نکات خواندنی از زندگی شخصی و هنری سعید آقاخانی بازیگر سریال نون.خ + عکس
سعید آقاخانی متولد چهار اسفند هزار و سیصد و پنجاه، در بیجار کردستان، نویسنده، کارگردان و بازیگر سینما و تلویزیون است. او با سریال ساعت خوش چهره شد و در ادامه در مجموعه های تلویزیونی «من یک مستاجرم»، «چشم به راه»، «متهم گریخت»، «چاردیواری» و «زن بابا» به هنرنمایی پرداخت. در کارنامه هنری او می توان بازی در فیلم های سینمایی «بعدازظهر سگی سگی»، «ضد گلوله»، «من دیهگو مارادونا هستم»، «آباجان»، «کامیون»، «قسم»، «حمال طلا» و «خون شد» را مشاهده کرد. در این شماره به مناسبت پخش مجموعه دوم «نون خ» به سراغ سعید آقاخانی رفته ایم و صحبت های خواندنی اش را پیرامون این مجموعه برای شما منتشر می کنیم.
گفته های خواندنی سعید آقاخانی
من خودم «نون. خ» هستم!
یک: تهران دیگر بافت زیبایی ندارد و از لحاظ قصه به تکرار رسیده است. دوست داشتم لوکیشن کردستان را برای کار انتخاب کنم، چراکه علاوه بر بکر بودن منطقه، کار کردن با آدمهای ساده آنجا نیز فضاسازی بهتری را برای ما فراهم میکرد.
دو: از ابتدا به نشان دادن جاذبههای اقلیمی و گردشگری فکر کرده ام و برایم از اهمیت خاصی برخوردار بوده است، زیرا احساس میکنم همه چیز تهران لو رفته و دیگر خیلی بافت زیبایی ندارد.
سه: در حال حاضر نماد شهر تهران، یک برج بتونی سیصد چهارصد متری شده و قصه پردازی در آن خیلی سخت شده و به تکرار رسیده است. به همین دلیل در کار قبلی هم به سراغ ساخت سریالی در مشهد رفتم و حال نیز خودم دوست داشتم این لوکیشن را برای کار انتخاب کنم.
چهار: اولین بار بود که در کار خودم بازی میکردم. به طور کلی باید بگویم که حرفه بازیگری به این صورت نیست که خودتان طراحی کنید و برای بازی تصمیم بگیرید.
پنج: اگر کار خوبی به من پیشنهاد شود، قطعا در آثار کارگردانان دیگر تلویزیون هم بازی خواهم کرد، ولی اگر با پیشنهاد خوبی مواجه نباشم، نمیپذیرم.
شش: همه بازیگرها تلاش میکنند که به آن کاراکتری که قرار است بازی کنند، نزدیک شوند. معمولا وقتی کار پانزده قسمت است، کمکم نقش بهتر میشود و جا میافتد.
هفت: باورپذیر بودن نقش بیشتر به تجربه بازیگر مربوط میشود و نمیتوانم بگویم که این کار فرمولی دارد که بر اساس آن اگر انجام شود، نقش باورپذیر خواهد شد.
هشت: به شخصه اگر نقش خوبی به من پیشنهاد شود، ژانر آن برایم تفاوتی نمیکند.
نه: به من می گفتند حالا که در سینما کار می کنید، نباید به تلویزیون برگردید، ولی به واقع برای من خیلی مهم نبود. مهم این بود که این نقش را دوست داشتم و فکر میکردم که میتوانم با آن مردم را سرگرم کنم.
ده: در «نون. خ دو» اتفاق خاصی نمیافتد و آنقدر وجه تمایز ندارد با قصه قبلی. کاراکترها تقریباً همانند ادامه همان قصه است. همان کاراکترها و شخصیتها قصه را دوباره تعریف میکنند و بیشتر فضا و لوکیشنهایمان متنوع شدهاند.
سیزده: این بار فرصت بیشتری داریم، چون در منطقه ایم و مخاطب می تواند فضاسازی بهتری را ببیند و زیباییهای اینجا هم تصویر میشوند.
