خلاصه داستان قسمت ۳۵ سریال ترکی ایگو + تصویر
در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۳۵ سریال ترکی ایگو را برای دوستداران این سریال قرار داده ایم با ما همراه باشید. سریال ترکی ایگو (به مرد نمیشه اعتماد کرد) با نام کامل Erkeğe Güven Olmaz و مخفف EGO به کارگردانی دوعا جان آنافارتا (Doğa Can Anafarta) و شنول سونمز (Şenol Sönmez) ساخته شد. نویسندگی این مجموعه ترکیه ای نیز برعهده جمعی از نویسندگان بود و در واقع اقتباسی از سریال کره ای وسوسه (Temptation) که خالق آن هان جی-هون (Han Ji-hoon) بود، محسوب میشود. این اثر از اوایل سال ۲۰۲۳ از شبکه فاکس ترکیه پخش و پس از چند ماه به پایان رسید.
قسمت ۳۵ سریال ترکی ایگو
بگوم درباره تیمور از دستیارهای سیبل میپرسه که اونا میگن انگاری دیگه اینجا کار میکنه سپس بهش میگن که فهمیدن از تیمور خوشش اومده بگوم اولش مخالفت میکنه اما بعدش میگه راست میگین منتظرباشین پس و میخندن. الیف و تونجای تو پیکنیک هستن که تونجای یکدفعه با دوتا دوچرخه میاد و میگه میدونستم دوچرخه سواری دوست داری الیف میخنده و با خوشحالی سوار میشن و باهمدیگه مسابقه میزارن. ارهان سیبل را برده به محله قدیمیش و اونجارو بهش نشون میده سپس میرن پیش یک اوستا مکانیکی که اسمش مراده و هم مدرسه ایش بوده ارهان و مراد با دیدن هم همدیگرو بغل میکنن و از گذشته حرف میزنن که سیبل با کنجکاوی گوش میده. عصین پیش ظفر رفته و بهش میگه نمیدونی چه اتفاق هایی واسم افتاد شوکران گیرم انداخت باهام حرف بزنه هم ار هتل بیرونم انداخت هم کارتی که طاهر داده بودو بلوکه کرد به پول احتیاج دارم ظفر میگه میتونی بری حسابداری مساعده بگیری ۲۰هزارتا کافیه؟ عصین میگه فکر کنم یه صفرشو جا انداختی میگم خونه ام ندارم ۳۵۰هزارتایی بدی اوکیه فکر کنم طاهر میگه من طاهر نیستم بتونی تیغم بزنی سپس از اونجا بیرونش میکنه و میگه همکاریمون تمومه چون زن دارم دیگه عصین با کلافگی میره.
تونجای جلوی همان ساختمانی که واسه خودشون خریده از الیف خواستگاری میکنه که او شوکه میشه. بگوم با صنم سوار ماشین شدن که بگوم برای اینکه صنم با آردا تنها بشه به بهونه جا گذاشتن گوشیش میره تو شرکت صنم و آردا دوباره باهم بحث میکنن و حرف میزنن که صنم در آخر ازش میخواد تموم کنه این حرفارو دیگه و بره پی زندگی خودش آردا میگه باشه میرسونمت به خونه صنم خانم. ظفر به خانه پیش برهان رفته و میگه قرار بود جلوی پسرتو بگیری ولی دیدم اونجوری که حرف میزدی عمل نکردی بعد رفتم درباره دخترت کمی تحقیق کردم دیدم بعلههه دخترت از پسرت بدتره! با مرد زن دار میپلکه بعد حامله میشه میندازه گردن یکی دیگه خواستم بیام اینجا بهت دستخوش بگم و برم سپس برهان از خونه بیرون میندازتش و خودش رو مبل میشینه تا به اعصاب خودش مسلط بشه. عصین با سیبل قرار گذاشته که در ازای مصاحبه نکردن و آبروشونو نبردن ۲ میلیون بگیره اما سیبل میگه من پیشنهاد بهتر سپس بهش قرارداد همکاری به مدت ۲۰ سالو تو یکی از بوتیک هاش میده و میگه میتونی اینو قبول کنی میتونی هم مصاحبه کنی بعد از ۲،۳ روز همه چیز عادی بشه ولی وکیلها دست از سرت برمیدارن! عصین امضاء میکنه. شب تو خونه شوکران همه نشستن که سیبل و ارهان از راه میرسن و میرن سر میز شام اونجا شوکران میگه که چقدر خوشحاله که سیبل نرفته و موندنی شده خیلی نگذشته که الیف و تونجای هم میان و به همه اعلام میکنن که نامزد کردن بگوم حرص میخوره و میگه البته هنوز جدا نشدیم ولی مبارک باشه. سیبل سر میز با الیف کمی بحث و دعوای کلامی میکنه و الیف میگه با تصمیم گرفتیم بعد از ازدواج اینجا بمونیم سیبل میگه چه باحال ما هم تصمیم گرفتیم اینجا بمونیم ارهان جا میخوره….