فلسفه وجودی و شان نزول حدیث ثقلین به همراه متن حدیث

حدیث ثقلین سندی است که بیان می‌کند هدایت و سعادت تنها در پرتو قرآن و اهل بیت ممکن است. دو چیز گرانبهایی که تا ابد از یکدیگر جدا نمی‌شوند تا در حوض کوثر به پیامبر اکرم (ص ) بپیوندند.

حدیث ثقلین
حدیث ثقلین

حدیث ثقلین

به نقل از رهروان ولایت برخی از شبهه افکنان اینگونه القاء می‌کنند که در حدیث ثقلین، در کنار کتاب خدا، عترت مطرح نشده و مراجعه به سنت توسط پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله) بیان شده است و شیعیان برای اثبات مکتب خود واژه عترت یا اهل بیت را در حدیث ثقلین گنجانده اند. برای پاسخ به این شبهه باید چند نکته طرح شود.

حدیث ثقلین چیست و چه می‌گوید؟
حدیث ثقلین یکی از احادیث مشهور پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله) است. نام حدیث را به دلیل وجود کلمه “ثقلین” در متن روایت، حدیث ثقلین می‌گویند و ثقلین به معنای دو شیء گران بها است.
این حدیث با اختلافات اندکی در متن، بارها توسط علمای تشیع و تسنن نقل شده است تاجایی که آن را از احادیث متواتر دانسته‌اند. این حدیث را به نقلی ۲۵[۱] و به نقلی ۳۵ [۲] نفراز اصحاب رسول خدا (صلى الله علیه و آله) نقل کرده اند و طی سیزده قرن تعداد ۱۵۰ نفر از علمای اهل سنت آن را در آثار خود بیان کرده‌اند.

نقل کتاب شریف کافی
در کتاب کافی که از کتب اریعه تشیع است؛ این حدیث اینچنین آمده است:

«…إِنِّی تَارِک فِیکمْ أَمْرَینِ إِنْ أَخَذْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا- کتَابَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَهْلَ بَیتِی عِتْرَتِی أَیهَا النَّاسُ اسْمَعُوا وَ قَدْ بَلَّغْتُ إِنَّکمْ سَتَرِدُونَ عَلَی الْحَوْضَ فَأَسْأَلُکمْ عَمَّا فَعَلْتُمْ فِی الثَّقَلَینِ وَ الثَّقَلَانِ کتَابُ اللَّهِ جَلَّ ذِکرُهُ وَ أَهْلُ بَیتِی… [۳] …

من در میان شما دو چیز باقی می‌گذارم که اگر آنها را دستاویز قرار دهید، هرگز گمراه نخواهید شد: کتاب خدا و عترتم که اهل بیتم هستند. ای مردم بشنوید! من به شما رساندم که شما در کنار حوض بر من وارد می‌شوید، پس من از شما درباره رفتارتان با این دو یادگار ارزشمند سؤال خواهم کرد، یعنی کتاب خدا و اهل بیتم…»
نقل صحیح مسلم و دیگران
صحیح مسلم که از صحاح ششگانه اهل سنت است این حدیث را اینچنین نقل کرده است:

« زَیدُ بنُ أرقَمَ: قامَ رَسولُ اللّهِ صلى‏الله‏علیه‏وآله یَومًا فینا خَطیبًا بِماءٍ یُدعى «خُمًّا» بَینَ مَکَّهَ والمَدینَهِ، فَحَمِدَ اللّهَ وأثنى عَلَیهِ ووَعَظَ وذَکَّرَ، ثُمَّ قالَ: أمّا بَعدُ، ألا أیُّهَا النّاسُ، فَإِنَّما أنَا بَشَرٌ یوشِکُ أن یَأتِیَ رَسولُ رَبّی فَاجیبَ، وأنَا تارِکٌ فیکُم ثَقَلَینِ: أوَّلُهُما کتابُ اللّهِ فیهِ الهُدى والنّورُ، فَخُذوا بِکتابِ اللّهِ واستَمسِکوا بِهِ. فَحَثَّ عَلى کِتابِ اللّهِ ورَغَّبَ فیهِ، ثُمَّ قالَ: وأهلُ بَیتی، اذَکِّرُکُمُ اللّهَ فی أهلِ بَیتی، اذَکِّرُکُمُ اللّهَ فی أهلِ بَیتی، اذَکِّرُکُمُ اللّهَ فی أهلِ بَیتی[۴]

زید بن ارقم: پیامبر خدا (صلى الله علیه و آله) روزى در میان ما در آبگیرى که «خُمّ» نامیده می ‏شود و میان مکّه و مدینه قرار دارد به خطبه برخاست و پروردگار را ستود و پند داد و موعظه کرد و سپس فرمود: امّا بعد، هان، اى مردم! من هم انسانى هستم که به زودى پیک پروردگارم نزد من نیز بیاید و من هم پاسخش گویم. من در میان شما دو «ثقل» به یادگار مى‏ نهم: نخستین آن دو، کتاب خداست که در آن هدایت و نور نهفته است، پس کتاب خدا را فرا ستانید و بدان چنگ در زنید. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) بر کتاب خدا ترغیب کرد و تشویق نمود و سپس فرمود: و اهل بیت من، خدا را در حقّ اهل بیتم به یاد شما مى ‏آورم. (سه بار فراز پایانی را تکرار کردند).»
این حدیث به همبن صورت در منابع دیگری نیز از جمله سنن دارمی و مسند احمد بن حنبل و سنن الکبری و… نقل شده است. [۵]
نقل سنن نسائی
حدیث مبارک ثقلین در یکی دیگر از صحاح سته اهل سنت به نام سنن نسائی اینگونه آمده است:

«کَأَنِّی قَدْ دُعِیتُ فَأَجَبْتُ، إِنِّی قَدْ تَرَکْتُ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ، أَحَدُهُمَا أَکْبَرُ مِنَ الْآخَرِ: کِتَابُ اللَّهِ تَعَالَى، وَعِتْرَتِی، فَانْظُرُوا کَیْفَ تَخْلُفُونِی فِیهِمَا، فَإِنَّهُمَا لَنْ یَتَفَرَّقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْض[۶]

گویا من (به ارتحال از دنیا) دعوت‎ شده و اجابت نموده‎ام، همانا من دو چیز گرانبها در میان شما باقی‎گذاشتم که یکی بزرگتر از دیگری است: کتاب خداوند متعال و عترتم، پس بنگرید که چگونه پس از من با آنها برخورد می‎کنید، بدرستی که آنها از هم جدا نمی‎شوند تا اینکه در کنار حوض(در بهشت) بر من وارد شوند.»

واژه سنتی در حدیث ثقلین
در برخی از نقل‌های شاذ و البته به نقل از راویان ضعیف به جای لفظ عترتی یا اهل بیتی، واژه سنتی را می‌بینیم. ولی به دلیل نادر بودن این نقل‌ها و وجود راویان ضعیف در سلسله سند این روایات، این نقل‌ها توسط خود اهل سنت مردود دانسته شده است. مثلاً یکی از نقل‌ها اینچنین است که حاکم حسکانی نقل کرده از ابن ابى اویس از پدرش اویس، از ثور بن زید دیلى از عکرمه از ابن عباس نقل مى کند که پیامبر(صلى الله علیه و آله) فرمود: «من در میان شما دو چیز مى گذارم. اگر به آن چنگ بزنید گمراه نمى شوید: کتاب خداو سنّت پیامبر (صلى الله علیه و آله) »[۷] اول آنکه ابن ابی اویس و پدرش هردو طبق نظر اهل سنت، راویانی ضعیف به شمار می‌روند که حدیث آنها اعتبار ندارد.[۸] دوم اینکه خود حاکم حسکانی پس از ذکر این حدیث اینچنین گفته است: « وَذِکْرُ الِاعْتِصَامِ بِالسُّنَّهِ فِی هَذِهِ الْخُطْبَهِ غَرِیبٌ[۹] و بیان چنگ زدن به سنت در این خطبه چیز غریبی است.»
در نقل‌های دیگر نیز که واژه سنت وارد شده، مشکل ضعف راوی را مشاهده می‌کنیم. از این روست که در منابع دست اول اهل سنت، حدیث ثقلین با واژه عترت و اهل بیت تنها دیده می‌شود.

سخن آخر
طبق روایات تشیع و منابع دست اول اهل سنت، پیامبر خدا (صلى الله علیه و آله) امت را بعد از خویش به دو چیز گران بها یعنی کتاب خدا و اهل بیت و عترت خویش سفارش کردند و راه هدایت را در تبعیت از این دو ثقل دانستند. البته برخی از نقل‌های اهل سنت واژه سنت را نقل کرده اند که با بررسی سندی، راویانی در سلسله سند آن روایات وجود دارد که خود اهل سنت این راویان را ضعیف برشمرده و احادیث آنها را بی‌اعتبار خوانده اند.
پی‌نوشت.

منابع:
[۱]- الصواعق المحرقه على أهل الرفض والضلال والزندقه، ابن حجر الهیتمی، أحمد بن محمد بن علی، ناشر: مؤسسه الرساله، لبنان، سال چاپ: ۱۴۱۴، ج۱، ص۱۵۰.
[۲]- سبیل النجاه فی تتمه المراجعات، حسین راضی، ناشر: حسین راضی، بیروت، سال چاپ: ۱۹۸۲، ج۱، ص۱۷۱۹.
[۳]- الکافی، کلینی، محمد بن یعقوب، ناشر: دارالکتب الاسلامیه، تهران، سال چاپ: ۱۳۶۳، ج۱، ص۲۹۴.
[۴]- صحیح مسلم، مسلم بن الحجاج نیسابوری، ناشر: دار الفکر، بیروت، سال چاپ:۱۴۱۲، ج۴، ص۱۸۷۳، ح۲۴۰۸.
[۵]- سنن الدارمی، عبدالله بن عبدالرحمن الدارمی، ناشر: دارالفکر، ج۲، ص۸۸۹، ح۳۱۹۸؛ مسند أحمد، احمد بن حنبل، ناشر: دار صادر، بیروت، ج۷، ص۷۵، ح۱۹۲۸۵؛ سنن الکبرى، احمد بن الحسین البیهقی، ناشر: دارالفکر، بیروت، ج۱۰، ص۱۹۴، ح۲۰۳۳۵؛ تهذیب تاریخ دمشق، ابن عساکر، ناشر: دار الفکر، بیروت، سال چاپ: ۱۴۱۵، ج۵، ص۴۳۹.
[۶]- السنن الکبرى، احمد بن على نسائی، ناشر: دار الفکر، بیروت، ح ۸۱۴۸.
[۷]- المستدرک علی الصحیحین، محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم نیسابور، ناشر : دار الکتب العلمیه، بیروت، ج۱، ص ۹۳. متن چنین است: إِسْمَاعِیل بْن أَبِی أُوَیْسٍ، حَدَّثَنِی أَبِی، عَنْ ثَوْرِ بْنِ زَیْدٍ الدِّیلِیِّ، عَنْ عِکْرِمَهَ، عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ، أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ خَطَبَ النَّاسَ فِی حَجَّهِ الْوَدَاعِ، فَقَالَ: ( … إِنِّی قَدْ تَرَکْتُ فِیکُمْ مَا إِنِ اعْتَصَمْتُمْ بِهِ فَلَنْ تَضِلُّوا أَبَدًا کِتَابَ اللَّهِ ، وَسُنَّهَ نَبِیِّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ
[۸]- رک: تهذیب الکمال فی اسماء الرجال، یوسف المزی، با تحقیق دکترعواد معروف، ناشر: مؤسسه الرساله، بیروت، ۱۴۰۶، ج۳، ص ۱۲۷:«ابواویس و فرزندش ضعیف اند و آنان حدیث را سرقت مى کردند و راست و دروغ را به هم مى آمیختند و دورغ مى گفتند. اعتبارى به گفتار آنان نیست.»
[۹]- المستدرک، همان، ج۱، ص ۹۳.

بیشتر بخوانید:

اول رجب چه روزی است ؟ به همراه اعمال شب و روز اول رجب

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا