خلاصه داستان قسمت ۱۵۲ سریال ترکی خواهران و برادران + تصویر

در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران خلاصه داستان قسمت ۱۵۲ سریال ترکی خواهران و برادران را گذاشته ایم، برای خواندن این مطلب ما را همراهی کنید. سریال ترکیه ای Kardeslerim خواهران و برادران به کارگردانی سرکان بیرینجی داستان یک خانواده را روایت می‌کند. خانواده‌ای که علی‌رغم تمامی مشکلات و سختی ها سعی دارند هر طور شده کنارهم باشند و با تکیه بهم از پس سختی‌های زندگی بربیایند. این سریال خانواده بودن،کنارهم بودن،بدی‌ و خوبی را نشان می‌دهد. نویسندگی این اثر گول ابوس سرمچی می باشد. بازیگران این سریال جذاب عبارتنداز؛ Celil Nalçakan – Halit Özgür Sarı – Ahu Yağtu – Cüneyt Mete – Fadik Sevin Atasoy – Su Burcu Yazgı Coşkun  و …

قسمت ۱۵۲ سریال ترکی خواهران و برادران
قسمت ۱۵۲ سریال ترکی خواهران و برادران

خلاصه داستان قسمت ۱۵۲ سریال ترکی خواهران و برادران

سوزان و آکیف و هاریکا تو خونه سر میز صبحانه هستن که آکیف وقتی میبینه سوزان هم میخواد بیاد مدرسه میگه راننده را میفرستم تا بیارتت ولی سوزان میگه نمیخواد من خودم با تاکسی میام، هاریکا از فرصت استفاده میکنه و میگه بیاد دنبال من تا ببره منو مدرسه اکیف میگه باشه که سوزان میگه نه نمیخواد همونجوری که همیشه میرفتی برو اکیف میخواد بهش پول تو جیبی بده که سوزان پولو میگیره و فقط صدتاشو به هاریکا میده و میگه همین کافیته هاریکا کلافه میشه. هاریکا سریعا زنگ میزنه به امیر و ازش میخواد تا بیاد دنبالش و باهم برن مدرسه امیر با کلافگی قبول میکنه و میگه ۵ دقیقه دیگه دم در باش وگرنه میرم مثل قبلا هاریکا میگه باشه. عمر و بچه ها حاضر شدن و میگن باورمون نمیشه که داریم میریم مدرسه که اخراجمون کنن! شنگول تو بند نشسته و به عکس های خانوادگیشون نگاه میکنه و افسوس میخوره هم بندیش به اسم زهرا به خاطر اینکه رفتارش مثل رئیس بند قبلی نیست بهش میگه تو چقدر دل رحمی سپس ازش میپرسه تو که انقدر مهربونی پس چطور تونستی اون بچه هارو مسموم کنی؟ اونم بچه های خودتو؟ شنگول میگه جوری که فکر میکنی نیست سپس شروع میکنه به تعریف کردن واسش. بچه ها به مدرسه میرسن برک و دوروک با دیدنسون پیششون میرن و میگن برای جلسه انضباطی استرس دارین آره؟ و ازشون میخوان تا همون چیزیو که واسشون تلریف کردن واسه اونا هم تعریف کنن برک میگه من به آیبیکه هم گفتم اگه بخواین من میرم به مامانم ماجرارو میگم اما انها میگن نه از ما خوشش نمیاد وقتی ببینه داری ازمون طرفداری هم میکنی بد میشه ماجرا خودمون بگیم بهتره اونا هم قبول میکنن. امیر و اوزگه با هاریکا میان که امیر بهشون تیکه میندازه و باهاشون دهن به دهن میزاره دوروک میخواد باهاش دعوا کنه که جلوشو میگیرن.

امیر جلوی همه به هاریکا دستور میده تا بره کتشو بزاره تو کلاس انها جا میخورن و دوروک میگه مثل حیوون باهاش رفتار میکنه! سنگول تمام ماجرارو برای آبجی زهرا تعریف کرده او بهش میگه عجب زنیکه عوضیه بدجور رفته رو مخم سپس اسم رستورانشو میپرسه و میگه به بچه ها میسپارم برن یه گوشمالی خوبی بهش بدن شنگول میگه نکنیا اورهان از چشم من میبینه بد دیگه اینجوری باهام آشتی نمیکنه زهرا میگه مگه از اون زن میترسی؟ بالاخره باید بفهمه که نباید پاشو از گلیمش درازتر بکنه. بچه ها وقتی به داخل سالن میرن اوگولجان میره پیش هاریکا و میگه اومدم فقط ازت تشکر کنم به لطف توعه که الان زنده ام هاریکا میگه چی؟ یعنی چی؟ اوگولجان تعریف میکنه همونجوری که گفتی تولگا و امیر موتورمو انداخته بودن تو چاله منم رفتم اون تو تا موتورو در بیارم که گیر کردم ماشین حمل بتن اومد و میخواست اونجارو با بتن پر کنه اگه عمر دیر میرسید من الان اینجا نبودم سپس ازش تشکر میکنه و با دیدن امیر از اونجا میره. امیر وقتی میبینه با اوگولجان حرف میزده باهاش دعوا میکنه و مچ دستشو فشار میده که دخترها میبینن و سوزی میره تا از هاریکا دفاع کنه اما هاریکا میگه دارین شلوغش میکنین داشتیم حرف میزدیم فقط امیر گونه هاریکارو میبوسه و به داخل کلاس میره. سوزی میگه من داشتم اشتباه میدیدم؟ آسیه میگه نه درست میدیدی هاریکا مخالفت میکنه و میگه نه اونجوری که فکر میکنین نیست سپس به بهونه دستشویی از اونجا میره. تو مدرسه نباهت از اینجی گلگی میکنه که چرا شاهد عقد سوزان و اکیف شده اینجی واسش توضیح میده که چاره ای نداشته و باهم در آخر آشتی میکنن. اکیف از راه میرسه و با نباهت و آیلا کمی بحث میکنن. مدیر بوراک به کلاس میره.

او به بچه ها میگه رای ها شمرده شده و برنده رقص مشخص شده نفر اول دوروک و آسیه و نفر دوم برک و آیبیکه که با فاصله خیلی کمی از هم بودن سپس میگه حالا بریم سر موضوع دیگه کمیته انضباطی تشکیل شده و به عمر و اوگولجان میگه تا برن. تولگا تیکه میندازه و میگه میخوای وسایلتو جمع کنیم تا وقت تلف نشه؟ عمر میگه نبینم دست بزنیا! و از اونجا میره. سوزان میخواد وارد اتاق بشه که هاریکا جلوشو میگیره و میگه باید بهت بگم و تعریف کنم ماجرارو که چیشد اینجوری شد سوزان میگه باشه دخترم تعریف کن. تو اتاق کمیته ایلا بهشون میگه قبلا بهتون گفته بودم که اگه یکبار دیگه دعوا کنین اخراج میشین درسته؟ اونا تایید میکنن ایلا میگه پس از خودتون دفاع کنین اوگولجان و عمر عذرخواهی میکنن و میگن که قبول داریم اشتباه کردیم و ماجزارو تعریف میکنن اما ایلا میگه همه ی اینارو بزاریم کنار شما دعوا کردین که نباید میکردین سوزان پشتشون درمیاد و شروع میکنه به دفاع کردن که هاریکا امیر و تولگا را دیده که موتورشو انداختن تو چاله تازه خسارت زیادی هم بهشون وارد شده اکیف تمام حرف های سوزان را تایید میکنه و پشتش درمیاد. بعد از چند دقیقه عمر و اوگولجان به بیرون از اتاق میرن و بوراک تولگا و امیر را صدا میزنن تا به داخل برن. بچه ها میپرسن که چیشد؟ عمر میگه انگاری معجزه شد مارو تنبیه نکردن! سپس همگی خوشحال میشن و به کافه میرن تا چیز کیک بخورن. تولگا و امیر به اونجا میرن و به اونا میگن به حسابتون میرسیم که انداختین گردن ما و از اینکه ۳روز اخراج شدن از مدرسه عصبین! اونا دوباره میخواد دعواشون بشه که اکیف و بوراک میره پیششون و ازشون میخواد تا تموم کنن. شنگول از زندان به اورهان زنگ میزنه و حالشو میپرسه اورهان میگه نمیدونی حالم چقدر خوبه شنگول بهش میگه اون زنیکه اومره بوده خونه من؟ حق نداره بره و دوباره دعوا میکنه که اورهان میگه تو درست بشو نیستی! و قطع میکنه…..

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی خواهران و برادران kardeslerim + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا