تعبیر عیسی مسیح به کلمهالله در قرآن ، آیا حضرت عیسی (ع) زنده است؟
در قرآن کریم از حضرت عیسی (ع) به کلمهالله تعبیر شده، چراکه آفرینش و خلقت آن حضرت با سایر انسانها تفاوت داشته و هیچکسی مانند آن حضرت متولد نشده است. تعبیر عیسی مسیح در قرآن
شأن و منزلت حضرت عیسی علیه السلام در نزد خدای متعال به اندازهای است که در آیات متعددی از قرآن کریم به ماجراهای زندگی آن حضرت از نوع تولد تا نبوت و سپس سرانجام آن حضرت اشاره شده است. در این میان نکات مهمی در زندگی حضرت عیسی مسیح وجود دارد که بررسی و آشنایی با آنها میتواند ما را با آموزههای قرآنی و تفسیر قرآن بیشتر آشنا کند.
خبرگزاری تسنیم در گفتوگویی که با حجتالاسلام حسین فاضلی، استاد و محقق اسلامی، انجام داده به بررسی بخشهایی از زندگی حضرت عیسی علیه السلام که در قرآن کریم به آن اشاره شده، پرداخته است. آن طور که این کارشناس اسلامی توضیح میدهد، خدای متعال میفرماید: «بَلْ رَفَعَهُ اللَّهُ إِلَیه» یعنی خداوند مسیح را به سوی خود بالا برد. این تعبیر دلالت بر زنده بودن حضرت عیسی علیه السلام دارد. از سوی دیگر منظور از عبارت «قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ» این نیست که همه پیامبران قبل از نبی مکرم اسلام صلوات الله علیه به مرگ طبیعی از دنیا رفته و یا به شهادت رسیدهاند، بلکه منظور گذشتن دوران آنهاست. با این وجود آیهای که به آن اشاره شده با آیه بالا رفتن حضرت عیسی علیه السلام به سوی خدای متعال منافات و تناقضی ندارد.
کلمه خدا
در قرآن کریم از حضرت عیسی علیه السلام به «کلمهالله» تعبیر شده است. منظور از این تعبیر چیست؟
این مطلب در سوره نساء عنوان شده است که خدای متعال میفرماید: «إِنَّمَا الْمَسیحُ عیسَى ابْنُ مَرْیَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَ کَلِمَتُهُ أَلْقاها إِلى مَرْیَمَ وَ رُوحٌ مِنْه؛همانا مسیح، عیسى فرزند مریم فقط فرستاده خدا و کلمه او است که او را به مریم القا کرد.»
در این آیه که از حضرت عیسی علیه السلام به کلمه خدا تعبیر شده است، مفهوم مخلوق بودن آن حضرت است. یعنی خداوند خالق حضرت عیسی علیه السلام است و آن حضرت مخلوق و آفریده خدای یکتا است، همان طور که سایر موجودات در عالم مخلوق خداوند متعال هستند.
از طرف دیگر همان طور که کلماتی که ما بر زبان میآوریم یا مینویسیم، رازها و اسرار وجودی ما را نشان میدهند، مخلوقات این عالم و حضرت عیسی علیه السلام که کلمه خداوند است، نشانی از صفات جلال و جمال خداوند هستند. به همین علت است که در بعضی از آیت قرآن کریم از موجودات و مخلوقات به کلمه تعبیر شده است. به این مفهوم که این کلمات و موجودات، هر کدام نشانی از صفات الهی هستند.
تولد و سرانجام متفاوت و استثنایی حضرت عیسی علیه السلام
با این وجود چرا به طور ویژه از حضرت عیسی علیه السلام در میان مخلوقات به کلمهالله تعبیر شده است؟ درواقع میخواهیم وجه تمایز آن حضرت در میان سایر انسانها و مخلوقات را بدانیم.
به این دلیل که آفرینش و خلقت حضرت عیسی علیه السلام با سایر انسانها تفاوت داشته است و هیچ کسی مانند آن حضرت متولد و خلق نشده است. آن حضرت از مادری و بدون پدر متولد شد، دوران طی کردن مراحل رشد آن حضرت بسیار کوتاه بود و حتی در بدو تولد و در حالی که نوزاد بود، لب به سخن گفتن باز کرد و کلماتی را بیان کرد که نشاندهنده نبوت و حکمت آن حضرت بود.
تأییدشده توسط روحالقدس
در مورد حضرت عیسی علیه السلام در آیات قرآن عنوان شده است که روحالقدس آن حضرت را تأیید کرد. میخواهیم بدانیم منظور از روحالقدس در آیات قرآن کیست؟ آیا منظور حضرت جبرئیل علیه السلام است؟
این مطلب در چند آیه از قرآن کریم عنوان شده است. به عنوان مثال خدای متعال میفرماید: «وَ لَقَدْ آتَیْنا مُوسَى الْکِتابَ وَ قَفَّیْنا مِنْ بَعْدِهِ بِالرُّسُلِ وَ آتَیْنا عیسَى ابْنَ مَرْیَمَ الْبَیِّناتِ وَ أَیَّدْناهُ بِروحالقدس» و یا در سوره مائده میفرماید: «إِذْ قالَ اللَّهُ یا عیسَى ابْنَ مَرْیَمَ اذْکُرْ نِعْمَتی عَلَیْکَ وَ عَلى والِدَتِکَ إِذْ أَیَّدْتُکَ بِروحالقدس ِ تُکَلِّمُ النَّاسَ فِی الْمَهْدِ وَ کَهْلا»
در بعضی از تفاسیر قرآن عنوان شده است که منظور از روحالقدس حضرت جبرئیل علیه السلام یعنی فرشته وحی است. بعضی مفسران قرآن هم روحالقدس را به انجیل و کلماتی که به صورت وحی بر حضرت عیسی علیه السلام ابلاغ میشد، تعبیر کردهاند. به این مفهوم که خدای متعال از طریق انجیل حقانیت و نبوت حضرت عیسی علیه السلام را برای مردم اثبات فرمود و به این ترتیب انجیل تأیید و کمکی برای آن حضرت بوده است.
