خلاصه داستان قسمت ۲۰ سریال ترکی بهار + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۲۰ سریال ترکی بهار را برایتان گذاشته ایم، امیدوارم خوشتون بیاد. با ما همراه باشید. سریال بهار توسط نسلیهان یشیلیورت کارگردانی شده است و آسنا بولبلوگلو نیز به‌عنوان تهیه‌کننده این مجموعه شناخته می‌شود. این سریال در کشور ترکیه تولید شده است و روز‌های فرد از شبکه ترکی جم تیوی به زبان فارسی پخش می‌شود. بهار، بیست سال پیش، از دانشکده پزشکی فارغ التحصیل شد، اما به جای اینکه حرفه پزشکی را دنبال کند، خانه‌دار شدن را انتخاب کرد. او با جراح موفق تیمور یاووز اوغلو ازدواج کرده و زندگی خود را وقف همسر و فرزندانش کرده است. اما ناگهان خانواده به ظاهر خوشحال یاووز اوغلو با بیماری بهار دچار مشکلاتی می‌شود. پزشک بهار، اورن، مصمم به نجات اوست و می‌گوید تنها راه حل، پیوند کبد است؛ اما تنها کبد سازگار خانواده، متعلق به تیمور است!

قسمت ۲۰ سریال ترکی بهار
قسمت ۲۰ سریال ترکی بهار

قسمت ۲۰ سریال ترکی بهار

بهار وقتی به خونه میره به بچه‌هاش میگه که قراره شب با پدرتون بریم شام رستوران خودش ازم خواست که دو نفری بریم. رها و آراز شوکه شدن و با تعجب میگن واقعا؟ خود بابا خواست؟ او تایید می‌کنه و میره برای شب حاضر بشه. آنها وقتی به رستوران میرن می‌بینن که تیمور با چاعلا اونجا قرار داشتن تیمور جا خورده از رابطه آنها با هم و بهار از اینکه به رستورانی رفتن که آنها هم اونجا قرار شام داشتند تعجب می‌کنه سپس همگی سر یه میز میشینن. بعد از کمی حرف زدن اورن از تیمور حال رنگین را می‌پرسه تیمور میگه چرا حال رنگینو همه از من می‌پرسن؟ بهار بهش میگه نمی‌دونم والا به نظرت چرا؟ اصلاً چرا حرف از رنگین میشه تو به هم می‌ریزی؟ تیمور میگه نه بابا چرا باید به هم بریزم! سپس میره به سمت سرویس بهداشتی تا آبی به صورتش بزنه. اورن از چاعلا می‌پرسه که ماجرا چیه؟ چاعلا میگه رنگین خط قرمزه‌. اورن دلیلشو می‌پرسه که چاعلا میگه دوست دختر قبلی تیمور بوده یعنی قبل از ازدواجش با بهار با اون تو رابطه بوده اورن تو فکر میره.

رنگین تو خونه تو اتاقش دراز کشیده و حالش اصلاً خوب نیست پارلا بهش رسیدگی می‌کنه. وقتی به اتاقش میره به پدرش پنهانی زنگ می‌زنه و میگه مامانم پدرشو از دست داده و حالمون زیاد خوب نیست می‌تونی بیای ترکیه تو رستوران تیمور درباره رابطه اورن و چاعلا چند بار شوخی می‌کنه که بهار ازش می‌خواد آروم باشه و بس کنه. وقتی به خونه برمیگردن بهار به تیمور میگه چه جوری تو یه دفعه منو به رستوران دعوت می‌کنی اونم به همان رستورانی که اورن و چالا با هم قرار داشتن؟! تیمور همه چیزو طبیعی می‌دونه و میگه کاملاً تصادفی بود بهار با کلافگی به اتاقش میره. فردای آن روز تو بیمارستان زن حامله‌ای برای معاینه میاد که شکمش درد می‌کنه رنگین با بهار میرن بالا سر مریض. رنگین به خاطر حال بدی که داره تو سونوگرافی چیزی نمی‌بینه اما بهار غده‌ای می‌بینه سپس وقتی با رنگین حرف می‌زنه او زیر بار نمیره و میگه من همچین چیزی ندیدم.

بهار به اتاق تیمور میره و از فیلم سونوگرافی حرف می‌زنه تیمور می‌خنده و میگه یعنی پروفسور اونو ندیده تو دیدی؟ بهار با عصبانیت حرفشو می‌زنه و از اتاق بیرون میره تیمور با دیدن فیلم سونوگرافی می‌بینه که حق با بهار بوده به خاطر همین دنبال بهار میره و میگه حق با تو بود سپس پیش رنگین میرن و بهش میگن. اون مریض که اسمش زینب بود می‌خواد از بیمارستان بیرون بره که دوباره دردش می‌گیره و به اورژانس می‌برنش. بعد از بستری شدنش بهار رنگین را آروم می‌کنه با حرفاش و با همدیگه بالا سرش میرن. رنگین به زینب میگه که متاسفانه یه غده تو شکمته و باید سریعاً جراحی بشی و اون تومور برداشته بشه زینب می‌پرسه بچه‌ام چی میشه؟ رنگین میگه متاسفانه باید به بارداریتون خاتمه بدیم و سریعاً درمان را شروع کنیم زینب گریه و مخالفت می‌کنه که بهار آرومش می‌کنه و میگه تا تو نخوای کسی کاری نمی‌کنه آروم باش. برادر رنگین با تیمور قرار گذاشته….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی بهار + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا