خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی دشمن عشق + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی دشمن عشق را برای دوستداران این سریال قرار داده ایم. سریال “دشمن عشق” هر هفته در روزهای فرد ساعت ۲۰:۰۰ از شبکه جم تی وی پخش می شود. همچنین، تکرار این سریال در ساعت های ۱۲:۰۰ ، ۰۰:۰۰ و ۱۷ نیز قابل مشاهده است و یه ساعت بعد از این ساعت ها از شبکه جم تیوی پلاس پخش می شود. پخش سریال ترکی دشمن عشق از روز یکشنبه پانزدهم مهرماه ۱۴۰۳ در شبکه جم تی وی (GEM TV) آغاز شده است. بازیگران این سریال عبارتنداز؛ Buse Meral _ Nazah Kesal _Cem Yigit Uzumoglu_ Beste Kanar _ Bihter Dihcel
داستان سریال دشمن عشق
سریال دشمن عشق درباره عشق غیر منتظره بین اینچی و اویگار است که در دو خانواده با فرهنگ متضاد زندگی کرده اند. اینچی توسط مادری مهربان و دوست داشتنی بزرگ شده، اما مادر و سه خواهر اویگار به نوعی دشمن عشق هستند و…
قسمت ۱۲ سریال ترکی دشمن عشق
بحریه هرچی میگرده دنبال اینجی پیداش نمیکنه که حسابی استرس میگیره عصمت بهش میگه شاید رفته ویلای جنگلی هرازگاهی میره اونجا تا شاید پدرش برگرده بحریه میگه راست میگی آره میرم اونجارو ببینم عصمت میگه ایندفعه منم میام باهات. همان موقع ماهور بهش زنگ میزنه که بحریه میگه پیداش کردی؟.…. برای خواندن ادامه این داستان روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۱۱ سریال ترکی دشمن عشق
اینجی میره پیش فراست و باهاش حرف میزنه و میگه یه اتفاقی برای دوستم افتاده میخوام برم امشب پیشش و ازش میخواد تا حواسش باشه که اگه مادرشون بهش زنگ زد سوتی نده او قبول میکنه اینجی اویگار را با خودش میبره به خانه قدیمیشان اونجا شروع میکنه به درست کردن سوپ و به دکتر میگه دارم واست سوپ درست میکنم…. برای خواندن ادامه این داستان روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۱۰ سریال ترکی دشمن عشق
اینجی اویگار را به بیمارستانی برده که همونجا کار میکرده همکارش با دیدنش جا میخوره و سریعا بهش رسیدگی میکنه. تو خونه بحریه با دوست و نوه عصمت حرف میزنه و ازش میپرسه که چجوری اینجی با اویگار رفت سر قرار؟ اونجا چه اتفاقی افتاد؟ چجوری دختر منو برد پیش روانشناس؟…. برای خواندن ادامه این داستان روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۹ سریال ترکی دشمن عشق
اینجی رفته پیش ماهور تو اتاقش تا آرومش کنه اما او با دیدنش میگه حتما تو هر مسئله ای باید بیای دخالت کنی و خرابش کنی؟ نمیشه تو چیزی دخالت نکنی نه؟ یادته تو دادگاه گفتی چرا ازت حالتو نپرسیدم؟ گلگی کردی! خوب مگه تو پرسیدی؟ اومدی ازم بپرسی آبجی چطوری؟ بعد از چند دقیقه اینجی از اونجا میره.…. برای خواندن ادامه این داستان روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۸ سریال ترکی دشمن عشق
دادگاه شروع شده و قاضی از اینجی میخواد تا تعریف کنه اما او چیزی نمیگه که وکیلش به جاش حرف میزنه و قاضی به اویگار میگه که از خودش دفاع کنه و اگه چیزی میخواد بگه اویگار فقط میگه من کاری نکردم و طلب برائت دارم قاضی با شواهد جلسه دادگاه را به یه ماه عقب میندازه تا مدارک بیشتری جور کنن.…. برای خواندن ادامه این داستان روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۷ سریال ترکی دشمن عشق
فراست وقتی میفهمه پسرش گم شده بهم ریخته و با مادرش دعوا میکنه که نتونستین از یه بچه مراقبت کنین؟ تو عمرم فقط یکبار ازت یه کار خواستم! پسر تو مرده باید پسر منم بمیره؟ مادرش دهنشو میگیره و ازش میخواد ساکت بشه! اویگار رفته تو بازداشتگاه و اینجی رفته اونجا و از مأمور میخواد تا بزاره بره داخل سریع میاد بیرون .…. برای خواندن ادامه این داستان روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۶ سریال ترکی دشمن عشق
دادستان با اینجی حرف میزنه و بهش میگه باید بهم بگی چیشده تا پرونده تشکیل بشه بره واسه دادگاه. ماهور به اونجا اومده و به مادرش میگه که چرا قبلش باهام کشور نکردی به من چیزی نگفتی؟ بحریه میگه تو اگه کار درستو تشخیص میدادی که از اون پسر فاصله میگرفتی نمیزاشتی بهمون نزدیک بشه و باهم کمی بحث میکنن.…. برای خواندن ادامه این داستان روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۵ سریال ترکی دشمن عشق
سر میز صبحانه ماهور به اینجی میگه که مامان خبر خوبو بهت داد؟ امروز واسم خواستگار میاد اینجی جا میخوره و میگه چی؟ چجوری؟ چجوری تونستی قسمی که خوردیم بشکنی؟ تو چجوری تونستی مامان اجازه بدی؟ یعنی منم میتونستم دست یکیو بگیرم بیارم بگم میخوام ازدواج کنم؟ مادرش میگه نه اونجوری نیست…. برای خواندن ادامه این داستان روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۴ سریال ترکی دشمن عشق
اینجی با حالی بد میره خونه که وقتی مادرش و خواهرش میبیننش از حالش جا میخورن و میگن چیشده؟ اینجی میگه چیزی نیست خوردم زمین به خاطر همین حالم زیاد خوب نیست و میره اتاقش و دوش میگیره. خواهرش ماهور میره پیشش و میگه چیشده خواهرم به مامان گفتی خوردی زمین ولی میدونم که اینجوری نبوده به من بگو!…. برای خواندن ادامه این داستان روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۳ سریال ترکی دشمن عشق
ماهور یا مادرش وقتی تو خونه تنها میشه فیلمی نشون میده و میگه تو اون آتیش سوزیو راه انداختی؟ و باهاش دعوا میکنه مادرش بحریه بهش دلیلشو میگه و خودشو سعی میکنه تبرعه کنه ماهور باهاش بحث میکنه و میگه تو باعث شدی من تو حرفه کاریم خیانت کنم! اینجی به اونجا میره و میپرسه چخبر شده؟…. برای خواندن ادامه این داستان روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۲ سریال ترکی دشمن عشق
ماهور با یه شیشه مربا رفته به خونه نریمان و اویگار. نریمان از دیدنش خوشحال میشه و میگه بشین الان صبحانه آماده میشه نامزدت اویگارم اتاقشه الان میاد. ماهور میره اتاقش و عکساشو میبینه که او از حمام میاد و با دیدن ماهور جا میخوره و میگه چرا بدون خبر میای تو؟ و ازش میخواد بره تا لباسشو بپوشه.. برای خواندن ادامه این داستان روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۱ سریال ترکی دشمن عشق
دختری به اسم نوا وسط جاده جنگلی از ماشین هایی که رد میشن کمک میخوان که کسی واینمیسته. پسری به اسم اویگار که از قضا دکتره از اون جاده رد میشه که نوا ازش کمک میخواد و او به کمکش میره وقتی وارد خونه جنگلی میشن میبینه که یه مرد چاقو خورده و روی زمین افتاده اویگار یکسری از کارهاشو میکنه…. برای خواندن ادامه این داستان روی تیتر کلیک کنید.