خلاصه داستان قسمت ۸ سریال ترکی ایگو + تصویر
در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۸ سریال ترکی ایگو را برای دوستداران این سریال قرار داده ایم با ما همراه باشید. سریال ترکی ایگو (به مرد نمیشه اعتماد کرد) با نام کامل Erkeğe Güven Olmaz و مخفف EGO به کارگردانی دوعا جان آنافارتا (Doğa Can Anafarta) و شنول سونمز (Şenol Sönmez) ساخته شد. نویسندگی این مجموعه ترکیه ای نیز برعهده جمعی از نویسندگان بود و در واقع اقتباسی از سریال کره ای وسوسه (Temptation) که خالق آن هان جی-هون (Han Ji-hoon) بود، محسوب میشود. این اثر از اوایل سال ۲۰۲۳ از شبکه فاکس ترکیه پخش و پس از چند ماه به پایان رسید.
قسمت ۸ سریال ترکی ایگو
تونجای وقتی به سیبل میگه بشین دیگه دیر نکن! سیبل هم به منشیش سِرای میگه پاشو بریم و از اتاق جلسه بیرون میرن که تونجای حرص میخوره و میگه ما به کارمون ادامه بدیم. الیف به مهدکودک رفته و از کارش استعفا میده سپس بعد از خداحافظی با پرسنل و بچه ها از اونجا میره. جلوی در ارهان را میبینه و میخواد بره که باهمدیگه بحث میکنن سر سیبل و الیف میگه که استعفا داده و قراره پیش تونجای برادر همون رئیس عزیزت! و بعد از کمی سرزنش کردنش از اونجا میره. طاهر به زنش میگه با سیبل حرف بزن بگو شب شام به موقع بیاد اینجا خانواده ظفر اینام قراره بیان و میره. پدر الیف حاضر شده و میگه میخوام برم مهدکودک منتظر بشم کار الیف تموم بشه باهاش حرف بزنم بعدشم خرید کنم بیام خونه پسرش میگه پس بیا سوارشو برسونمت. بعد از رسوندنش خودش به طرف شرکت محل کار ارهان میره تا باهاش حرف بزنه. ارهان میره پیش سیبل و باهاش دعوا میکنه و میگه دارین چیکار میکنین؟ بین این همه پرستار چرا برادرتون باید الیفو انتخاب کنه واسه پرستار بچه اش؟! آنها سر این مورد باهم بحث میکنن که یکسری عکس برای سیبل فرستاده میشه که میبینه عکس های آنتالیاست.
طرف ازش خواسته تا پولی بده که عکسارو به خبرنگارها نده سیبل میخواد بره که ارهان میگه منم میام سپس باهم میرن. صنم خواهر سیبل از آمریکا اومده که یکراست میره شرکت تا خواهرشو ببینه اونجا متوجه میشه سیبل شرکت نیست و از طرفی از رئیس شدن تونجای شوکه میشه. داداش الیف وقتی به اونجا میرسه بهش میگن که ارهان نیست و میخواد بره که صنم تو ماشین تاکسیش میشینه و میگه حرکت کنه داداش الیف میگه من امروز کار نمیکنم روز تعطیلمه! صنم تو منگنه میزارتش و او مجبور میشه برسونتش، وقتی به خانه شان میرسن داداش الیف از اون خونه شوکه میشه. ارهان با سیبل به یه ساختمان خرابه رفتن که اونجا یه نفرو میبینه و دنبالش میکنه، سپس ارهان عکسارو ازش میگیره و از تو گوشیشم پاک میکنه سپس ازش میخوان تا بگه که کی خواسته بوده تعقیبشون کنه! صنم پیش مادرشه و هدیه او و برادرزاده هاشو میده وقتی بگوم میاد هدیه اونم میده که بگوم میگه این کیف از کالکشن سری قبلشه! صنم با طعنه میگه این مدل کیفو پارسال تو دست خواهرم دیده بودی خیلی دوست داشتی منم فقط به خاطر تو گشتم دنبالش بگوم تشکر میکنه و حرص میخوره.
ارهان و سیبل تو مسیر برگشتن که سیبل حسابی ناراحته و حالش خوب نیست ارهان میگه میخوای چیزی بخوری؟ حالت بهتر میشه! سیبل میگه نه این غصه ای نیست که با این چیزا حل بشه. وقتی به شرکت میرسن سیبل رو پاش می ایستد و از حال میره که ارهان باز بلندش میکنه و میره. تونجای جواب آزمایشو میخونه و میفهمه که برکای پسر خودشه و حسابی خوشحال میشه پدرش بهش زنگ میزنه و خبر میگیره و اونم خوشحال میشه و ازش میخواد به کسی چیزی نگه. سیبل به هوش میاد و با دیدن ارهان میگه بازم تو! او میگه منم خوشم نمیاد مدام بغلتون کنم اینور اونور فشارتون افتاد سپس ازش میخواد برن دکتر که سیبل میگه وقتی میفهمی همه کارها زیر سر برادرت بوده با دکتر حالت خوب نمیشه! ارهان سعی میکنه آرومش کنه و روپاش کنه واسه پس گرفتن حقش. پدر الیف کلی خرید کرده و به خانه برگشته….