خلاصه داستان قسمت ۲۶۳ سریال ترکی خواهران و برادران + تصویر

در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران خلاصه داستان قسمت ۲۶۳ سریال ترکی خواهران و برادران را گذاشته ایم، برای خواندن این مطلب ما را همراهی کنید. سریال ترکیه ای Kardeslerim خواهران و برادران به کارگردانی سرکان بیرینجی داستان یک خانواده را روایت می‌کند. خانواده‌ای که علی‌رغم تمامی مشکلات و سختی ها سعی دارند هر طور شده کنارهم باشند و با تکیه بهم از پس سختی‌های زندگی بربیایند. این سریال خانواده بودن،کنارهم بودن،بدی‌ و خوبی را نشان می‌دهد. نویسندگی این اثر گول ابوس سرمچی می باشد. بازیگران این سریال جذاب عبارتنداز؛ Celil Nalçakan – Halit Özgür Sarı – Ahu Yağtu – Cüneyt Mete – Fadik Sevin Atasoy – Su Burcu Yazgı Coşkun  و …

قسمت ۲۶۳ سریال ترکی خواهران و برادران
قسمت ۲۶۳ سریال ترکی خواهران و برادران

خلاصه داستان قسمت ۲۶۳ سریال ترکی خواهران و برادران

شنگول از طریق یه اپلیکیشن آدرس خونه سرپیل مادر واقعی برک را پیدا میکنه و میخواد فردا صبح به بهونه خرید میخواد اونجا بره که آیبیکه میاد پیشش و میگه من میام کمکت کنم شنگول میگه لازم نیست تو روی درست تمرکز کن. اورهان و اوگولجان برای فیلمبرداری سر ست رفتن. اونجا ازشون میخواد تا باهمدیگه تو مدل های مختلف دست بدن تا ازشون عکس بگیرن. وقتی به خانه میرن برای شنگول و آیبیکه تعریف میکنن. فردای آن روز تو کلوب احمد به سوزان میگه خیلی عجیبه پول دخل نسبت به خروجی متفاوته سوزان میگه یعنی چی؟ احمد میگه حدود ۷هزارتا که سوزان جا میخوره و میگه مگه میشه؟ مسئول صندوق منم من همه ی پولهارو گذاشتم تو همون کشو آقای مرادی هم بود تو سالن از اونم میتونی بپرسی! احمد میگه ازش پرسیدم گفت درجریان نیست سوزان جا میخوره و میگه وا! خب دوربینارو چک کنین! احمد میگه نه نمیشه چون دوربینا خرابه واسه تعمیر گذاشتیم سپس سوزان ازش میخواد تا از حقوقش کم کنه چون مسئولش اون بوده و عذاب وجدان داره احمد میگه بزار ببینیم چیشده بعد باهم حرف میزنیم. سوزان وقتی از کلوب میخواد بره میبینه مرادی با شوال در حال حرف زدنه و بهش داره ماجرارو میگه که نقشه همونجوری که خواستین پیش رفت.

سوزان با شنیدن حرف های اونا میفهمه تقصیر اونا بوده و میره پیششون و اونارو دوعا میکنه و میگه این کار شماها بوده آره؟ مرادی میخواد آرومش کنه که شوال میگه آره کار من بود که چی؟ سوزان ازش میپرسه چرا انقدر باهام بدی؟ شوال میگه نمیزارم جای منو واسه احمد بگیری و باهاش بحث میکنه. سوزان در آخر میگه حالا که اینجوری فکر میکنی باشه همین کارو میکنم تا ببینی منو با تهدید و این مسخره بازیا نمیتونی کنترل کنی شوال میگه یعنی چی؟ سوزان میگه حالا میبینی! وقتی میخواد بره با احمد روبرو میشه و باهم کمی حرف میرنن و سوزان میگه کار مرادی بوده سپس بغلش میکنه و میبوستش که شوال با دیدنشون حرص میخوره سوزان با پوزخند زدن به شوال میره. تو خونه شنگول همه منتظر تیزر تبلیغاتی هستن که اوگولجان و اورهان توش بازی کردن وقتی خبر پخششو بهشون میدن، میبینن که فقط از دستای آنهاست، همگی میخندن و اوگولجان کلافه میشه. تو مدرسه یاسمین با دیدن آسیه برای خودنمایی بازم بابت دیروز عذرخواهی میکنه که آسیه میگه نه مشکل از تو نبوده اتفاقی نیوفتاده و میره داخل کلاس. اوگولجان به خاطر تیزر تبلیغاتی حسابی تیپ آرتیستارو زده که استاد بوراک با دیدنش جا میخوره و میگه چخبره؟ عمر واسش میگه ماجرارو که بوراک به خاطر موفقیتش تبریک میگه و میره.

زهرا به خونه میره که میبینه آدم های اردم دارن با بهار حرف میزنن سپس به زهرا مهلت میدن تا کیفو سریعتر واسش بیارن. زهرا با بهار به انباری خونه آسیه اینا میره تا کیف پول را برداره که میبینه اونجا نیست او میترسه که آسیه به اونجا میره و میگه دنبال اینی؟ زهرا وقتی میبینه کیف دست آسیه ست جا میخوره. شنگول به آدرس اون زن میره دختر سرپیل اونجاست و با کلافگی جوابشو میده و میگه مامانم خونه نیست همان موقع سرپیل به اونجا میره که شنگول بهش میگه باید باهم خصوصی حرف بزنیم. او بهش میگه درباره پسرت برک خبر آوردم او اول جا میخوره و بعد از دیدن عکسش حالشو میپرسه شنگول میگه خیالت راحت باشه خانواده اش پولداره هرچی بخواد فراهمه. سپس باهمدیگه به طرف خونه آیلا روبرو میشن. آیلا دم در با دیدن سرپیل شوکه میشه و میگه تو اینجا چیکار میکنی؟ آنها داخل خونه میشن که سرپیل از این رو به اون رو میشه و میگه که دلم واسه پسرم تنگ شده شنگول میگه چی؟ مگه میدونستی زنده ست؟ تو که گفتی بهت گفتن مرده! آیلا میگه چی؟ این از همه چیز خبر داشت! سرپیل میگه من ۵ میلیون پول میخوام تا به برک حقیقتو نگم! شنگول شوکه میشه و میگه عجب زن عوضی هستی! آیلا میگه یه قرون هم نمیدم. همان موقع برک اومده و زنگ در خونه را میزنه که آیلا جلوشو میگیره تا نره به برک چیزی بگه وقتی میبینه نمیتونه جلوشو بگیره با ظرفی تو سر سرپیل میزنه. سرپیل از حال میره و رو زمین میافته…..

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی خواهران و برادران kardeslerim + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا