خلاصه استان قسمت ۱۹ سریال ترکی بن بست قلب Yürek Çikmazi
در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۱۹ سریال ترکی بن بست قلب را برایتان گذاشته ایم، تا قسمت آخر سریال همراهمان باشید. سریال بن بست قلب به کارگردانی بهادیر اینجه و سردار گوزلکلی در سال ۲۰۲۲ ساخته شده است. این سریال محصول کشور ترکیه و در ژانر درام و خانوادگی میباشد. «بن بست قلب»، داستان خانواده ای است که از روستایی به استانبول کوچ می کنند. جنت که از زمان جوانی همیشه روی پای خودش ایستاده، با ییلماز ازدواج می کند و از روستای خود به استانبول می آید. خشونت ییلماز در طی سال ها باعث می شود جنت به سراغ وکیلی به نام زینب برود و پس از این اتفاق، زندگی خانواده آن ها برای همیشه تغییر می کند. در این سریال عایشه بینگل، ایرم هلواچی اوغلو، دیلارا آکسویک، بیهتر دینچل و جمال توکتاش به هنرمندی پرداختهاند.
قسمت ۱۹ سریال ترکی بن بست قلب
فریده برای دیدن کیوانچ و صحبت کردن باهاش به هتلی میره که او آنجا مستقر شده اونجا روی میز کارش جواب آزمایش خودش را میبینه و متوجه میشه که بارداره و کیوانچ ازش مخفی کرده بود اون ناراحت میشه و وقتی کیوانج از حمام بیرون میاد بهش میگه تو چرا بهم نگفته بودی که باردارم؟ ترسیدی این بار به خاطر بچه ازت پول بخوام؟ مشخصه که این بچه رو تو نمیخوای! کیوانچ میگه این حرفا چیه! من فقط نگفتم چون تو درگیر پدرت بودی و به خاطر پدرت ناراحت بودی بهت چیزی نگفتم و خواستم خودمو جمع و جور کنم بعد بگم اما فریده حسابی ناراحت شده و برگه طلاق را امضا میکنه سپس حلقه دستش را در میآورد و از آنجا میره و میگه هیچی از تو رو دیگه نمیخوام. زینب که فیلم برخورد خلیل با فوندا را دیده بود پیش فوندا میره و بهش میگه من فیلم مداربسته رستورانو دیدم که خلیل میخواست تو رو بزنه و درباره رفتار و اخلاق خلیل میپرسه فوندا که از جانر پول گرفته بود بهش میگه خلیل همیشه اینجوریه و نمیتونه خشمشو کنترل کنه و همیشه عصبیه.
ییلماز به کمک وکیلش آزاد شده و به طرف خانه بیرسن میره و بهش میگه من ۹ تا جون دارم اون خلیل هی تلاششو میکنه منو میندازه تو زندان و قصد کشتن منو داره اما من دوباره زنده میشم و به زندگیم ادامه میدم. زینب که تحت تاثیر فیلم مداربسته و فوندا قرار گرفته پیش جانر میره و باهاش صحبت میکنه سپس تصمیم میگیرن با همدیگه روی پرونده خلیل کار کنند آنها با خلیل جلسه میزارن و او باهاش خیلی رسمی صحبت میکنه که خلیل شوکه میشه و ازش دلیلشو میپرسه. زینب بهش میگه از این به بعد دیگه بهم خانوم وکیل میگی. سپس تعریف میکنه که ییلماز آزاد شده چون به دادستان گفته جنت یعنی مادرت پایش را زخمی کرده و او فقط از خودش دفاع کرده خلیل به شدت عصبانی میشه و گوشیشو به زمین میکوبد. ییلماز به همراه فریده پیش وکیلش میره و تو مسیر بهش میگه که این وکیل خیلی خوبیه ولی یه کمی مشکوکه اگه چیزی بهت تعارف کرد نخور.
تو جلسه وکیل بهش میگه تو اول بهم گفتی که زنت بیماری قلبی داشته بعد متوجه شدیم که یه کبودی روی بدنش هست بعد یه فایل صوتی رو شد بعدشم یه نامه پیدا شد مطمئنی مدرک دیگهای نیست که کارمونو سخت تر بکنه؟ فریده یاد روسری خونی مادرش میافتد که در ویلا آن را شست و پهن کرد اما چیزی نمیگه. مادر زینب که مخالف رابطه زینب و خلیل هست به محل کار دخترش میره و بهش میگه تو یه وکیلی و اون یه دربان و اصلاً به همدیگه نمیاین بهتره جلوی این رابطه را بگیری زینب بهش میگه شما برو من شب اومدم با همدیگه صحبت میکنیم زینب جلوی موکلش خجالت زده میشه. مدتی بعد خلیل از رفتار او کلافه میشه و به اونجا میره تو آسانسور با زینب روبرو میشه و ازش میپرسه این رفتارها برای چیه؟ زینب میگه شاید رابطه ما اشتباه باشه خلیل میگه چی شد؟ تا دیروز این نظرو نداشتی الان یک دفعه به این نتیجه رسیدی؟ نکنه جانر چیزی گفته! نکنه تهدیدت میکنه! زینب حرف خودشو میزنه و میگه تصمیم خودمه….