چهارده: محدودیتها در این زمینه زیاد است، یعنی بیشتر آن معطوف به تلویزیون و ممیزی نمیشود. بیشتر در واقع صنوف و قومیتها هستند، اینها خیلی مشکل دارند و باید با مراقبت و دقت خاصی حرکت کنیم تا شوخیها و طنزها تبدیل به توهین نشود.
پانزده: این اتفاقات آنقدر دست و پا را میبندد و کار را برای ما سخت میکند که همواره هراس داریم نکته ای یا چیزی به کسی بربخورد.
شانزده: در طول فیلمبرداری فصل دوم اینجا به شدت سرد بود و جالب است بدانید دو شب در برف ماندیم و راهداری راه را برایمان باز کرد.
هفده: ما قصهمان را نوشته بودیم و این اصلاً ربطی به سفارش استانداری و جایی دیگر نداشت. قرار هم نیست کار عجیب و غریبی را ببینید یا موضوعاتی را بزرگ کنیم، کار ما ملی است.
هجده: سری اول «نون.خ» قصهای داشتیم که تمام ایران دوستش داشتند و ربطی به این ندارد که چون گویش و لهجه و لوکیشن در کرمانشاه است، همهچیز معطوف یک منطقه از ایران شود. موضوعات کاملا ملی داریم و اینها نماد و جاذبههایی از این منطقه زیبای ایران است که ما نشان میدهیم.
هجده: در همه کارهای طنز که خودم دیدم، بیشترشان به مسائل روز اشاره شده است. به نظر من این یک مقداری دستمالی شده و همه درباره آن حرف زده اند و هیچ تأثیری در اوضاع ندارد، چقدر به این سمت برویم؟
نوزده: خیلی از این دکورها در دل بافتهای بومی به دست آمدهاند، البته هزینه برای دکور کردهایم، اما در داخل خانهها چیدهایم و بیرون فضای بِکر طبیعی است.
بیست: اگر اوضاع مالی سازمان خوب نباشد، قطعاً کار کردن برای ما هم سخت خواهد شد، اما فکر نمیکنم مشکلی برایمان به وجود آید.
بیست و یک: کاراکترهای متنوعی داریم که هر کدام احساس، عقیده و درونی دارند و فرصت خوبی برای ارتباط برقرار کردن مخاطب فراهم میشود.
بیست و دو: سعی می کنیم کاراکترها از حد و مرز خودشان خارج نشوند و شوخیها به سمت لودگی نرود و در عین حال دستیارم، محمد تنابنده، مراقبت میکند کاراکترها رئال باشند، بیمزه نشوند و مردم پسشان نزنند و دوستشان داشته باشند.
بیست و سه: همین که مردم کار را دوست داشته باشند، جوابم را گرفته ام.
بیست و چهار: یک مقداری لودگی داریم، اما بیمزه نخواهیم بود و به هر قیمتی مخاطب را نمی خندانیم. نباید مخاطب حتماً غشغش بخندد؛ این لزوماً طنز نیست. تماشاگرِ فیلمهای مناسبتی باید آداب و رسوم فرهنگ ایرانی را هم ببیند و این اتفاق در «نون. خ» افتاده است.
بیست و پنج: کار ما اتفاقاً لودگی هم دارد، ولی در دایره پرداخت غیرهنری طنز قرار نمیگیرد. ما اگر کمدی را درست برقرار کنیم، لودگی هم داشته باشد، اتفاقی نمیافتد.
بیست و ش: مدتی در تلویزیون نبودم و میخواستم با یک کار مناسب ایرانی برگردم. کار سختی است و اولینبار است چنین کاری را که همزمان بازیگری و کارگردانی را برعهده داشتم، تجربه کرده ام، البته تجربه لذت بخشی بود.
بیست و هفت: من خودم «نون. خ» هستم. «نون. خ» نورالدین خانزاده؛ محور اصلی داستان.
بیست و هشت: نون.خ اگر ادامه پیدا کند، باز هم با قوم کُرد ادامه میدهد و تا آخر کُرد میمانیم.
بیست و نه: ظرفیت صد قسمت دیگر هم برای این مجموعه وجود دارد.
سی: امیدواریم کار خوبی شود و مردم دوست داشته باشند تا به سراغ سری های بعد برویم.