خلاصه داستان قسمت ۳۲ سریال ترکی گلجمال + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب برای دوستداران سریال های ترکیه ای قسمت ۳۲ سریال ترکی گلجمال را قرار داده ایم. با ما همراه باشید. سریال گل جمال (Gülcemal) یکی از موردانتظارترین سریالهای جدید ترکی است که با استقبال فوقالعادهای پس از انتشار روبهرو شد. داستان سریال گل جمال حول محور شخصی به همین نام میچرخد. مورات اونلامیش ، ملیس سزن، ادیپ تپلی، نایلای اردونماز ، آتیلا شندیل بیرجه آکالای مروه سوی و… بازیگران اصلی این سریال هستند.
قسمت ۳۲ سریال ترکی گلجمال
ایپک هرچی با دوا حرف میزنه که بیا بریم معلوم نیست چه بلایی سرت بیاره دوا میگه نه نمیاد من اینجا میمونم اینجا خونه منه من گلجمالو دوست دارم اونم دوستم داره و بلایی سرم نمیاره ایپک عصبی میشه و میگه میفهمی چی میگی؟ اون انگشت مرتو برید ببین با تو چیکار میکنه! دوا میگه نه اون بلایی سر من نمیاره! ایپک کلافه میشه و میگه باشه خودت میدونی و با عصبانیت از اونجا میره. او وقتی به خانه میره با کلافگی و عصبانیت ماجرارو برای ابراهیم و آرمان تعریف میکنه و میگه اصلا نمیفهمه چی میگم! هرچی میگفتم حرف خودشو میزد! گل اندام و مرت در حال جمع کردن لباس ها و وسایلشون هستن که گل اندام بلیطارو نگاه میکنه و میگه بریم ایتالیا پرواز واسه ایتالیا نزدیکه خوبه چند وقتی اونجا میمونیم بعد از اونجا میریم یه جای دیگه مرت میگه هرجور دوست داری باشه اما گل اندام وقتی میخواد بلیطو بخره میبینه کارتش ارور میده او از مرت میپرسه که چرا اینجوری شده؟ او میگه سوخته کارتت گل اندام میگه چی؟ نه نمیتونه این کارو دیگه بکنه و پیش گلجمال میره. مرت پست سر گل اندام میره که تو راهرو با دوا روبرو میشه و بهش میگه ببین چه بلایی سرم آوردی؟
دوا بهش میگه تو نفرت انگیزترین و چندش ترین مردی هستی که تو عمرا دیدم نفرین به روزی که تورو دیدم و شناختمت! انها باهم کمی کل کل و بحث میکنن و پیش گلجمال و گل اندام میرن. گل اندام میپرسه چرا کارتای منو سوزوندی؟ گلجمال میگه کارتای تو؟ اونارو من بهت داده بودم از این به بعد همینه سپس به اون و مرت میگه سه گزینه دارین، او رو به مرت میگه اولیش اینه که تو همین الان گورتو گم کنی از اینجا بری و خواهرمو طلاق بدی گل اندام میگه چی؟ نظر منم میپرسیدی بد نبود! باید بگم که من از مرت طلاق نمیگیرم که بچه ام بی پدر بزرگ بشه! سپس گلجمال میگه پس گزینه دوم اینکه همین الان جفتتون برین بدون هیچ سرمایه و پولدار طرف من میرین ولی از دور حواسم بهتون هست باید زندگی که خواهرم داشته رو همین زندگیو واسه اون بچه تامین کنی! اگه ببینم محروم کردی ازش دونه دونه اعضای بدنتو میگیریم ازت! گل اندام میگه ما هیچی نمیخوایم ازت از اینجام میریم! مرت با گریه میگه گزینه بعدی چیه؟ گلجمال میگه که میشینین سر این میز با قوانین من زندگی میکنین. مرت به گل اندام میگه گفت مارو زیر نظر داره فکر کردی میتونیم این زندگیو بسازیم؟ و ازش معذرت خواهی میکنه و سر میز میشینه.
گل اندام شوکه شده که گلجمال میگه به خاطر این بی مصرف به این روز خودتو انداختی ارزششو داشت؟ سپس گل اندامم با گریه سر میز میشینه و گلجمال میگه حالا که اینجا میمونین بدون که تو هم تو عذابی که میکشن سهم داری. وقتی به اتاقشون برمیگردن گل اندام با مرت دعوا میکنه و میگه من دیگه نمیتونم ادمی مثل تورو دوست داشته باشم! و میگه بره رو کاناپه بخوابه. گلجمال موقع خواب میبینه که دوا تو خواب هذیون میگه و وقتی دست میزنه میبینه چقدر تب داره. مامان گارا میاد و میگه دارو دادم ولی نمیدونم چرا تبش پایین نمیاد گلجمال میبرتش زیر آب سرد و از مامان گارا میخواد به دکتر بگه بیاد اونجا. فردای آن روز دکتر میگه این تبش پایین نیومده دوباره باید بره بیمارستان ببینیم مشکل از کجاست و آزمایش بده گلجمال میگه بیمارستان نه، برو خون بگیر ببر بیمارستان آزمایش کن دکتر قبول میکنه و میره. آرمان تصمیم گرفته بره واسه همیشه به لندن که امرلله بهش زنگ میزنه و به بهونه حال بد مادرش میگه بره اونجا. اونجا متوجه میشه فقط یه بهونه بوده و ظفر ازش میخواد نره و تو همونجا تو یه خونه دیگه حداقل زندگی کنه آرمان میگه من تصمیمم قطعیه حتی به ایپک هم گفتم که دوسش دارم و از اونجا میره، ظفر گریه میکنه و میگه داره واقعا میره….