در بعضی از تفاسیر قرآن هم این طور نوشته شده که منظور از روحالقدس، اسم اعظم خدای متعال است که حضرت عیسی علیه السلام توسط آن مردهها را زنده میکرد و یا کود مادرزاد را شفا داده و بینا میکرد. به این طریق حقانیت آن حضرت از طریق اسم اعظم خداوند برای همه مردم مشخص شد.
عدهای از مفسران قرآن هم روح را به حضرت عیسی علیه السلام و القدس را به ذات اقدس الهی تعبیر کردهاند. آنها این طور ثبت کردهاند که خدای متعال روح آن حضرت را به خود نسبت داده تا از این طریق آن حضرت را گرامی داشته و بزرگ و ارزشمند بودن ایشان را نزد خود به مردم اعلام فرماید.
البته در میان تفاسیر قرآن کریم، احتمال اول یعنی اشاره روحالقدس به حضرت جبرئیل علیه السلام بیشتر از همه قوت دارد و احتمال بیشتری دارد که منظور از این تعبیر همان فرشته وحی باشد. چراکه فرشته وحی در تمام دوران زندگی آن حضرت همراه ایشان بوده و به آن حضرت کمک رسانده است.
آیا حضرت عیسی علیه السلام زنده است؟
در مورد وفات حضرت عیسی علیه السلام هم شبهاتی مطرح است. خدای متعال درباره آن حضرت میفرماید «خداوند مسیح را به سوی خود بالا برد» منظور از این تعبیر در قرآن کریم چیست؟
در این باره خدای متعال میفرماید: «بَلْ رَفَعَهُ اللَّهُ إِلَیه» یعنی خداوند مسیح را به سوی خود بالا برد. این تعبیر دلالت بر زنده بودن حضرت عیسی علیه السلام دارد.
با این وجود در آیه دیگری از قرآن میخوانیم که «وَ ما مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ» آیا درست است که این آیه را مرگ همه پیامبران قبل از رسول خدا صلیالله علیه و آله کنیم؟
در این آیه که اشاره شده منظور از «خلت» که از ریشه «خلا» است، مفهوم خالی شدن یا گذشت زمان است. یعنی زمان آن به سر آمده و سپری شده است. همان طور که این تعبیر در آیات دیگری از قرآن کریم هم آمده است مانند: «ما کانَ عَلَى النَّبِی مِنْ حَرَجٍ فیما فَرَضَ اللَّهُ لَهُ سُنَّهَ اللَّهِ فِی الَّذِینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ؛بر پیامبر در آنچه خدا براى او مقرّر کرده هیچ گونه سختى و منعى نیست، سنّت (جاریه) خداوند است درباره کسانى (از انبیا) که پیش از این گذشتهاند.»
بنابراین منظور از عبارت «قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ» این نیست که همه پیامبران قبل از نبی مکرم اسلام صلوات الله علیه به مرگ طبیعی از دنیا رفته و یا به شهادت رسیدهاند، بلکه منظور گذشتن دوران آنهاست. با این وجود آیهای که به آن اشاره شده با آیه بالا رفتن حضرت عیسی علیه السلام به سوی خدای متعال منافات و تناقضی ندارد.
همچنین در ادامه این آیه میفرماید: «أَفَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى أَعْقابِکُمْ» یعنی به مرگ طبیعی یا کشته شدن اشاره دارد. طبق قرائن هم مشخص میشود که منظور از آیه شریفه آن است که پیامبران قبل از رسول اسلام صلیالله علیه و آله یا کشته شدهاند و یا به مرگ طبیعی از دنیا رفتهاند. به عبارت دیگر قبل از رسول خاتم صلوات الله علیه انبیایی بودهاند که مدتی در این دنیا رسالت و نبوت خود را انجام دادهاند و درنهایت یا به مرگ عادی از دنیا رفتهاند و یا توسط مردم به قتل رسیدهاند.
پس پیغمبر اسلام صلیالله علیه و آله هم مثل سایر انبیای پیش از خود به هر صورتی که از دنیا برود، چه به مرگ طبیعی و یا با شهادت و کشته شدن، چگونه مردمی در دین خدا متزلزل و سست میشوند در حالی که دین خدا پایدار و همیشگی است پس با مرگ یا حیات پیامبران دین خود را وابسته ندانید. حتی اگر پیامبر از میان انسانها رفت باید دین خود را پایدار و باقی نگهدارند. همان طور که بعد از اینکه حضرت عیسی علیه السلام در میان مردم نبود، نباید از دین خدا خارج میشدند و راه باطل و انحرافی را میرفتند.