خلاصه داستان قسمت ۲۱ سریال رحیل از شبکه سه سیما + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۲۱ سریال رحیل را می توانید مطالعه کنید. «رحیل» با شعار «قصه‌ها را می‌نویسند ولی تاریخ را زندگی می‌کنند»، روایتی حادثه‌ای ـ عاشقانه در دل تاریخ معاصر است. داستان با پایان دوره قاجاریه و ابتدای روی کار آمدن حکومت پهلوی روایت خواهد شد؛ بازگشت «محا» از سفر کربلا همراه می‌شود با آگاهی «اصلان» پسر صحاف‌باشی دربار از دسیسه‌ها و توطئه‌هایی که سرنوشت او و محا را، تبدیل به یک منظومه بی‌پایان می‌کند. حمیدرضا آذرنگ، ثریا قاسمی، اندیشه فولادوند، نسیم ادبی، هومن برق‌نورد، کاظم هژیرآزاد، ریحانه رضی، علی عباسی‌زاده، مریم کاویانی، معصومه عربی، ابتسام بغلانی، غزاله اکرمی، محسن امیری، ستاره دهقانی، هانیه غلامی، مهرداد نیکنام، محسن نقیبیان، شاهو رستمی، فتح‌الله طاهری و زنده‌یاد حسام محمودی، از جمله بازیگران این سریال هستند.

قسمت ۲۱ سریال رحیل
قسمت ۲۱ سریال رحیل

قسمت ۲۱ سریال رحیل

زینت پیش مها میره و میگه منتظر بودم کمی حالت بهتر بشه بعد بیام پیشت مها میگه الانم حالم خیلی خوبه بالاخره جواب سوالاتمو فهمیدم  آنها باهم حرف میزنن که زینت با گریه بهش میگه منو ببخش مها جانم ولی منم خبر داشتم که خون قاجار تو رگهات نیست، مها میگه چی؟ تو هم میدونستی؟ زینت میگه زیور روزهای آخر عمرش خیلی کلافه و بی تاب بود باهاش حرف زدم که ببینم چشه او بهم ماجرارو گفت و بهم گفت که یه گوهری امانتی دستته و باید از امانتی به خوبی محافظت کنی مها میگه گوهر؟! بعد ازش می حرف زدن از اونجا میره. سرگد زمان پیش شفیق تو باغ خانه میره و از وضعیتی که هست باهم صحبت میکنن و شفیق میپرسه همه چیز خوب پیش میره یا نه سرگد میگه چیه پاداش میخوای؟شفیق بهش میگه نه شما همون چیزی که بهم گفتینو انجام بدین ما راضیم سرگد زمان میگه کاری دارم میکنم که دیگه به عنوان فراری زندگی نکنی و همش تو این دباغ خونه زندانی نشی و بهش چندتا سکه هم میده و میره.

مها در حال بیرون رفتن از حرمسراست که خان بابا پیشش میره و میگه که حاضربشین برای امر خیر و فرخنده مها میگه اگه از امر خیر منظورتون ازدواج با اون سرگد زمان هست که خیلی هم نامبارکه و من قبول نمیکنم خان بابا میگه شما خون قاجاری ندارین که مانع این وصلت بشین مجبورین قبول کنین وگرنه به ولیعهد میگم که به زور شمارو پای این وصلت  ببرن ولی نمیخوام خار و خفیف بشین! مها جوابشو میده و میگه در آخر که جواب من نه هستش و میخواد بره که ولیعهد میاد و باهاش اول با روی خوش صحبت میکنه و ازش میخواد تا با این وصلت رضایت بده چون هم برای خودش هم برای قاجار خوبه اینجوری اصلا از موقعیتش تو عمارت و شمس العماره برکنار نمیشه و مقامش حفظ میشه اما مها قبول نمیکنه که ولیعهد عصبی میشه و تو حرمسرا داد میزنه و میگه از این به بعد مها هیچ مقامی تو این اندرونی نداره و از این به بعد در کنار بقیه کنیزها رخت میشوره مها با ناراحتی به اتاقش میره و گریه میکنه.

شمامه حسابی خوشحاله و لبخندی عمیق میزنه. ولیعهد با عصبانیت از اونجا میخواد بره که ماهی خودشو کشان کشان به راهرو میرسونه و از ولیعهد خواهش و تمنا میکنه که مها را خار و ذلیل نکنه او مورد محبوب اوناست اما ولیعهد از اونجا میره. خان بابا به ولیعهد میگه خیلی زیاده روی نکردین؟ زود از کوره در رفتین! ولیعهد جوابشو میده و میره. تو خونه بیتاج به شفیق میگه زیاده روی کردی سرگد زمان اصلا تو حال خودش نیست شفیق میگه خواستیم یخورده عشق و حال کنه سپس بهش میگه که شنیدم انگاری نتونستن مها را برای ازدواج راضی کنن! بس که بی عرضه ان! من خودم به زودی مها را قانع میکنه به این وصلت چند اجنه فرستادم تو عمارت تا مها را خار و ذلیل کنن….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال رحیل از شبکه ۳ سیما

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا