خلاصه داستان قسمت ۲۰۳ سریال ترکی خواهران و برادران + تصویر
در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران خلاصه داستان قسمت ۲۰۳ سریال ترکی خواهران و برادران را گذاشته ایم، برای خواندن این مطلب ما را همراهی کنید. سریال ترکیه ای Kardeslerim خواهران و برادران به کارگردانی سرکان بیرینجی داستان یک خانواده را روایت میکند. خانوادهای که علیرغم تمامی مشکلات و سختی ها سعی دارند هر طور شده کنارهم باشند و با تکیه بهم از پس سختیهای زندگی بربیایند. این سریال خانواده بودن،کنارهم بودن،بدی و خوبی را نشان میدهد. نویسندگی این اثر گول ابوس سرمچی می باشد. بازیگران این سریال جذاب عبارتنداز؛ Celil Nalçakan – Halit Özgür Sarı – Ahu Yağtu – Cüneyt Mete – Fadik Sevin Atasoy – Su Burcu Yazgı Coşkun و …
خلاصه داستان قسمت ۲۰۳ سریال ترکی خواهران و برادران
اورهان شنگول را به خانه اش میرسونه و شنگول ازش میخواد یخورده استراحت کنه بعد بره اما اورهان میگه نه باید برم گونور منتظره همان موقع گونور زنگ میزنه و میگه من آماده ام تا بیای بریم پیک نیک شنگول وقتی اینو میفهمه بهش میگه هوس قهوه های منو نکردی؟ اورهان تایید میکنه که شنگول میگه پس بزار یه قهوه واست کنم کیف کنی. آسیه گل های پارچه ای که درست کرده را یکی یکی به دوروک میده و به ازای هرکدام یه دلیل میگه که اونو ببخشه دوروک او را بغل میکنه و میگه مگه میشه نبخشم؟ سپس باهم به طرف مدرسه راهی میشن. شنگول تو قهوه اورهان قرص خواب آور ریخته و او روی کاناپه خوابش میگیره وقتی گونور به اورهان زنگ میزنه شنگول برمیداره و میگه که اورهان مثل بچه ها اینجا خوابیده نمیتونه جواب بده و تلفنو قطع میکنه گونور عصبی میشه و به طرف خانه شنگول راهی میشه. بچه ها تو مدرسه سر کلاس هستن که استاد از هر گروه میخواد ایده شونو بگن وقتی نوبت به گروه عمر میرسه صرب از جاش بلند میشه و دوباره درباره مرغدونی و دزد بودن اونو مسخره میکنه که عمر میخواد باهاش دعوا کنه، استاد ازشون میخواد از کلاس بیرون برن و این رفتارو واسه آقای مدیر توضیح بدن.
آیبیکه میخواد بره مدرسه که میبینه پدرش اونجا خوابیده و جا میخوره گونور از راه میرسه و به شنگول میگه چیکار کردی؟ شنگول میگه من با شوهر تو چیکار دارم؟ خوابش میومد اینجا خوابیده دیگه گونور به داخل میره و میگه پس تا زمانیکه از خواب بیدار بشه همینجا میمونم. نباهت و آکیف باهمدیگه به رستوران رفتن که آیلا و دوستش به اونجا میرن و آنها را باهمدیگه میبینه سپس از رستوران بیرون میرن و آیلا به سوزان زنگ میزنه و میگه که الان آکیف با نباهت اینجاست و ازش میخواد به اونجا بره. مدیر با عمر و صرب حرف میزنه و میگه قرار بود باهمدیگه مدارا کنین و دیگه دعوا نکنین چیشد؟ صرب و عمر همدیگرو مقصر میدونستن که بوراک بهشون میگه برای تنبیه جفتتون بعد از مدرسه باید وایسین و انبارو تمیز کنین. آنها مخالفت میکنن که بوراک میگه باید همین کارو انجام بدین!
آکیف تو رستوران با نباهت نشسته و باهمدیگه خوش میگذرونن که آکیف سوزان را میبینه که داره از تاکسی پیاده میشه که بیاد اونجا آکیف سریعا نباهت را میفرسته تا قایم بشه و خودش میره سر میز با چندتا عرب که سوزان با دیدن او میگه تو از اول با این آقایون جلسه داشتی؟ آکیف تایید میکنه که سوزان میفهمه آیلا دروغ گفته اما با کمی شک از اونجا میره. عمر و صرب بعد از مدرسه میرن انبار که اونجارو شروع کنن به تمیز کردن. یاسمین با آسیه و اوگولجان میگن که ما میمونیم تا کارتون تموم بشه باهم برگردیم. تو انبار صرب شروع میکنه عمر را با حرفاش آنتیریک کردن عمر یهو کلافه میشه و به طرفش میره و یقه اش را میگیره صرب از خدا خواسته میگه بزن! بزن دیگه! جرأت نداری؟ عمر ولش میکنه و میگه نه نمیزنم! فکر کردی میزارم نقشه هات به نتیجه برسن؟ سپس از اونجا میره که صرب پشت سرش دنبالش میره و به چرت و پرت گفتن ادامه میده که یکدفعه پاش گیر میکنه و میخوره زمین از طرفی عمر از زیر قفسه هاعمر بود همگی با تعجب به عمر نگاه میکنن و عمر میگه چی؟….
بیشتر بخوانید:
خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی خواهران و برادران kardeslerim + عکس