذرخواهی میکنه و میگه خیلی بدی کردم بهت ولی تو بازم به دخترم کمک کردی او کلید رستورانو بهش میده و میگه سه ماه از اجاره یکساله اش مونده به عنوان عذرخواهی قبول کنه شنگول خوشحال میشه و میگه حلالت میکنم و همدیگرو در آغوش میگیرن، افرا نامه تی برای اوگولجان نوشته و به شنگول داده تا برسونه دست اوگولجان.
صرب تو کلاس با دیدن عمر و سوسن باز بهم میریزه. اوگولجان پیش شنگول میره و او ماجرای رفتن گونور و افرا را به آلمان بهش میگه اوگولجان شوکه میشه و میگه شوخی میکنی؟ شنگول نامه را بهش میده. اوگولجان با خوندن نامه اشک میریزه و حالش بد میشه و به سرعت از اونجا میره او به تاکسی میرسه و با دیدن افرا بغلش میکنه و میگه پس من چی میشم؟ افرا میگه خیلی معذرت میخوام مامانم خواست نتونستم تنهاش بزارم خیلی معذرت میخوام و بعد از کلی گریه و بغل کردن و مرور خاطراتشون افرا میره. عمر و سوزی هنوز مجبورن باهمدیگه وقت بگذرون اما بالاخره کلیدو واسشون میارن و دستشونو باز میکنن اما اونا دوست ندارن از هم جدا بشن و به بهونه قهوه و کیک هنوز کنار هم نشستن. دوروک و برک نشستن و درباره پدرشون حرف میزنن برک میگه که چقدر دلتنگش شده و گوشی پدرشو میزنه به شارژ تا شاید ویسی از صداش باشه که رفع دلتنگی کنه اما مسابقه دارن و سریع از اونجا میرن آیلا بعد از رفتن آنها تو اتاق برک گوشیو برمیداره و میگه منم خیلی دلم تنگ شده اتفاقی فیلم پرت شدن ولی از ساختمان توسط آکیف را تو گوشی رسول میبینه و شوکه شده…..
بیشتر بخوانید:
خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی خواهران و برادران kardeslerim + عکس