دعای صباح از کیست؟ چه کسانی قادر به خواندن این دعا هستند ؟

دعای صباح از دعاهای شناخته شده‌ای است که در مجموعه‌های دعائی اخیر وجود دارد و گزارش شده است که توسط پیامبر اسلام(ص) به امام علی(ع) آموخته شده است.[۱]

دعای صباح
دعای صباح

این دعا را در منابع قابل دست‌رسی که قبل از بحار الانوار نگاشته شده است نیافتیم، اما علامه مجلسی(ره) با استناد به چند مطلب، این دعا را از نقل می‌کند:

۱٫ این دعا در کتاب «مصباح» تألیف «سید بن باقی(قرن هفتم)» نقل شده است.[۲]

۲٫ به نسخه‌‌ای از این دعا که محمد اصبهانی(جد مادری علامه مجلسی) بر علامه نورالدین علی بن عبدالعالی کرکی قرائت می‌کرد، دست یافت.[۳]

۳٫ در تألیفی از «یحیی بن قاسم علوی(قرن هفتم)» ادعا شده است نسخه‌ای از این دعا به خط کوفی توسط خود امام نگاشته شده است.[۴]

البته با تمام این شواهد، علامه ادعا نکرد که این دعا از دعاهای معتبر است، اما با این وجود بیشتر آنچه در این دعا آمده منطبق با آموزه‌های قرآنی و روایی بوده و در دعاهای دیگر تکرار شده است. علاوه بر این نمی‌توان فرازی از آن‌را یافت که مخالفت صریح با باورهای دینی داشته باشد؛ از این‌رو خواندن آن به قصد رجاء و ورود ان‌شاء‌ الله دارای اجر و پاداش است.

از مولا علی (ع) نقل شده است :

که کسیکه مداومت بر خواندن دعای صباح کند (( در روایت دیگر تاکید خواندن آن بعد از نماز نافله صبح گفته شده است)) اگر عالم پر از بلا شود به او هیچ آسیبی نمی رسد و همیشه در نظر مردم و انسانها عزیز و محترم می باشد و هیچگاه دشمن نمی تواند به او ضرری برساند و هرکسی که با او دشمنی کند به خودش بر می گردد و به لطف الهی از مرگ ناگهانی و سختی ها در امان می باشدو به برکت این دعای صباح رزق و روزی او هر روز وسیع تر و گسترده تر میشود

زمان خواندن دعای صباح

علامه مجلسی به خواندن این دعا بعد از نماز صبح سفارش کرد، اما سید بن باقی به خواندن آن پس از نافله صبح توصیه کرده است. در هر حال، خواندن آن در هرکدام از این دو زمان اعلام شده، شایسته پاداش است.[۵]

فضیلت دعای صباح

با آن‌که در برخی کتبی که اخیراً تألیف شده و نیز در برخی سایت‌ها، روایاتی از ائمه(ع) – از جمله امام رضا(ع) – در مورد ویژگی‌ها و فضیلت‌های این دعا نقل شده است، ‌اما با جست‌وجویی که در منابع معتبر داشتیم، به روایتی در این زمینه دست نیافتیم.

متن دعای صباح و ترجمه آن

به نام خداى بخشاینده مهربان.

اَللّهُمَّ یا مَنْ دَلَعَ لِسانَ الصَّباحِ بِنُطْقِ تَبَلُّجِهِ وَ سَرَّحَ قِطَعَ الّلَیْلِ
خدایا اى کسى که بیرون کشید زبان صبحدم را به بیان تابناک آن و پراکنده ساخت پاره هاى شب

الْمُظْلِمِ بِغَیاهِبِ تَلَجْلُجِهِ وَ اَتْقَنَ صُنْعَ الْفَلَکِ الدَّوّارِ فى مَقادیرِ
تاریک را با آن توده هاى سیاه سرگردانى که داشت و محکم ساخت ساختمان این چرخ گردون را در اندازه ها

تَبَرُّجِهِ وَ شَعْشَعَ ضِیآءَ الشَّمْسِ بِنُورِ تَاَجُّجِهِ یا مَنْ دَلَّ عَلى ذاتِهِ
و گردشهاى زیبایش و پرتو افکن ساخت تابش خورشید را با نور فروزان و گرم آن اى که راهنمایى کرد بر خودش

بِذاتِهِ وَ تَنَزَّهَ عَنْ مُجانَسَهِ مَخْلُوقاتِهِ وَ جَلَّ عَنْ مُلاَّئَمَهِ کَیْفِیّاتِهِ یا
به خودش و منزه است از هم جنسى (و مشابهت با) مخلوقاتش و برتر است از سنخیت یا چگونگیهاى عالم خلقت اى

مَنْ قَرُبَ مِنْ خَطَراتِ الظُّنُونِ وَ بَعُدَ عَنْ لَحَظاتِ الْعُیُونِ وَ عَلِمَ بِما
کسى که نزدیک است به گمانهایى که (درباره او) بر دل خطور کند ولى دور است از چشم انداز دیدگان و مى داند آنچه را

کانَ قَبْلَ اَنْ یَکُونَ یا مَنْ اَرْقَدَنى فى مِهادِ اَمْنِهِ وَ اَمانِهِ وَ اَیْقَظَنى
شود پیش از شدنش اى کسى که مرا در گهواره آسایش و امنیت خود به خواب برد و براى استفاده از نعمتها

اِلى ما مَنَحَنى بِهِ مِنْ مِنَنِهِ وَ اِحْسانِهِ وَ کَفَّ اَکُفَّ السُّوَّءِ عَنّى بِیَدِهِ
و بخششهاى بیدریغش که به من ارزانى داشته بیدارم کرد و پنجه هاى بدخواهان را بدست قدرت

وَ سُلْطانِهِ صَلِّ اللّهُمَّ عَلَى الدَّلیلِ اِلَیْکَ فِى اللَّیْلِ الاْلْیَلِ وَ الْماسِکِ
و سلطنت خویش از من بازداشته درود فرست بر آن راهنماى به سوى تو در شب بسیار تار (جاهلیت ) و آن کس که در

مِنْ اَسْبَابِکَ بِحَبْلِ الشَّرَفِ الاْطْوَلِ وَ النّاصِعِ الْحَسَبِ فى ذِرْوَهِ
میان اسباب و وسائل تو بلندترین ریسمان شرف را گرفت و آن کس که حسب پاک و خالصش بر بلندترین

الْکاهِلِ الاْعْبَلِ وَ الثّابِتِ الْقَدَمِ عَلى زَحالیفِها فِى الزَّمَنِ الاْوَّلِ
شانه هاى مردان عالم قرار داشت و آن ثابت قدم بر روى لغزشگاهها در آن زمان پیشین

وَ عَلى الِهِ الاْخْیارِ الْمُصْطَفَیْنَ الاْبْرارِ وَ افْتَحِ اللّهُمَّ لَنا مَصاریعَ
و بر خاندان نیکوکار برگزیده خوش کردارش و بگشا براى ما خدایا لنگه هاى در

الصَّباحِ بِمَفاتیحِ الرَّحْمَهِ وَ الْفَلاحِ وَ اَلْبِسْنِى اللّهُمَّ مِنْ اَفْضَلِ خِلَعِ
بامدادان را به کلیدهاى رحمت و رستگارى و بپوشانم خدایا از بهترین خلعتهاى

الْهِدایَهِ وَالصَّلاحِ وَ اَغْرِسِ اللّهُمَّ بِعَظَمَتِکَ فى شِرْبِ جَنانى
هدایت و شایستگى و بجوشان خدایا به عظمت خویش در جویبار دلم

یَنابیعَ الخُشُوعِ وَ اَجْرِ اللّهُمَّ لِهَیْبَتِکَ مِنْ اماقى زَفَراتِ الدُّمُوعِ
چشمه هاى خشوع و جارى ساز خدایا براى هیبتت از گونه هایم مشکهاى اشک

وَ اَدِّبِ اللّهُمَّ نَزَقَ الْخُرْقِ مِنّى بِاَزِمَّهِ الْقُنُوعِ اِلهى اِنْ لَمْ تَبْتَدِئْنِى
و ادب کن خدایا سبک مغزى و تندخویى مرا به مهارهاى قناعت (یا خوارى در سؤ ال ) خدایا اگر در ابتدا

الرَّحْمَهُ مِنْکَ بِحُسْنِ التَّوْفیقِ فَمَنِ السّالِکُ بى اِلَیْکَ فى واضِحِ
رحمت تو از روى حسن توفیق به سراغ من نمى آمد پس چه کسى بود که مرا در این

الطَّریقِ وَ اِنْ اَسْلَمَتْنى اَناتُکَ لِقاَّئِدِ الاْمَلِ وَ الْمُنى فَمَنِ الْمُقیلُ
راه روشن بسویت آرد و اگر حلم و بردبارى تو مرا بدست آرزو و میل سرکش سپارد پس چه کسى

عَثَراتى مِنْ کَبَواهِ الْهَوى وَ اِنْ خَذَلَنى نَصْرُکَ عِنْدَ مُحارَبَهِ النَّفْسِ
لغزشهاى مرا از زمین خوردنهاى هوا و هوس نادیده بگیرد و اگر در هنگام جنگ با نفس

وَالشَّیْطانِ فَقَدْ وَکَلَنى خِذْلانُکَ اِلى حَیْثُ النَّصَبِ وَالْحِرْمانِ اِلهى
و شیطان یارى تو نباشد مسلماً همان یارى نکردنت مرا بدست رنج و حرمان سپارد خدایا

اَتَرانى مآ اَتَیْتُکَ اِلاّ مِنْ حَیْثُ الاْمالِ اَمْ عَلِقْتُ بِاَطْرافِ حِبالِکَ اِلاّ
تو بخوبى مرا مى بینى که نزدت نیامدم جز از راه آرزوها (و آنها بود که مرا به درگاهت آورد) یا شده که بسر رشته هاى فضل

حینَ باعَدَتْنى ذُنُوبى عَنْ دارِ الْوِصالِ فَبِئْسَ الْمَطِیَّهُ الَّتِى امْتَطَتْ
و کرمت چنگ زنم جز وقتى که گناهانم مرا از خانه وصال دور سازد پس چه بد مرکبى است این مرکب

نَفْسى مِنْ هَواها فَواهاً لَها لِما سَوَّلَتْ لَها ظُنُونُها وَ مُناها وَ تَبّاً لَها
هوا و هوس که نفس من بر آن سوار شده پس واى بر این نفس که گمانهاى باطل و آرزوهاى بیجایش در نزد او جلوه کرد و

لِجُرْاَتِها عَلى سَیِّدِها وَ مَوْلاها اِلهى قَرَعْتُ بابَ رَحْمَتِکَ بِیَدِ
نابود باد که بر آقا و مولاى خویش دلیرى کرد خدایا من در رحمتت را بدست امیدم

رَجاَّئى وَ هَرَبْتُ اِلَیْکَ لاجِئاً مِنْ فَرْطِ اَهْواَّئى وَ عَلَّقْتُ بِاَطْرافِ
کوبیدم و از فرط هواهاى نفسانى به حال پناهندگى بسوى تو گریختم و بند کردم بسر رشته هاى

حِبالِکَ اَنامِلَ وَ لاَّئى فَاْصْفَحِ اللّهُمَّ عَمّا کُنْتُ اَجْرَمْتُهُ مِنْ زَلَلى
کرمت انگشتان دوستى ام را پس درگذر خدایا از جرمهایى که من از روى لغزش

وَ خَطاَّئى وَ اَقِلْنى مِنْ صَرْعَهِ [رِدآئى ] فَاِنَّکَ سَیِّدى وَمَوْلاىَ
و خطا کردم و نگاهم دار از حمله بیماریم (که دچار گشته ام ) زیرا که تویى آقا و مولایم

وَ مُعْتَمَدى وَ رَجائى وَ اَنْتَ غایَهُ مَطْلُوبى وَ مُناىَ فى مُنْقَلَبى
و تکیه گاه و امیدم و تویى منتهاى خواسته و آرمانم در دنیا

وَ مَثْواىَ اِلهى کَیْفَ تَطْرُدُ مِسْکیناً الْتَجَاءَ اِلَیْکَ مِنَ الذُّنُوبِ هارِباً
و عقبایم خدایا چگونه برانى از درگاهت بیچاره اى را که در حال فرار از گناهان به تو پناه آورده

اَمْ کَیْفَ تُخَیِّبُ مُسْتَرْشِداً قَصَدَ اِلى جَنابِکَ ساعِیاً اَمْ کَیْفَ تَرُدُّ
یا چگونه نومید سازى راه جویى را که شتابان آهنگ حضرت تو را کرده یا چگونه بازگردانى

ظَمْئانَ وَرَدَ اِلى حِیاضِکَ شارِباً کَلاّ وَ حِیاضُکَ مُتْرَعَهٌ فى ضَنْکِ
تشنه اى را که براى نوشیدن (آب ) بر سر حوضهاى تو آمده نه هرگز چنین نخواهى کرد با اینکه حوضهاى (پرفیضت )

الْمُحُولِ وَ بابُکَ مَفْتُوحٌ لِلطَّلَبِ وَ الْوُغُولِ وَ اَنْتَ غایَهُ الْمَسْئُولِ
در سخت ترین خشکسالیها لبریز است و در خانه ات براى خواستن و ورود در آن باز است و تویى انتهاى خواسته

وَ نِهایَهُ الْمَاْمُولِ اِلهى هذِهِ اَزِمَّهُ نَفْسى عَقَلْتُها بِعِقالِ مَشِیَّتِکَ
(خواستاران ) و منتهاى آرزوى (آرزومندان ) خدایا این مهارهاى نفس من است که به پاى بند مشیت تو آنها را بستم

وَ هذِهِ اَعْباَّءُ ذُنُوبى دَرَاْتُها بِعَفْوِکَ وَ رَحْمَتِکَ وَ هذِهِ اَهْوآئِىَ الْمُضِلَّهُ
و این است بارهاى سنگین گناهانم که به امید عفو و رحمتت بر زمین نهادم و این است هوسهاى گمراه کننده ام

وَکَلْتُها اِلى جَنابِ لُطْفِکَ وَ رَاْفَتِکَ فَاجْعَلِ اللّهُمَّ صَباحى هذا ناِزلاً
که به آستان لطف و مهرت سپردم پس اى خدا این بامداد مرا چنان مقرر کن

عَلَىَّ بِضِیاَّءِ الْهُدى وَ بِالسَّلامَهِ فِى الدّینِ وَ الدُّنْیا وَ مَساَّئى جُنَّهً مِنْ
که با انوار هدایت و سلامت در دین و دنیا بر من فرود آید و شامم را سپرى از

کَیْدِ الْعِدى وَ وِقایَهً مِنْ مُرْدِیاتِ الْهَوى اِنَّکَ قادِرٌ عَلى ما تَشآءُ
نیرنگ خطرناک دشمنان و پناهگاهى از پرتگاههاى هوا و هوس قرار ده که تو بر هر چه بخواهى

تُؤتِى الْمُلْکَ مَنْ تَشآءُ وَ تَنْزِعُ الْمُلْکَ مِمَّنْ تَشآءُ وَ تُعِزُّ مَنْ تَشآءُ
توانایى ملک و سلطنت را به هر که خواهى مى دهى و از هرکه خواهى برگیرى و عزت دهى هر که را خواهى

وَ تُذِلُّ مَنْ تَشآءُ بِیَدِکَ الْخَیْرُ اِنَّکَ عَلى کُلِّ شَىْءٍ قَدیرٌ تُولِجُ اللَیْلَ
و خوار کنى هر که را خواهى همه خوبیها بدست تو است و تو بر هر چیز توانایى شب را

فى النَّهارِ وَ تُولِجُ النَّهارَ فِى اللَّیْلِ وَ تُخْرِجُ الْحَىَّ مِنَ الْمَیِّتِ
در روز فرو برى و روز را در شب درآورى زنده را از مرده بیرون آورى و مرده را

وَ تُخْرِجُ الْمَیِّتَ مِنَ الْحَىِّ وَ تَرْزُقُ مَنْ تَشآءُ بِغَیْرِ حِسابٍ لا اِلهَ اِلاّ
از زنده برون آرى و به هر که خواهى بى حساب روزى دهى معبودى جز تو نیست

اَنْتَ سُبْحانَکَ اللّهُمَّ وَ بِحَمْدِکَ مَنْ ذا یَعْرِفُ قَدْرَکَ فَلا یَخافُکَ
منزهى تو خدایا و حمد تو را گویم کیست که قدر تو را بشناسد و از تو نترسد

وَ مَن ذا یَعْلَمُ ما اَنْتَ فَلا یَهابُکَ اَلَّفْتَ بِقُدْرَتِکَ الْفِرَقَ وَ فَلَقْتَ
و کیست که بداند تو کیستى و از تو نهراسد تو با قدرت خویش جداها را با هم جمع کردى

بِلُطْفِکَ الْفَلَقَ وَاَنَرْتَ بِکَرَمِکَ دَیاجِىَ الْغَسَقِ وَاَنْهَرْتَ الْمِیاهَ مِنَ
و به لطف خویش سپیده دم را شکافتى و بکرم خود تاریکیهاى شدید شب را روشن کردى و روان کردى آبهاى شیرین و

الصُّمِّ الصَّیاخیدِ عَذْباً وَاُجاجاً وَاَنْزَلْتَ مِنَ الْمُعْصِراتِ ماءً ثَجّاجاً
شور را از دل سنگهاى سخت و محکم و فرو ریختى از ابرهاى فشرده آبى ریزان و فراوان ،

وَجَعَلْتَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ لِلْبَرِیَّهِ سِراجاً وَهّاجاً مِنْ غَیْرِ اَنْ تُمارِسَ
و قرار دادى خورشید و ماه را براى مردمان چراغى فروزان بدون آنکه در آنچه بدان آغاز کردى (در آفرینش ) دچار

فیمَا ابْتَدَاْتَ بِهِ لُغُوباً وَ لا عِلاجاً فَیا مَنْ تَوَحَّدَ بِالْعِزِّ وَالْبَقآءِ وَ قَهَرَ
خستگى و تعب گردى یا به چاره جویى محتاج شوى اى آنکه در عزت و بقاء یگانه است و بندگانش را بوسیله

عِبادَهُ بِالْمَوْتِ وَالْفَنَّاءِ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الاَْتْقِیآءِ
مرگ و نابودى مقهور خویش کرده درود فرست بر محمد و خاندان پرهیزکارش

وَاسْمَعْ نِدآئى وَاسْتَجِبْ دُعآئى وَ حَقِّقْ بِفَضْلِکَ اَمَلى وَ رَجآئى یا خَیْرَ مَنْ
و فریاد مرا بشنو و دعایم را به اجابت مقرون ساز و به فضل خویش آرزو و امید مرا تثبیت کن اى بهترین کسى که

دُعِىَ لِکَشْفِ الضُّرِّ وَالْمَاْمُولِ لِکُلِّ عُسْرٍ وَ یُسْرٍ بِکَ اَنْزَلْتُ حاجَتى
خوانده شدى براى برطرف ساختن گرفتارى و آرزو شده اى براى هر سختى و آسانى فرود آوردم بار حاجتم را بدرگاهت

فَلا تَرُدَّنى مِنْ سَنِىِّ مَواهِبِکَ خاَّئِباً یا کَریمُ یا کَریمُ یا کَریمُ
پس مرا از عطایاى عالى (و سنگین قیمت ) خود ناامید باز مگردان اى کریم اى کریم اى کریم

بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ وَ صَلَّى اللّهُ عَلى خَیْرِ خَلْقِهِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ اَجْمَعینَ
به رحمت خود اى مهربانترین مهربانان و درود خدا بر بهترین آفریدگانش محمد و آل

سر به سجده برود و بگوید:

اِلهى قَلْبى مَحْجُوبٌ وَ نَفْسى مَعْیُوبٌ
خدایا دلم در پرده است و نفسم معیوب

وَ عَقْلى مَغْلُوبٌ وَ هَواَّئى غالِبٌ وَ طاعَتى قَلیلٌ وَ مَعْصِیَتى کَثیرٌ
و عقلم مغلوب است و هواى نفس بر من چیره است و طاعتم اندک و گناهانم بسیار است

وَ لِسانى مُقِرُّ بِالذُّنُوبِ فَکَیْفَ حیلَتى یا سَتّارَ الْعُیُوبِ وَ یا عَلاّمَ
و زبانم به گناهان اقرار دارد پس چاره ام چیست اى پرده پوش عیبها و اى داناى

الْغُیُوبِ وَ یا کاشِفَ الْکُرُوبِ اِغْفِرْ ذُنُوبى کُلَّها بِحُرْمَهِ مُحَمَّدٍ وَ آلِ
نادیدنیها و اى برطرف کننده اندوهها بیامرز همه گناهانم را به حرمت محمد و آل

مُحَمَّدٍ یا غَفّارُ یا غَفّارُ یا غَفّارُ بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ
محمد اى آمرزش پیشه اى بسیار آمرزنده اى بسیار آمرزنده به رحمتت اى مهربانترین مهربانان

البته دعای صباح دارای برخی کلمات دشوار و نیازمند به تبیین و تفسیر است که یافتن معنای آن نیاز به دقت و مراجعه بیشتری دارد، اما در منابعی که این دعا را نقل کرده‌اند – از جمله بحار الانوار – اعلام نشده است که این دعا، ویژه خواص بوده و عامه مردم نباید آن‌را بخوانند. البته گفتنی است؛ بهتر است انسان دعایی را بخواند که مفاهیم آن تا حدودی برایش قابل درک باشد.[۶]

 

[۱]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۸۴، ص ۳۴۲، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.

[۲]. همان، ج ‏۹۱، ص ۲۴۶٫

[۳]. همان، ج ‏۹۱، ص ۲۴۶ – ۲۴۷٫

[۴]. همان، ج ‏۹۱، ص ۲۴۷٫

[۵]. همان، ج ‏۸۴، ص ۳۵۳٫

[۶]. «ذکر و انواع آن»؛ «ذکر و یاد خدا در تمام حالات»، ؛ «ذکر خدا»، ؛ «دعاها و ذکرهای بین الطلوعین»، .

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا