تیما تقی زاده بازیگر سریال دراکولا: هیچگاه «تئاتر» را ترک نخواهم کرد!
تیما تقی زاده، متولد هزار و سیصد و هفتاد، تهران، لیسانس حقوق و دانشجوی بازیگری، بازیگر، گوینده و دوبلور، در کارنامه هنری او می توان به فیلم های «نعره سکوت»، «روزمزد»، «مرا با نامم صدا کن»، «پری شب»، «مراسم مهران»، «غذای مخصوص»، «روز دروغ» و تئاترهای پرمخاطب «هولودومور»، «دختر یانکی»، «چشم مرکب»، «تماشاچی محکوم به اعدام»، «سیاوش»، «عالیجناب»، «تهمینه در هفتخوان رستم»، «عروس دریایی»، «حکایت ناتمام»، «من آنجا نیستم» و «کما» اشاره کرد، با تیما تقی زاده شاهد هنرنمایی او در سریال «دراکولا» هستیم گفتگویی مفصل داشته ایم که با هم می خوانیم.
گفتگو: عباسعلی اسکتی
عکس ها: شبنم سعید، امیرحسین میراخوری، علی جعفری نطنزی
*این سریال چه حرفی برای گفتن دارد و چه شد بازی در آن را پذیرفتید؟
این کار مثل بقیه کارهای آقای مدیری کمدی است که زندگی لوکس طیف خاصی از جامعه که چیزی به جز «پول» برای عرضه ندارند را به تصویر می کشد و افرادی که با رانت و کلاهبرداری به موقعیتی رسیده اند را به چالش می کشد، حضور در سریالی که اتفاقات زیر پوست جامعه را به تصویر می کشد و همچنین بازی مقابل دوربین آقای مدیری برای من جذاب بود.
*جالبترین اتفاقی که در مواجه با مردم نسبت به این سریال و سریال هیولا داشته اید چه بوده است؟
مردم تا اینجا بیشتر ابراز تمایل به «هیولا» می کنند ولی به نظر من باید منتظر شد و دید چه اتفاقات جذابی در ادامه «دراکولا» خواهد افتاد.
*کار کردن با مهران مدیری چگونه تجربه ای است؟
ایشان فرد آرام و محترمی هستند و احترام بازیگر «سلبریتی» و بازیگرانی که «در تلاشند» برایشان یکسان است.
*خصوصیات این نقش چقدر به شخصیت درونی شما نزدیک است؟
انتقال انرژی مثبت و روحیه دادن از خصوصیات من است و برخلاف این کاراکتر من آینده را ساختنی ترسیم می کنم و نه اینکه منتظرش باشیم تا ساخته شود.
*تئاتر کجای زندگی شماست و وضعیت امروز تئاتر را چگونه می بینید؟
من بازیگری را از صحنه آغاز کرده ام و آنرا ترک نخواهم کرد چرا که حس زندگی در آن تجربه ای بینظیر است، امیدوارم شرایط وخیم تئاتر امروز بهبود پیدا کند و حضور افکار و جریان های نو در تئاترمان نوید اتفاقات خوب است.
*این هنر با تعطیلی و این کمای یک سال و چند ماهه دوباره به زندگی برمی گردد؟
بله این اتفاق می افتد چون بسیاری با عشق به این هنر نگاه می کنند ولی غم نان آزارشان می دهد که امیدوارم برایش فکری کنند.
*امروز تئاتر چقدر در اولویت های هنری مردم است؟
برای افرادی که تئاتر را می شناسند اولویت است، مردم زیاد به تئاتر نمیروند ولی حضورشان نسبت به گذشته رو به پیشرفت است.
*چه مقدار از تئاتر شامل دانش و آگاهی و چقدر مهارتهای فردی می شود؟
حضور و شناخت دو عنصر مهم در تئاتر ماست، مطالعه و تمرین به ما کمک می کند و «حضور» ما در کاراکتر و مکان خیلی مهم است تا باورپذیر باشیم.
*یک نکته جالب از خودتان برای مخاطبان ما؟
انسان شوخ طبعی هستم ولی از ظاهرم خیلی پیدا نیست!
*اگر با خودتان ملاقات کنید از خودتان خوشتان خواهد آمد؟
بله.
