خلاصه داستان قسمت ۲۰۱ سریال ترکی خواهران و برادران + تصویر
در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران خلاصه داستان قسمت ۲۰۱ سریال ترکی خواهران و برادران را گذاشته ایم، برای خواندن این مطلب ما را همراهی کنید. سریال ترکیه ای Kardeslerim خواهران و برادران به کارگردانی سرکان بیرینجی داستان یک خانواده را روایت میکند. خانوادهای که علیرغم تمامی مشکلات و سختی ها سعی دارند هر طور شده کنارهم باشند و با تکیه بهم از پس سختیهای زندگی بربیایند. این سریال خانواده بودن،کنارهم بودن،بدی و خوبی را نشان میدهد. نویسندگی این اثر گول ابوس سرمچی می باشد. بازیگران این سریال جذاب عبارتنداز؛ Celil Nalçakan – Halit Özgür Sarı – Ahu Yağtu – Cüneyt Mete – Fadik Sevin Atasoy – Su Burcu Yazgı Coşkun و …
خلاصه داستان قسمت ۲۰۱ سریال ترکی خواهران و برادران
آسیه به خانه میره که میبینه عمر و امل نیستن از سوگی میپرسه بچه ها نیستن؟ او میگه امل پیش خاله اش مونده عمر هم نیومده هنوز سوگی وقتی میبینه آسیه بهم ریخته ست بهش پیشنهاد میده بیا بریم بیرون یه دوری بزنیم خواستی باهام حرف بزن. شنگول با حلمیه در حال حرف زدنن که گونور یهو میاد و به در خونه میکوبه. آنها به دم در میرن و میگن اینجا چخبره؟ گونور به خاطر پلمپ شدن رستورانش شنگول را مقصر میدونه که شنگول میگه آره من کردم خوب کردم! گونور بیشتر عصبی میشه از اعترافش و میگه منم مینی بوسو آتیش زدم آخیش حالم جا اومد! شنگول میخواد باهاش دعوا کنه که افرا و اوگولجان از همدیگه جداشون میکنن. گونور میگه با پول خودم گرفتی هر بلایی بخوام سرش میارم! سپس افرا بعد از مدتی به زور مادرشو از اونجا میبره. آسیه ماجرارو برای سوگی تعریف میکنه که سوگی قبول میکنه و میگه بزار یه راه حل پیدا کنیم تا به عمر بگیم که قبول کنه تو خودتو ناراحت نکن! عمر از اونجا در حال رد شدنه که با دیدنشون میره پیششون و میگه اینجایین؟ آسیه میگه آره کارم زود تموم شد اومدم اینجا سوگی هم میگه منم نخواستم دخترمو تنها بزارم سپس باهمدیگه به خانه میرن. فردای آن روز شنگول وقتی به حیاط میره تا صبحان هرجا اونجا بخورن میبینه مینی بوس نیست. آنها جا میخورن و شنگول میگه کار اون گونور بیشرفه خودش دیشب گفت هربلایی سرش بخوام میارم! سپس به طرف همانجایی میرن که همیشه کتلت میفروختن که میبینن اونجا گونور با افرا در حال فروختن تست هستن.
شنگول باهاش دعوا میکنه و اونجارو میریزه بهم که اوگولجان میگه من یه فکری دارم میتونیم تا زمانیکه رستوران پلمپش شکسته نشده از اینجا باهمدیگه استفاده کنید شنگول و گونور میگن عمرا! اما افرا میگه فکر خوبیه و اونا توافق میکنن تا اونجا هرکدومشون غذای خودشونو بفروشن. صبح سوگی به عمر میگه پولی به دستش رسیده و بهتره بریم به ساپانجا اونجا یه خونه کوچیک بگیریم و زندگی کنیم با آرامش اما عمر قبول نمیکنه. عمر و آسیه با دیدن اوگولجان و آیبیکه میگن کجا بودین؟ اونا بهشون میگن واستون تعریف میکنیم و به طرف مدرسه راهی میشن. تو مدرسه صرب با دیدن عمر میاد پیششون و بهش متلک میندازه که آسیه از عمر میخواد اصلا جوابشو نده. نباهت آکیف را به اتاق امانات تو کلوب میبره و میگه اینجا بدون استفاده افتاده و ازش میخواد برای وسایل داخلش یه فکری بکنه تا از اونجا استفاده کنن وقتی از اتاق بیرون میان حسابی با همدیگه میگن و میخندن و خوش میگذرونن که سوزان اونارو میبینه و با خودس میگه باز چیشده آکیف که تازگیا دور و بر نباهت زیاد میپلکی!
احمد میاد و میگه داری حسادت میکنی؟ و میفهمه که اونا قبلا زن و شوهر بودن و میخنده و میگه روابط افراد تو این کلوب چقدر عجیب غریب شده! اورهان پیش شنگول و گونور میره و از گونور میپرسه که اونجا چیکار میکنن؟ سپس وقتی ماجرارو میفهمه ازشون میخواد تا لیست خریدو بگن بره بخره آنها تو لج و لجبازی با همدیگه چیزهایی که هوس کردنو به اورهان میگن تا بره بخره اورهان از رفتار اونا جا میخوره. تو مدرسه بچه ها تو کافه نشستن که عمر ماجرای پیشنهاد آسیه و خاله سوگی که برن به ساپانجا را میگه آنها جا میخورن و دوروک میگه ماجرا چیه؟ آسیه میگه بعدا واست تعریف میکنم. آنها وقتی تنها میشن آسیه میگه ماجرارو برای دوروک که او با کلافگی میگه واقعا که برای اینکه عمر نمیتونه خودشو کنترل کنه کلا خودتو منو نادیده میگیری به همین راحتی؟! سپس با ناراحتی پیش عمر میره. عمر میگه چیشده؟ مشکلی پیش اومده؟ دوروک میگه آره مشکل تویی داداش! عمرم بگه چی؟ من؟ دوروک میگه که آسیه با سوال خانم معامله کرده در ازای پولی که گرفته از اینجا برین فقط واسه اینکه نمیتونی خشمتو کنترل کنی! عمر جا میخوره و میگه چجوری تونسته قبول کنه! و تو فکر میره….
بیشتر بخوانید:
خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی خواهران و برادران kardeslerim + عکس