خلاصه داستان قسمت ۳۳ سریال ترکی نشاط زندگی + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد خلاصه داستان قسمت ۳۳ سریال ترکی نشاط زندگی می باشید همراه ما باشید. سریال نشاط زندگی (شادی زندگی من)، داستانی زنانه است که به موضوعاتی مانند خانواده، عشق، و تلاش برای رسیدن به اهداف میپردازد. این سریال ترکیه ای با نگاهی مدرن به مفاهیم سنتی، توانسته است مخاطبان زیادی را جذب کند. سریال نشاط زندگی از تاریخ ۲ بهمن ماه ۱۴۰۲، روزهای زوج ساعت ۲۰:۰۰ و تکرار آن روز بعد ساعات ۱۲:۰۰، ۱۷:۰۰ از شبکه جم تیوی پخش میشود. بازیگران این سریال عبارتنداز؛ شبنم بوزوکلو در نقش نشه شنبکال، تولگا تکین در نقش مصطفی شنبکال، متین کوشکون در نقش مهمت شنبکال، اوغور دمیریهلوان در صالحا شنبکال، ارس شنول در نقش سردار شنبکال، گیزم کالا در نقش آیلین اوزای، ازگی تومبول در نقش تورکان شنبکال، سوریا گوزل در نقش سودا کورماز، نیسان دوکمچی در نقش زینب شنبکال، گفت اژه ییلدیزیم در نقش امره شنبکال و…
قسمت ۳۳ سریال ترکی نشاط زندگی
مهمت پیش مصطفی میره و میشنوه که درباره یه ماشین داره از اینور اونور سوال میکنه. او باهاش صحبت میکنه درباره تغییر رفتار یهوییه و میگه لازم نیست پولتو الکی واسه همچین چیزهایی که زود از سرت میوفته خرج کنی جای درست واسه زن و بچه ات خرج کن مصطفی میگه اشتباه متوجه شدی بالا واسه خودم نمیخوام و ماجرای تصادف نشه را میگه که دنبال چراغ واسه ماشین استادشه او هم مدلو میپرسه تا بگرده دنبالش. استاد نشه تو بیمارستان جریمه ای را بهش میده و میگه چون پلیس به خاطر نداشتن چراغ جریمه ام کرد گفتم تو باید پرداختش کنی واسه همین آوردم واست نشه جا میخوره و ناچارا قبول میکنه. سردار و آیلین برای نجات کافه شون از بی مشتری موسیقی زنده میزارن و آیلین با گروهش شروع میکنه به خوندن و مشتری ها کم کم میان و میرن. مهمت چراغی پیدا کرده و به بیمارستان رفته و به نشه میده که نشه خوشحال میشه و ازش تشکر میکنه. نشه چراغو نصب میکنه و به استاد نشون میده سپس ازش میپرسه چرا این ماشین انقدر واستون مهمه؟ او چیزی نمیگه و سوار ماشین میشه که به خودش میگه چون ماشین پدرمه و میره. شب تو خونه همه در حال چیدن میز شام هستن تا آیلین و مراد به اونجا بیان.
نشه حسابی تو خودشه که برای مصطفی و صالحه سوال میشه دلیلش چیه که نشه پیش روشا مامانش میره و بهش میگه که میخوام دنبال پدرم بگردم او جا میخوره و میگه چی؟ دیگه نشنوم سپس به اتاقش میره که نشه دنبالش میره. تو اتاق باهم درباره پدر نشه بحث میکنن و روشا باهاش قهر میکنه. وقتی آیلین و مراد از راه میرسن بعد از گذشت چند دقیقه سردار میگه که هم آیلین دکتر نیست هم به مراد میگه که باهاش نامزده. مراد شوکه میشه و مهمت از اینکه به او دروغ گفته از سردار ناراحت میشه و میره. فردای آن روز وقتی نشه از خواب بیدار میشه میبینه مادرش نیست و وسایلشو جمع کرده مصطفی ازش میخواد تا بهش زنگ بزنه نشه زنگ میزنه که میبینه خاموشه وقتی از خونه بیرون میره صالحه باهاش روبرو میشه و میگه که روشا پیش اونا اومده نشه خیالش راحت میشه سپس میره پیشش و ازش میخواد برگرده اما روشا قبول نمیکنه و میگه همینجا میمونم. نشه به بیمارستان رفته و به سودا میگه که چه تصمیمی گرفته سودا میگه خوبه و تو سایت ثبت احوال اسم و فامیل پدرشو میزنه و میفهمن که زنده ست نشه از اتاق بیرون میاد و تو فکر فرو میره…