خلاصه داستان قسمت ۲۳۲ سریال ترکی خواهران و برادران + تصویر
در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران خلاصه داستان قسمت ۲۳۲ سریال ترکی خواهران و برادران را گذاشته ایم، برای خواندن این مطلب ما را همراهی کنید. سریال ترکیه ای Kardeslerim خواهران و برادران به کارگردانی سرکان بیرینجی داستان یک خانواده را روایت میکند. خانوادهای که علیرغم تمامی مشکلات و سختی ها سعی دارند هر طور شده کنارهم باشند و با تکیه بهم از پس سختیهای زندگی بربیایند. این سریال خانواده بودن،کنارهم بودن،بدی و خوبی را نشان میدهد. نویسندگی این اثر گول ابوس سرمچی می باشد. بازیگران این سریال جذاب عبارتنداز؛ Celil Nalçakan – Halit Özgür Sarı – Ahu Yağtu – Cüneyt Mete – Fadik Sevin Atasoy – Su Burcu Yazgı Coşkun و …
خلاصه داستان قسمت ۲۳۲ سریال ترکی خواهران و برادران
آکیف با شنگول به رستوران گونور میرن و ازش میخوان تا بگه مینی بوس کجاست! او زیر بار نمیره و میگه کار من نیست و از رستورانم بیرون برین اگه نرین زنگ میزنم به پلیس! آکیف میگه بازم نیست ما داریم میریم پیش پلیس تا تهش برسیم اینجا چون انقدر عاجزی کاریو که میکنی گردن نمیگیری! و از اونجا میرن. احمد با عمر در حال قدم زدن هستن که با دیدن یه فروشگاه ساز احمد به گیتار اشاره میکنه و میگه چه ماجراهایی داشتم! عمر به درام اشاره میکنه و میگه اون خیلی خوبه احمد میگه بلدی بزنی؟ و باهم میرن تو فروشگاه. آنها باهمدیگه ساز میزنن و احمد میخونه و تمام خاطراتشونو از گذشته به خاطر میارن. تو خونه شنگول به آیبیکه میگه که تمام قبض ها مونده هم این ماه هم ماه گذشته! نمیدونم باید چیکار کنم آیبیکه تو فکر فرو میره. تو کلوب احمد با گوشی درحال حرف زدنه و سوزان بهش میگه میبینم تازگیا خیلی با عمر وقت میگذرونی! احمد میگه آره ناراحتی؟ سوزان میگه نه خیلیم خوشحالم، احمد میگه وقتی خوشحال میبینمش حس خوبی میگیرم انگار دارم جبران میکنم گذشته رو! سپس بهش میگه که میخوایم بریم خونه ببینیم میخوام واسش خونه بگیرم سوزان حسابی خوشحال میشه و میگه این آرزوی من بود، ممنونم حتما میام.
از املاک به شوال زنگ میزنن و خبر میدن که احمد داره واسه پسرش خونه میگیره و چند نمونه پیدا کردیم شوال جا میخوره. اوگولجان برای اینکه برای تولگا یه انگیزه پیدا کنه تا از خونه بیرون بیاد به دم در خانه بهار کسی که لیلا قلبشو بهش اهدا کرده میره و از خواهرش میخواد تا بهار را برای چند دقیقه هم که شده بیاره تولگا ببینتش. آیبیکه تو خونه در حال جمع کردن لباس هایی هست که میتونه بفروشه تا با پولش قبض هارو پرداخت کنه همان موقع برک زنگ میزنه و از اونجایی که میخواد بهش کمک کنه یکسری از لباس های خودش و مادرش را پنهانی جمع میکنه و میبره تا بده به آیبیکه. اوگولجان سر و صدا میکنه که تولگا از اتاقش بیرون بیاد که وقتی میاد با دیدن بهار جا میخوره و باهاش حرف میزنه و حالش خوب میشه و حس خوبی میگیره. عمر با خواهراش به همراه احمد و سوزان به خانه ای میرن که املاکی پیدا کرده بود. آنها با دیدن اونجا حسابی خوشحال میشن و میگن خیلی خوبه و احمد میگه پس تا چند روزه دیگه میخرمش و درباره اینکه چطوری چیدمان کنن حرف میزنن.
شب شوال به صرب میگه که میخواد خونه بگیره واسه عمر او حسابی عصبی و کلافه میشه اما یاسمین میگه چقدر فکر خوبی این که خوبه! صرب باهاش دعوا میکنه. شنگول با دیدن عمر و آسیه به بچه هاش میگه اومدن سریع برین ببینی چجوری بوده خونه شون! سریع بیاین به منم بگین. اونا سریعا میرن اونجا و میپرسن خونه شون چجوری بوده آنها تعریف میکنن که خیلی قشنگه اوگولجان میپرسه استخر هم داره؟ عمر میگه داره او بیشتر خوشحال میشه. فردای آن روز تو ایستگاه اتوبوس عمر و آسیه وقتی تولگا را میبینن خوشحال میشن که از خونه بیرون اومده. ولیس دم در خانه آکیف و سوزان میره و بهش خبر میده که یه مینی بوس پیدا شده تو سواحل که به گل نشسته. آکیف ناراحت میشه و میگه اون تنها دارایی من بود! اما به سوزان چیزی نمیگه درباره مینی بوس. سوزی با دیدن تولگا تو مدرسه شوکه میشه و خشکش میزنه که صرب به اونجا میره و به بهونه انجام دادن تکلیف از انجا میبرتش. عمر اونارو میبینه و میگه اینارو ببین از هم جدا هم نمیشن! و با کلافگی به سر کلاس میره….
بیشتر بخوانید:
خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی خواهران و برادران kardeslerim + عکس