خلاصه داستان قسمت ۲۱۰ سریال ترکی خواهران و برادران + تصویر
در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران خلاصه داستان قسمت ۲۱۰ سریال ترکی خواهران و برادران را گذاشته ایم، برای خواندن این مطلب ما را همراهی کنید. سریال ترکیه ای Kardeslerim خواهران و برادران به کارگردانی سرکان بیرینجی داستان یک خانواده را روایت میکند. خانوادهای که علیرغم تمامی مشکلات و سختی ها سعی دارند هر طور شده کنارهم باشند و با تکیه بهم از پس سختیهای زندگی بربیایند. این سریال خانواده بودن،کنارهم بودن،بدی و خوبی را نشان میدهد. نویسندگی این اثر گول ابوس سرمچی می باشد. بازیگران این سریال جذاب عبارتنداز؛ Celil Nalçakan – Halit Özgür Sarı – Ahu Yağtu – Cüneyt Mete – Fadik Sevin Atasoy – Su Burcu Yazgı Coşkun و …
خلاصه داستان قسمت ۲۱۰ سریال ترکی خواهران و برادران
سوگی به خانه پیش احمد و زنش میره و باهاشون صحبت میکنه و میگه رفتم پیش وکیلم و میخوام هرچی بهتون دادمو پس بگیرم اونا جا میخورن و احمد میگه تو نمیتونی هروقت خواستی اموالو ازم بگیری! من اجازه نمیدم! سوگی میگه به اجازه تو احتیاجی ندارم به وکیل سپرده ام که کاراشو بکنه احمد با عصبانیت از اونجا میره و شوال جلوی سوگی را میگیره و میگه نمیزارم همچین کاری کنی نباید انجام بدی! او با سوگی بحث میکنه و میخواد جلوی رفتنشو بگیره که سوگی از پله ها پایین جلوی در انباری می افتد شوال میره بالاسرش و میخواد کمک کنه که میشن>ه او از عمر میخواد کمکش کنه شوال میگه پس منم کاری نمیکنم منتظر عمر بمون و تو انباری میبرتش و در را روش قفل میکنه. شوال با گوشی سوگی به عمر پیام میده و میگه دوستم از خارج اومده چندروزی میرم پیشش گوشیم داره خاموش میشه. عمر و آسیه از اینکه خاله سوگی نرفته امل را از مدرسه برداره حسابی تعجب کردن.
آیلا با احمد تو کلوب در حال حرف زدن هستن آیلا با دیدن آکیف و نباهت که در حال خندیدن هستن ماجرای شب گذشته را برای احمد تعریف میکنه احمد میگه به حسابشون میرسم. آکیف و نباهت نشستن و درباره اینکه چجوری یخورده خوش بگذرونن صحبت میکنن، آکیف پیشنهاد میده هتلی که قبلا باهم رفته بودن برای خدمات ماساژش برن نباهت قبول میکنه. بعد از مسموم شدن اهالی تو کلوب مشتری های شنگول حسابی کم شدن اوگولجان فکری به سرش میزنه تا به یه نفر که کارش تست کردن غذاست بگه بیاد اونجا کتلت های شنگول را بخوره و براش مشتری بیاره. شوال برای سوگی غذا میبره که سوگی میگه من از دست تو هیچی نمیخورم! بالاخره همه اینا از دستتون درمیاد و میرسه به عمر شوال میگه اگه تا اون موقع ملک و املاکی مونده باشه واست! و میره. فردای آن روز آکیف صبحانه اش را خورده و میخواد بره کت خودشو سوزانو بیاره که برن سرکار، همان موقع برای آکیف پیام تاییدیه رزرو هتل میاد سوزان با دیدنش عصبی میشه و ازش میپرسه که ماجرای هتل چیه و با کی میخواسته بره! آکیف برای جمع کردن قضیه بهش میگه میخواستم تورو سورپرایز کنم که همه چیزو خراب کردی! سوزان خوشحال میشه و او را در آغوش میگیره و ازش تشکر میکنه و میگه مثلا من هیچی نفهمیدم تو کار خودتو بکن قول میدم سورپرایز بشم و باهم به کلوب میرن.
بچه ها تو کافه مدرسه نشستن و تولگا بهشون میگه که آیبیکه چجور قهوه ای دوست داره سوزی تو گفتن نوشیدنی مورد علاقه عمر اشتباه میکنه دوروک هم درست میگه سوزی کلافه میشه که درست نگفته. یه پسر تو محله در حال رد شدنه و دنبال کتلت فروشی شنگوله وقتی آدرسشو از گونور میخواد بگیره او رستوران خودشو معرفی میکنه و به داخل معرفیش میکنه گونور منو را جلوش میزاره اما او میگه میخوام کتلت بخورم فقط گونور سریعا به یه نفر میگه بره واسش سه تا ساندویچ بگیره اما نفهمه که واسه گونور هستش. وقتی ساندویچ میاد او کتلت هارو جدا میکنه و میزاره تو بشقاب اورهان متوجه میشه و باهاش دعوا میکنه که چرا همچین کاری داره میکنه گونور میگه میخواست نیاد نزدیک رستوران من کتلت بفروشه! تو کلوب نباهت میره پیش آکیف و میپرسه چیشد برنامه آکیف میگه نشد سوزان دید و باید با اون بره نباهت خودشو اوکی نشون میده، حرف های آنها را احمد میشنوه و میفهمه ماجرا از چه قرار بوده!….
بیشتر بخوانید:
خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی خواهران و برادران kardeslerim + عکس