*نظرات مخاطبانتان مخصوصا در دنیای مجازی چقدر برایتان اهمیت دارد؟
اگر انتقاد سازنده ای باشد می پذیرم ولی سعی می کنم برای زندگی ام خودم تصمیم بگیرم چون مالک آن هستم، این حجم از آرزوی موفقیت که برای من دارند با تلاشم حتماً محقق خواهد شد.
*بهترین تعریفی که از خودتان شنیده اید چه بوده است؟
اینکه انرژی ام مثبت است.
*اگر یک دوست تخیلی انتخاب کنید چه شخصیتی را انتخاب می کنید و خودتان شبیه کدام شخصیت کارتونی هستید؟
دوست تخیلی ام قطعا یک کوچولوی فضایی است و شخصیت «هایدی» دختری از کوه آلپ را به خودم نزدیک می بینم.
*اگر دوباره متولد شوید دوست دارید این اتفاق کجا و با چه شغلی بیفتد؟
همین موقعیتی که الان دارم را می پسندم.
*چهار چیزی که به جزیره تنهایی خودتان می برید؟
سگ های کوچولو، گل های آفتابگردان، خورشید و دشت های پهناور.
*زندگی را چه رنگی می بینید و خط قرمزهای شما چیست؟
زندگی جعبه مداد رنگی است که هر رنگ آن زیبا است و سبز و زرد همیشه جریان دارد، احترام و دروغ خط قرمزهای من هستند.
چرا از اینهمه فعالیت هنری «بازیگری» را انتخاب کرده اید؟
آدم بی تعارف میتواند برون ریزی کند بدون نگرانی اشک بریزد مقابل دید همه بدون اینکه بپرسند چرا؟
*چه ویژه گی هایی در یک نقش باعث می شود آن را بازی کنید؟
چالش انگیز و سخت بودن آن کاراکتر من را مجذوب و مجبور به انتخاب می کند.
*رسیدن به دنیای تصویر و دیده شدن چه المان هایی می خواهد؟
تلاش و کوشش و احترام به تمام موقعیت هایی که منتظرش بوده اید بعد از رسیدن و سپاس گذاری.
*خوش چهره بودن چقدر در پیشنهاد نقش تاثیر دارد و شما جزو بازیگران خوش چهره هستید؟
من خوش چهره هستم ولی خودم در این زمینه نقشی نداشته ام، هرگز خودم را درگیر چهره نمی کنم و سعی نمیکنم شیک گریه کنم، شیک بخندم، خیلی راحت بازی می کنم.
*از کار بازیگران و کارگردانهای خارجی کدام را می پسندید؟
بازیگران: واکین فینیکس، تام هنکس و کارگردان: هیچکاک، پولانسکی، کاپولا، نولان و جیلان.
*بیشتر دوست دارید چه نقش هایی را بازی کنید؟
نقش های سخت و نقش هایی که از نظر چهره زیبا نیستند را ترجیح می دهم، دوست دارم مردم بازی من را ببینند.
*دوست دارید در کنار کدام هنرپیشه ها و برای کدام کارگردانها بازی کنید؟
عمیقاً دوست دارم مقابل آقای فینیکس بازی کنم، ایشان الگوی من در بازیگری هستند و آقای نادر فلاح و مقابل دوربین آقای فرهادی و آقای بیلگه جیلان.
*نقشی بوده در میان فیلم های ایرانی که دوست داشته باشید بازی کنید؟
تارا در فیلم «چریکه تارا» و الی در «درباره الی».
*و یک کاراکتر متفاوت که همین الان به ذهن شما می رسد برای بازی کردن؟
پیشنهاد بازی در نقش یک معتاد!
*چقدر به ماندگاری در تاریخ هنر ایران فکر می کنید و در بین بازیگران امروز کسی را داریم که ماندگار شود؟
خیلی وقت ها فکر می کنم، مسیر دشواری است که سعی می کنم به خواسته ام برسم، خسرو شکیبایی برای من همیشه است.
*چه توصیه ای برای علاقه مندان به «بازیگری» دارید؟
پول هایشان را در بعضی کلاس های گران بازیگری که بیشتر شبیه تجارت خانه شده اند هدر ندهند، کتاب و تماشای فیلم و خواندن نمایشنامه بهترین معلم ها هستند و آینه به آنها جرأت میدهد اتود بزنند تا در تست های بازیگری شرکت کنند.
*در سینما و تلویزیون دوست صمیمی هم دارید؟
بله شیدا یوسفی عزیز که افتخار همکاری با ایشان را داشته ام.
*مافیا تا چه حد در سینمای ایران وجود دارد؟
به طور کلی در همه زمینه ها حضور مافیا احساس می شود و همینطور سینمای ما، ولی این دلیل بر آن نیست که پا از رسیدن به خواسته ها کشید.
*حسادت بین بازیگرها تا چه حد وجود دارد؟
متاسفانه باید بگویم این را بیشتر در بین بازیگران چهره تر دیده ام که در ظاهر خوب هستند ولی از موفقیت دیگری کم دیده ام که خوشحال شوند.
*جلوی آینه تمرین جایزه گرفتن می کنید؟
بله همیشه این کار را کرده ام، حین رانندگی، مقابل آینه و چند وقت قبل پیش از خواب فکرم درگیر این بود که دو زبانه صحبت کنم یا فقط فارسی.
*موسیقی کجای زندگی شما قرار دارد و خواننده محبوب هم دارید؟
موسیقی مرا به دنیای جادویی تخیلات می برد و ذهن را آزاد میکند، صدا و کلام «فرهاد» برایم اعجاب انگیز است و استاد شجریان و شهرام ناظری.
*آخرین فیلم و کتاب خوبی که خوانده و دیده اید را معرفی می کنید؟
فیلم پیانیست آخرین فیلمی است که دیده ام و خوب بوده و کتاب بیشعوری هم آخرین کتابی است که خوانده ام و به من کمک کرد.
*ازدواج چقدر برای هنرمندان سختتر از مردم عادی است؟
برخی بعد از ازدواج به واسطه آن مقابل یکدیگر سد ایجاد می کنند ولی به نظر من وقتی زندگی به حالت مشترک میرسد باید موجب کمال شود، مثل دو رفیق برای همدیگر خوب بخواهند تا در کنار هم پیشرفت را شاهد باشند، ازدواج «خوب» موجب کمال و ازدواج «بد» موجب انحطاط است، اگر شناخت باشد برای بازیگران هم سخت نیست.
*چهار شخصیت که دوست دارید از نزدیک ببینید.
عباس ابوالقاسمی در کودکی، تیما تقی زاده، واکین فینیکس.
*چیزی که از خودتان انتظار داشتید امروز باشید، هستید؟
بله همانطور که همیشه می دیدم و انتظار داشتم.
*فکر می کنید ده سال بعد کجا باشید؟
در خانواده بزرگمان با چندین فرزند و در جایگاه بازیگر و هنرمندی که از او در همه جا نقد و تعریف می شود.
*شهرت را دوست دارید؟
محبوبیت الویت من هست و بعد شهرت.
*و حاشیه را؟
حاشیه ها معمولا خود خواسته هستند و بعضاً حاصل شیطنت برخی افراد ولی من دوست ندارم.
*اتفاقی افتاده که دوست نداشته باشید چهره مشهوری باشید؟
خیر
*چقدر اهل ورزش هستید؟
کمی!
*اگر ده میلیارد پول داشتید چکار می کردید؟
به فکر گسترش فعالیت های تجاری بودم، تهیه کنندگی چند فیلم کوتاه را به عهده میگرفتم، به مسافرت می رفتم و بخشی از آن را کمک می کردم.
*یک سوال از خودتان بپرسید و پاسخ بدهید؟
از خودم می پرسم خودت راضی هستی؟ و جواب می دهم بله.
*باشکوه ترین لحظه زندگی شما؟
لحظاتی که با همسرم گریستیم به شکوه مرگ که در پس آن باز هم با هم خواهیم بود.
*یک اتفاق ایده آل همین الان برای شما چه می تواند باشد؟
شنیدن یک خبر خیلی خوب
*یک آرزو برای سال هزار و چهارصد؟
سالی سر سبز و شاد
*بعد از کرونا اولین جایی که سفر بروید کجاست؟
جنوب ایران.
*بهترین اتفاق سال گذشته برای شما چه بوده است؟
ورود به زندگی مشترک.
*چه برنامه های از پیش تعیین شده ای برای سال هزار و چهارصد دارید؟
تصمیم دارم حضورم در عرصه سینما و تصویر پر رنگ تر از سال گذشته باشد و زمانی را که برای تئاتر گذاشته ام برای تصویر هم برنامه ریزی کنم.