خلاصه داستان قسمت ۳۶ سریال ترکی گلجمال + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب برای دوستداران سریال های ترکیه ای قسمت ۳۶ سریال ترکی گلجمال را قرار داده ایم. با ما همراه باشید. سریال گل جمال (Gülcemal) یکی از موردانتظارترین سریال‌های جدید ترکی است که با استقبال فوق‌العاده‌ای پس از انتشار روبه‌رو شد. داستان سریال گل جمال حول محور شخصی به همین نام می‌چرخد. مورات اونلامیش ، ملیس سزن، ادیپ تپلی، نایلای اردونماز ، آتیلا شندیل  بیرجه آکالای مروه سوی و… بازیگران اصلی این سریال هستند.

قسمت ۳۶ سریال ترکی گلجمال
قسمت ۳۶ سریال ترکی گلجمال

قسمت ۳۶ سریال ترکی گلجمال

گلجمال پیش دوا میره و باهمدیگه صحبت میکنن و شب را باهم صبح میکنن. آرمان پیش مادرش میره تا ببینه ماجرای ورشکستگیش چیه. وقتی میرسه مادرش میگه این یکی واقعیه دیگه حتی باید آپارتمان تورو هم تو لندن بفروشم آرمان باهاش حرف میزنه و میگه که اشکالی نداره. فردای آن روز وقتی گلجمال از خواب بیدار میشه یه نامه از دوا کنار خودش میبینه که با خوندنش بهم میریزه و شروع میکنه به گریه کردن. گلجمال با حالی گرفته به گلخانه خونه خودش میره که گل اندام با دیدنش میگه بالاخره اومدی داداش چه عجب! سپس میره جلو و بهش میگه پیشنهادی که به مرت دادیو قبول میکنیم گلجمال میگه این پیشنهاد واسه مرت بود نه تو گل اندام میگه من و مرت نداریم، میخوایم از اینجا بریم بدون هیچ حمایت مالی ازت گلجمال میگه کجا میخواین برین؟ مگه جاییو دارین؟ گل اندام میگه آره داداش پیش مامان. گلجمال جا میخوره و میگه یعنی چی؟ واقعا میخوای بری پیش اون زن؟ اونو به من ترجیح میدی؟ گل اندام میگه نشستم با خودم فکر کردم اون با من مشکلی نداره اون مشکلش با توعه که شوهرشو کشتی نه من! گلجمال باهاش بحث میکنه و میگه تو واقعا میخوای بری پیش اون زن زندگی کنی؟ گل اندام میگه چاره دیگه ای واسم نذاشتی داداش و میره.

گلجمال حسابی بهم میریزه و سرجاش میشینه و گریه میکنه سپس به تمام افرادش میگه جمع بشن. وفا به اونجا میره و میگه چیشده داداش؟ او به همشون میگه همتون میرین به استانبول و برمیگردین اونجا کاراتونو انجام میدین اونا اول قبول نمیکنن که گلجمال میگه همینی که گفتم. بعد از رفتنشون گلجمال به وفا میگه تو هم باید بری وفا میگه چرا؟ بزار پیشت باشم داداش گلجمال حرفشو دوباره تکرار میکنه و میره. گل اندام با مرت رفتن به بیمارستان اونجا گل اندام میگه هنوز رو حرفتون هستین یانه؟ مادرش میگه هستم ولی همه چیزمو از دست دادم! آنها پولی که دارنو بهش نشون میدن و میگن این تمام سرمایه ماست سپس ازش میخوان تا خونه خودشو بفروشه و بزار رو این پول تا یه خونه باهم بگیریم و زندگیو از اول شروع کنیم ظفر بغض میکنه از خوشحالی و اشک میریزه. یه هفته بعد، افرادی موظف شدن تا پاکت نامه هایی را به دست وفا، گل اندام، دوا و آرمانو ظفر پهلوان برسونن.

همه ی آنها وقتی پاکت نامه هارو باز میکنن و میخونن با خودشون میگن که این یه ارثه اما چرا الان؟ مگه قراره اتفاقی بیوفته؟ سپس با ترس و دلهره خودشونو به گلجمال میرسونن. زودتر از همه ظفر پهلوانه که بنا به قراری که گلجمال باهاش گذاشته خودشو به پرتگاه میرسونه. گلجمال که پیرهن و شلواری سفید پوشیده با پای برهنه میره پرتگاه اونجا با مادرش صحبت میکنه و میگه بی مهری خیلی بده نمیشه با بی مهری زندگی کرد! و از مادرش میخواد که راستشو بگه که دوسش داره یا نه مادرش میگه نه ندارم گلجمال بعد از زدن حرف هاش خودشو از پرتگاه به پایین پرت میکنه. ظفر پهلوان گریه میکنه و پسرشو صدا میزنه….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی گلجمال + تصویر

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا