داستان زیبای زندگی حضرت عیسی مسیح (ع)
حضرت عیسی (ع) از پیامبران اولوالعزم و صاحب شریعت می باشد که کتاب آسمانی او انجیل نام دارد او از انبیاء بنی اسرائیل است، که نامش ۲۵ بار در قرآن کریم آمده است. با این پیامبر عظیم المرتبه بیشتر آشنا شویم:
زندگینامه حضرت عیسی مسیح
نام و لقب
نام اصلی حضرت عیسی «یسوع» (Jesus) به معنی نجات دهنده است و لقب وی «مسیح» می باشد که سیزده بار در قرآن آمده و به معنی مبارک است.
تاریخ تولد حضرت عیسی مسیح
حضرت عیسی ۵۵۸۵ سال بعد از هبوط آدم (ع) و ۵۰۰ (یا ۵۷۶) سال، قبل از ولادت پیامبر اسلام (ص) در سرزمین کوفه در کنار رود فرات به دنیا آمد. مادرش حضرت مریم (س) دختر عمران (ع) است که نامش در ۱۲ سوره قرآن و در ۳۴ آیه به صراحت ذکر شده است.
تولد حضرت عیسی مسیح
عمران، پدر مریم در دوران جنینی مریم از دنیا رفت و سرپرستی وی را حضرت زکریا شوهر خاله مریم به عهده گرفت و او را طبق نذر مادرش به خدمت بیت المقدس گماشت. مریم همچنان که بزرگ می شد روزها را روزه میگرفت و شبها را به عبادت میپرداخت و در میان بنی اسرائیل به مقام ارجمندی رسیده بود و همگان منزلت او را آرزو میکردند. وقتی که مریم به سن ۱۳ سالگی رسید، خداوند یکی از فرشتگان را به صورت یک جوان بسیار زیبایی به سوی وی فرستاد، هنگامی که مریم او را دید، چون که دختری بسیار پاکدامن و امین بود، از این صحنه خیلی ناراحت شد و گمان کرد بشری است و اراده پلیدی درباره او دارد، لذا به او گفت:
«من از شر تو به خدا پناه میبرم و رو به سوی او میآورم، تا عفت و پاکدامنیام را مصون نگاه دارد، اگر از خدا میترسی و از او بیمناکی، از من دور شو.»
اما آن فرشته الهی، زبان به سخن گشود و گفت:
«نگران مباش، من فرستاده پروردگارم، آمدهام تا پسر پاکیزهای به تو ببخشم.»
از شنیدن این سخن لرزش شدیدی وجود مریم را فرا گرفت و گفت:
«چگونه ممکن است من صاحب پسری شوم، در حالی که تاکنون انسانی با من تماس نداشته و هرگز زن آلودهای نبوده ام.»
فرستاده خدا در پاسخ گفت:
«صحیح است، ولی خداوند فرموده: که آفرینش پسری بدون پدر بر من آسان است، ما میخواهیم او (عیسی) را نشانهای برای مردم قرار دهیم و رحمتی از سوی ما بر آن ها باشد.»
سپس آن فرستاده خدا در مریم دمید و سرانجام وی باردار شد و آن فرزند موعود در رحم او جای گرفت.
این امر سبب شد که او از بیت المقدس به مکان دوردستی برود و تنها زندگی کند، ولی هر چه به روز وضع حمل نزدیک میشد، نگرانتر میگردید. آن گاه که زمان وضع حمل رسید، درد و رنج زایمان، او را به کنار درخت خرمایی کشاند و به آن تکیه زد.در آن زمان لطف و عنایت خدا شامل حالش شد و صدای جبرئیل را شنید که او را مخاطب ساخته و به وی گفت:
«غمگین مباش، خداوند در قسمت پایین پای تو، چشمه آب گوارایی را جاری ساخته است، تکانی به این دخت نخل بده، تا رطب تازه بر تو فرو ریزد، از این غذای لذیذ بخور و از آن آب گوارا بنوش و چشمت را به این مولود جدید روشن دار و هرگاه به کسی از انسانها برخوردی کردی که درباره مسأله بارداری و چگونگی آن از تو پرسید، به او پاسخ نده و با اشاره بگو، من برای خداوند رحمان روزهای (روزه سکوت) نذر کردهام و با احدی امروز سخن نمیگویم.»
هنگامی که عیسی متولد شد، مریم به همراه او به سوی قومش آمد، وقتی که مردم او را دیدند، شگفت زده شده و گفتند:
«ای مریم! کار بسیار زشت و بدی کردی، نه پدر تو مرد بدی بود و نه مادرت زن بدکارهای، تو چرا مرتکب چنین عملی شدهای؟»
مریم به سفارش جبرئیل به سوی گهواره اشاره کرد و از آنها خواست که با فرزندش سخن بگویند!
قوم که از اشاره مریم بیشتر ناراحت شده بودند گفتند:
«ما چگونه با کودکی که در گهواره است سخن بگوییم؟»
در این هنگام عیسی در گهواره زبان به سخن گشود و گفت:
«من بنده خدا هستم، خداوند به من کتاب (انجیل) داده و مرا پیامبر قرار داده است و…».
هنگامی که قوم به طور آشکار، سخنان فوق را از عیسی شنیدند دریافتند، که مریم از هرگونه ناپاکی، پاک و منزه است و عیسی بعد از این تکلم، تا زمانی که بزرگ شد و به حد زبان گشودن رسید، دیگر سخن نگفت.
آغاز رسالت حضرت عیسی مسیح
خدای متعال حضرت عیسی را نزدیک ۳۰ سالگی به پیامبری مبعوث کرد و او رسماً رسالت خود را در میان مردم اعلام نمود و آنها را به پیروی خود فراخواند. او تلاش کرد تا از انحراف یهودیان جلوگیری کند و آنها را از گمراهی باز دارد و حلال و حرام مورد اختلاف آنها را برایشان بیان کند.
جمعیت یهود قبل از آمدن عیسی طبق پیشگویی و بشارت موسی منتظر ظهور مسیح بودند، اما هنگامی که ظهور کرد و منافع جمعی از افراد ستمگر و منحرف بنی اسرائیل به خطر افتاد، تنها جمعیتی محدود، گرد او را گرفتند.
عیسی پس از دعوت مستدل و کافی، دریافت که جمعی از بنی اسرائیل اصرار در مخالفت و گناه دارند. به همین دلیل در میان قوم خود به پا خواست و گفت: چه کسانی مرا در راه خدا یاری میکنند؟ تنها عده کمی (۱۲ نفر) به این دعوت پاسخ مثبت دادند، این عده افرادی پاک بودند که خداوند از آنها به عنوان «حواریون» (Apostles) نام برده است.
معجزات حضرت عیسی مسیح
بزرگان آیین یهود برای مخالفت با حضرت عیسی و تکذیب وی، همدست شدند و برای اینکه او را در تنگنا قرار دهند از وی درخواست معجزه کردند. وی در جواب گفت:
«من از طرف پروردگار شما نشانهای برایتان آوردهام. من از گل چیزی به شکل پرنده میسازم، سپس در آن میدمم، به اذن خدا به پرندهای تبدیل میشود، کور مادرزاد را بینا میکنم، مبتلایان به بیماری پیسی (برص) را بهبود میبخشم و مردگان را زنده میکنم و از آنچه میخورید و در خانه خود ذخیره مینمایید خبر میدهم. قطعاً در اینها نشانهای برای شما، به سوی حق است، اگر ایمان داشته باشید.»
با وجود معجزات فراوان یهودیانی که عیسی در میان آنان برانگیخته شده بود، افرادی سخت دل بودند و برای همین به مخالفت با او برخواستند و مردم را از شنیدن دعوت و رسالت او بازداشته و بر ضد او به توطئهگری میپرداختند.
توطئه قتل حضرت عیسی مسیح
وقتی نقشههای آنان بینتیجه ماند، به فکر افتادند تا توطئه قتل حضرت عیسی را فراهم سازند. آنها قیصر روم را تحریک کردند و به او گفتند: اگر این وضع ادامه یابد، سلطنت تو واژگون خواهد شد، برای حفظ سلطنت خود چارهای جز کشتن عیسی نداری.
حضرت عیسی از توطئه دشمن آگاه شد، مکان خود را با یاران مخصوصش عوض کرد و در مخفیگاهها به سر میبرد، تا از گزند دشمن محفوظ بماند. یکی از حواریون به نام «یهودا اسخریوطی» به گرفتن مقداری نقره، مکان عیسی را به دشمن نشان داد تا آن حضرت را دستگیر کرده و به دار بزنند.
عیسی و یاران مخصوصش به داخل باغی وارد شدند و در آنجا مخفی گردیدند، ولی بر اثر گزارش «یهودا» وقتی که شب فرا رسید و هوا تاریک شد، جاسوسان و مأموران دشمن از در و دیوار باغ وارد شدند و حواریون را احاطه کردند، وقتی که حواریون خود را در خطر دیدند، عیسی را تنها گذاشتند و گریختند. در چنین لحظه خطرناکی، خداوند «یهودای» منافق را که پیوسته درباره عیسی سخن چینی میکرد، شبیه عیسی قرار داد و مأموران او را دستگیر کردند، آن مرد بر اثر وحشت و ناراحتی شدید، فوراً خود را باخت، دهانش لال شد و نتوانست خود را معرفی کند و سرانجام به دار آویخته شد و به مکافات عمل خود رسید.
قیصر روم و وزیران و لشکریان پنداشتند که عیسی را کشتهاند، ولی به فرموده قرآن، نه عیسی را کشتند و نه به دار آویختند، ولی امر بر آنها مشتبه شد.