خلاصه داستان قسمت ۲۵ سریال ترکی گلجمال + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب برای دوستداران سریال های ترکیه ای قسمت ۲۵ سریال ترکی گلجمال را قرار داده ایم. با ما همراه باشید. سریال گل جمال (Gülcemal) یکی از موردانتظارترین سریالهای جدید ترکی است که با استقبال فوقالعادهای پس از انتشار روبهرو شد. داستان سریال گل جمال حول محور شخصی به همین نام میچرخد. مورات اونلامیش ، ملیس سزن، ادیپ تپلی، نایلای اردونماز ، آتیلا شندیل بیرجه آکالای مروه سوی و… بازیگران اصلی این سریال هستند.
قسمت ۲۵ سریال ترکی گلجمال
دوا شوکه شده و حالش بده گلجمال صورتشو میگیره و سعی میکنه رد نگاهشو بگیره اما وقتی میبینه فایده نداره میره ماساژ قلبی میده اون مردو و به خوشش میاره و به وقت میگه سریع ببرینش بیمارستان نباید بمیره دوا بهتر میشه و گلجمال میزارتش تو ماشین و میره دنبال آرمان. آرمان با شنیدن صدای گلجمال میگه من اینجام کمک سپس گلجمال میره سراغش که آرمان وقتی میفهمه دوا حالش خوبه میگه اگه میدونستم خوبه نمیگفتم بیای به کمکت احتیاج ندارم ولم کن آنها باهم بحث میکنن که گلجمال در آخر رو گولش میندازه و میگه تا آخر عمرم رو شونه هام میزارمت تو داداشمی و میره به سمت ماشین. گل اندام تو حیاط در حال گریه کردنه و به حرف های وفا فکر میکنه. مرت میبینه که تو حیاطه و حالش خوب نیست و به خودش میگه این چشه؟ و به دنبالش به اتاق میره. گل اندام اتاقو میریزه بهم که مرت به اونجا میاد و میگه چیشده؟ واسه دوا اتفاقی افتاده؟ گل اندام داد میزنه و میگه اصلا واسم مهم نیست و بهش حمله میکنه و با عصبانیت سرش داد میزنه و میزنتش. در آخر میرن میگه آره ما باهم نامرد بودیم ولی اونجوری که فکر میکنی نیست الان دیگه رابطه نداریم.
گل اندام اسلحه میگیره به طرف مرت و میگه میکشمت تو لایق زندگی کردن نیستی! مرت ازش میخواد ببخشتش و میگه نکن این کارو و ازش خواهش میکنم مرت میگه نمیتونی منو بکشی! گل اندام میگه من نتونم داداشم میتونه و میخواد بهش زنگ بزنه که میبینه گوشیش خاموشه و به مرت میگه بالاخره که میاد خونه همه چیزو بهش میگم. آنها باهم بحث و دعوا میکنن که در آخر مرت واسش توضیح میده و بغلش میکنه که آروم بشه. مرت مدام دستشو میبوسه و گل اندام ازش میپرسه خوب بگو دوا واسه چی ولت کرد؟ مرت میگه واسه پول چون اون همیشه پولو دوست داشت و پشت سر دوا شروع میکنه به بد گفتن. ظفر حالش بده و با استرس مدام میگه آرمان کجایی؟ و هرچی به مرت زنگ میزنه برنمیداره که عصبی میشه. آرمان مدام میگه من خونه تو نمیام که گلجمال میگه بریم اول ببینن سالمی بعد هرجا میخوای بری برو اما آرمان مدام میگه اونجا نمیام که گلجمال عصبی میشه و میگه بسه دیگه گفتم میریم یعنی میریم. آنها به خانه برمیگردن که وقتی دوا میخواد با پدر و خواهرش بره گلجمال میگه دوا اینجا میمونه آقا ابراهیم اون اینجا پیش من میمونه ابراهیم میگه با چه عنوانی؟ که گلجمال میگه زنم.
همگی تعجب میکنن که گل اندام همان موقع میاد با مرت و میگه نه نمیشه این ازدواج نمیشه اتفاق بیوفته! گلجمال میگه باید از تو اجازه بگیرم؟ سپس دوباره حرفشو میزنه و میگه فقط در صورتی میتونه بره که خودش نخواد با من ازدواج کنه ابراهیم میگه تا وقتیکه من زنده ام این ازدواج صورت نمیگیره و دست دوارو میگیره و میره. مرت به ظفر زنگ میزنه و خبر خوب بودن آرمان و دوارو میده و میگه که گلجمال از دوا خواستگاری کرد. گلجمال میره به اتاق گل اندام و بازخواستش میکنه که چرا مخالفت کرد او میگه بهش اعتماد ندارم گلجمال میگه اینو تو داری به من میگی؟ که یه شبه اون مرتیکه رو شوهرت کردم؟ سپس بعد از کمی بحث از اونجا میره. آرمان جلوی در خانه ظفر رفته و داد میزنه بیاد تا حرف بزنن. ظفر میاد و آرمان باهاش دعوا میکنه و میگه که این کاراشو اصلا نمیبخشه همان موقع از شدت فشاری که به ظفر میاد قلبش میگیره و رو زمین میوفته آنها به سرعت به بیمارستان میرن و دکتر با شوک او را به زندگی برمیگردونه.پنزدیکای صبح گلجمال به دوا پیام میده که جلو در منتظرشه دوا میگه اینجا چیکار داری؟ گلجمال میگه سوارشو بریم زود برمیگردونمت و باهم از اونجا میرن….