خلاصه داستان قسمت ۲۹ سریال ترکی نشاط زندگی + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد خلاصه داستان ۲۹ سریال ترکی نشاط زندگی می باشید همراه ما باشید. سریال نشاط زندگی (شادی زندگی من)، داستانی زنانه است که به موضوعاتی مانند خانواده، عشق، و تلاش برای رسیدن به اهداف می‌پردازد. این سریال ترکیه ای با نگاهی مدرن به مفاهیم سنتی، توانسته است مخاطبان زیادی را جذب کند. سریال نشاط زندگی از تاریخ ۲ بهمن ماه ۱۴۰۲، روزهای زوج ساعت ۲۰:۰۰ و تکرار آن روز بعد ساعات ۱۲:۰۰، ۱۷:۰۰ از شبکه جم تی‌وی پخش می‌شود. بازیگران این سریال عبارتنداز؛ شبنم بوزوکلو در نقش نشه شنبکال، تولگا تکین در نقش مصطفی شنبکال، متین کوشکون در نقش مهمت شنبکال، اوغور دمیریهلوان در صالحا شنبکال، ارس شنول در نقش سردار شنبکال، گیزم کالا در نقش آیلین اوزای، ازگی تومبول در نقش تورکان شنبکال، سوریا گوزل در نقش سودا کورماز، نیسان دوکمچی در نقش زینب شنبکال، گفت اژه ییلدیزیم در نقش امره شنبکال و…

قسمت ۲۹ سریال ترکی نشاط زندگی
قسمت ۲۹ سریال ترکی نشاط زندگی

قسمت ۲۹ سریال ترکی نشاط زندگی

صالحه و روشا باهمدیگه در حال غذا درست کردن هستن و باهمدیگه خوب خوب همکاری میکنن سپس بحث مصطفی و نشه وسط کشیده میشه که سر بچه هاشون باهمدیگه کل کل میکنن. تو کافه سردار مراد نشسته که وقتی تورکان به اونجا میره مراد سراغش میره و حالشو میپرسه سپس پیشنهاد میده تا برن باهم غذا بخورن تورکان میگه من خودم غذا سفارش میدم اگه گرسنه ام بشه و میره که فکری به سرش میزنه و پیش میاد برمیگرده و میگه باشه بریم ولی آیلین و سردار هم باهامون بیان سردار تو عمل انجام شده قرار میگیره و قبول میکنه سپس تورکان به سردار میگه که اینجوری سر میز رابطه ات با آیلینو میگی خودتو راحت میکنی. از مدرسه امره به نشه و مصطفی زنگ میزنن و اونا به اونجا میرن مدیر مدرسه بهسون میگه که امره کلید آژیر خطرو زده بود و تو اون شلوغی خداروشکر مشکلی پیش نیومد واسه کسی ولی متعجبم که امره چرا اینکارو کرده! آنها جا میخورن و کمی باهم کل کل میکنن که مدیر از حرفاشون جیزی نمیفهمه. وقتی از مدرسه بیرون میان امره و زینب میبینن اونجوری که میخواستن نقشه شون پیش نرفته و به مادر و پدرشون میگن که اونا از قصد این کارو کردن و نقشه اونا بوده که به این بهونه باهمدیگه صحبت و آشتی کنن مصطفی بیشتر عصبی میشه از دستشون به خاطر این کار و سوار تاکسی کرایه ایش میشه و میره.

مصطفی یه مسافر سوار میکنه که اون مرد باهاش درد و دل میکنه و از رفتار بد زن و دخترش گلگی میکنه که اونو مثل عابر بانک میبینن و هرچی واسشون پول میریزم بازم کمه و دوباره بازم میخوان ازم مصطفی با شنیدن اون حرفا زن و بچه خودشو با او مقایسه میکنه و میبینه که نشه چقدر زن خوبیه و قدرشو نمیدونسته. تو پارک وایساده و به اتفاقات فکر میکنه کن سودا بهش زنگ میزنه و باهاش درباره تحصیل نشه حرف میزنه و میگه که میخواسته برای اینکه رابطه اش باهات خوب بشه دانشگاهو ترک کنه تو دوست داری نشه ناراحت باشه؟ و سعی میکنه آروم و نرمش کنه. تو خونه روشا میزو چیده که نشه با دیدن میز و غذا درست مزدن مادرش شوکه شده روشا باهاش حرف میزنه و نصیحتش میکنه که به خاطر مصطفی تمام تلاششو بکنه که این سردی و دوری زیاد نشه. مهمت با صالحه حرف میزنه و مهمت حقو به نشه میده و میگه کار خوبیو کرده چون پسرت حرف گوش نمیده مغزش مثل یه تکه چوبه! نشه حدس میزنه که مصطفی کجا رفته باشه واسه همین بعد از شب بخیر گفتن به بچه هاش از خونه میره تا با مصطفی حرف بزنه….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی نشاط زندگی Hayatim Nesesi

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا