خلاصه داستان قسمت ۱۹ سریال ترکی گلجمال + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب برای دوستداران سریال های ترکیه ای قسمت ۱۹ سریال ترکی گلجمال را قرار داده ایم. با ما همراه باشید. سریال گل جمال (Gülcemal) یکی از موردانتظارترین سریالهای جدید ترکی است که با استقبال فوقالعادهای پس از انتشار روبهرو شد. داستان سریال گل جمال حول محور شخصی به همین نام میچرخد. مورات اونلامیش ، ملیس سزن، ادیپ تپلی، نایلای اردونماز ، آتیلا شندیل بیرجه آکالای مروه سوی و… بازیگران اصلی این سریال هستند.
قسمت ۱۹ سریال ترکی گلجمال
آرمان با شنیدن حرفها چشماش پر از اشک شده و از گلجمال میپرسه حقیقت داره؟ ظفر بهش میگه تو ازم خواسته بودی حلالش کنم تو میتونی ببخشیش؟ آرمان با حالی بد به ظفر میگه میخوام از اینجا برم منو ببر ظفر با لبخندی پیروزمندانه از اونجا میبرتش. بعد از رفتنش فیروزه میگه بهش نباید سکوت میکردی باید همه چیزو بهش میگفتی! گلجمال میگه نمیتونه این حجم از خبر بدو باهم تحمل کنه! دوا با ابراهیم و ایپک وسایلشونو جمع کردن و به دل جاده میزنن ابراهیم بهشون میگه سیم کارتتونو بندازین دور. گل اندام تو مسیر گریه میکنه و یاد حرف های مادرش و بحث کردنش با او میوفته یکدفعه جلوی یه مغازه اسباب بازی فروشی با دیدن عروسک ها بهم میریزه و بهش حمله عصبی دست میده و تشنج میکنه مردم دورش جمع میشن و سریعا به اورژانس زنگ میزنن. ابراهیم با بچه هاش به خانه پدریش تو دل طبیعت رفته که میبینن اونجا کلا داغون شده و خیلی بهم ریخته و کثیفه. دوا بهشون میگه ما همدیگرو داریم از پس همه چیز برمیایم اینجارو درست میکنیم مهم اینه که یه سقف بالاسرمونه ابراهیم و ایپک هم تایید میکنن و شروع میکنن به مرتب کردن و تمیزکاری. مرت در حال رفتن به طرف فرودگاهه که از بیمارستان بهش زنگ میزنن و میگن زنش بیمارستانه و تشنج کرده مرت نگران میشه و سریعا پیشش میره.
گلجمال تو گلخانه اعصابش خورده و به وفا میگه چجوری همه چیز از دستم در رفت! دوا رفت آرمان رفت! و با کلافگی میشینه و فکر میکنه که یهو باهم میبینن گل اندام حالش بده و مرت داره میارتش تو خونه که گلجمال جا میخوره و با ترس به طرفش میرن و میپرسن که چیشده؟ مرت میگه دکتر گفت تشنج کرده گلجمال میبرتش به داخل خانه تا استراحت کنه. ظفر تو خونه پیش آرمان میره و بهش میگه استراحت کردی پسرم؟ حرف بزنیم؟ سپس بهش به دروغ میگه که تو یه خواهر داری اما نمیدونیم کجاست و چیکار میکنه آرمان جا میخوره و میگه یعنی من یه خواهر هم خون دارم! ظفر تایید میکنه و میگه متاسفانه آره. دوا و ایپک با ابراهیم خونه را تا حدودی تمیز کردن و ابراهیم میگه فعلا باید شبو همینجا سر کنیم تا فردا به جاهای دیگه برسیم به نجارم بگم واستون تخت درست کنه. گلجمال خودشو سرزنش میکنه و میگه چجوری کلا یادم رفته بود که صرع داره! یعنی چی تحریکش کرده بود! گلجمال پیش گل اندام میره و وقتی چیزی ازش در نمیاد گوشیشو برمیداره یواشکی و بیرون میاد.
مرت بهشون میگه امروز صبح یکی بهش زنگ زد سر میز صبحانه یهو حالش بد شد بدشم رفت بیرون گلجمال گوشی گل اندامو چک میکنه و یه شماره میبینه وفا بهش زنگ میزنه تا ببینن کیه آنها وقتی صدای ظفر را میشنون جا میخورن که گلجمال بعد از قطع تماس با عصبانیت میگه میکشمش و اسلحه را برمیداره وفا سعی میکنه جلوشو بگیره که گلجمال داد میزنه نیا! او به عمارت ظفر میره که امرلله سعی میکنه جلوشو بگیره و میگه بیای شلیک میکنم! گلجمال میگه جرأت نداری! ظفر بیرون میره و میگه اینجا چیکار میکنی؟ آنها باهمدیگه بحث و دعوا میکنن که در آخر ظفر میگه چرا باور نمیکنی؟ تو طرد شدی! دیگه نمیتونی تو زندگی من بیای! گلجمال بعد از شنیدن حرفاش میگه میگن بهشت زیر پای مادرانه ولی به غیر از تو چون باید از روی من و گل اندام رد بشی! و میره. ۱ ماه بعد گلجمال به خانه ابراهیم میره. او به داخل میره و به دوا تو خواب نگاه میکنه….