خلاصه داستان قسمت ۱۹ سریال ترکی ایگو + تصویر
در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۱۹ سریال ترکی ایگو را برای دوستداران این سریال قرار داده ایم با ما همراه باشید. سریال ترکی ایگو (به مرد نمیشه اعتماد کرد) با نام کامل Erkeğe Güven Olmaz و مخفف EGO به کارگردانی دوعا جان آنافارتا (Doğa Can Anafarta) و شنول سونمز (Şenol Sönmez) ساخته شد. نویسندگی این مجموعه ترکیه ای نیز برعهده جمعی از نویسندگان بود و در واقع اقتباسی از سریال کره ای وسوسه (Temptation) که خالق آن هان جی-هون (Han Ji-hoon) بود، محسوب می‌شود. این اثر از اوایل سال ۲۰۲۳ از شبکه فاکس ترکیه پخش و پس از چند ماه به پایان رسید.
قسمت ۱۹ سریال ترکی ایگو
تونجای به بگوم میگه من و تو خوشبخت نیستیم بشینیم حرف بزنیم با زبون خوش. بگوم تایید میکنه و میگه ۶ میلیون، تونجای میگه چی ۶تا؟ بگوم میگه ۶ میلیون دلار میخوام تا طلاق بگیرم تونجای شوکه میشه بگوم میگه چیشد؟ الیف اینقدرها هم نمی ارزه؟ تونجای میگه که عاشقش شده و ازش کمک میخواد تا زودتر جدا بشن بگوم همان موقع میگه شد ۷تا. تونجای باهاش بحث میکنه و میگه هرجور شده طلاقت میدم. تونجای با فکرت حسابدار شرکت حرف میزنه و ازش میخواد ۷ میلیون دلار جور کنه اگه ۱ میلیونشم فعلا جور بشه خوبه سپس بهش میگه که کمیسیون میده بهش اگه بتونه این کارو بکنه صمد دوست ارهان صداشونو میشنوه و ماجرارو میفهمه. برهان وقتی میره برای خرید به بازار سیبل میره پیش الیف تو خونه و اونو دعوت میکنه برای مراسم عروسی و میگه با تونجای بیا اگه هم نیای درکت میکنم بالاخره ارهان یه زن دیگه رو دوست داره و میره. الیف پشت در گریه میکنه و حرف های سیبلو مرور میکنه. عصین با طاهر تو رستوران هستن که عصین باهاش درباره عروسی سیبل حرف میزنه که چی باید بپوشه چجوری بیادبره به عنوان پارتنرش خوب باشه طاهر بهش میگه بهتره تو نیای چون کدورت پیش میاد بالاخره عروسی دخترمه.
عصین خودشو دلخور نشون میده و میگه پس تو هم شب نیا هتل و میره. وکیل سیبل برای ارهان یه قرارداد ازدواج تنظیم کرده و میبره تا ارهان امضاء کنه او میبینه درباره همه چیز ماده تنظیم کرده و سیبل در حال آماده شدنه و بگوم به شوکران میگه چه خانواده عجیبی یکی مثل من زندگیش از هم در حال پاشیدنه اون یکی داره ازدواج میکنه! الیف پیش تونجای رفته که میبینه او حالش زیاد خوب نیست و ازش میپرسه چیزی شده؟ الیف میگه تو میدونستی؟ که امشب عروسی میکنن! تونجای تایید میکنه و میگه نگفتم که حالت بد نشه منم نمیرم اما الیف میگه باید بریم باهم میریم. مراسم شروع شده و طاهر به اون مجلس میاد تنهایی و سعی میکنه به شوکران نزدیک بشه و ازش تعریف میکنه و میخواد ببخشتش اما شوکران گولشو دیگه نمیخوره همان موقع عصین وارد میشه و میره پیش طاهر که خود طاهر هم جا میخوره و از اونجا میرن. الیف و تونجای دست تو دست وارد مجلس میشن که شوکران و بگوم و صنم با دیدنشون جا میخورن. ارهان و سیبل به مجلس میان که وقتی ارهان الیف و تونجای را میبینه که دستشون تو دست هم هست جا میخوره سیبل از رد نگاهش میفهمه ماجرارو. الیف به تونجای میگه موقع خوندن خطبه عقد بهش میگم که بچه از اونه نمیزارم خوشبخت بشن تونجای میبرتش بیرون تا باهاش حرف بزنه و میگه با این کارت ارهان دست از سرت برنمیداره تو اینو میخوای؟ سیبل که حرفاشونو شنیده شوکه شده….
