خلاصه داستان قسمت ۲۶ سریال ترکی گلجمال + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب برای دوستداران سریال های ترکیه ای قسمت ۲۶ سریال ترکی گلجمال را قرار داده ایم. با ما همراه باشید. سریال گل جمال (Gülcemal) یکی از موردانتظارترین سریال‌های جدید ترکی است که با استقبال فوق‌العاده‌ای پس از انتشار روبه‌رو شد. داستان سریال گل جمال حول محور شخصی به همین نام می‌چرخد. مورات اونلامیش ، ملیس سزن، ادیپ تپلی، نایلای اردونماز ، آتیلا شندیل  بیرجه آکالای مروه سوی و… بازیگران اصلی این سریال هستند.

قسمت ۲۶ سریال ترکی گلجمال
قسمت ۲۶ سریال ترکی گلجمال

قسمت ۲۶ سریال ترکی گلجمال

گلجمال دوارو به رودخانه میبره و وقتی دوا قایقی میبینه میگه نه من نمیتونم سوار بشم نمیتونم بیام رو آب گلجمال میگه من پیشتم نمیزارم اتفاقی بیوفته بهت قول میدم. آنها سوار قایق میشن و به وسط رودخانه میرن. دوا میگه چرا اومدیم اینجا؟ گلجمال میگه اومدیم اینجا تا بهت بگم هرچقدر که زندگیمون مثل این رودخانه وحشتناک باشه من پیشتم و ترکت نمیکنم میخواستم اینو پیش مادرت بهت بگم دوا لبخند میزنه و میگه الان داری ازم خواستگاری میکنی؟ گلجمال حلقه ای جلوی روش میگیره و ازش خواستگاری میکنه دوا یاد پنهان کاری که کرده درباره مرت میوفته و میگه میخوام یه چیزی بگم شاید نظرت عوض بشه. گلجمال میگه هرچی هم بگی نظرم عوض نمیشه و باهم کمی حرف میزنن که در آخر دوا قبول میکنه و بگه باهات ازدواج میکنم و حلقه را دستش میکنه. سپس گلجمال او را به خانه اش میرسونه و میگه مشخصاتتو بفرس واسم تا فردا زنم میشی دوا میگه چرا انقدر سریع؟ گلجمال میگه تو کار خیر نباید دست دست کرد. بعد از رفتن دوا آرمان به گلجمال زنگ میزنه و میگه که بیمارستانه مامانش سکته قلبی کرده گلجمال سریع به اونجا میره. گل اندام میخواد بره پیش ابراهیم تا بهش بگه که این عروسی نباید سر بگیره.

وفا جلوشو میگیره و بهش میگه کجا میری؟ آنها باهم بحث میکنن و وفا وقتی میفهمه ماجرارو فهمیده جا میخوره و میگه نمیتونستم بگم وقتی فهمیدم واسه بارداریت خیلی خوشحال بودی نتونستم بگم سپس از حرف های او و حمایت کردنش از مرت میگه اون چجوری ذهنتو شستشو داده؟ بعد از کلی بحث گل اندام میگه اگه گلجمال بفهمه این موضوعو یا من میمیرم یا تورو میکشم. تو بیمارستان دکتر به گلجمال و آرمان میگه که عملی پر خطری میشه برای محض احتیاط دو واحد خونم میخوایم گلجمال که خونش میخوره بهش میگه من میدم. گل اندام میره خونه ابراهیم و اونجا با دوا دعوا میکنه و ساک پولی میده و میگه تو که واسه پول داداشم اومدی اینو بگیر و از زندگیمون برو بیرون! ابراهیم جلوشو میگیره و میگه حدتو بدون تو خونه منی! سپس بهش پولشو پس میده و میگه من با این ازدواج مخالفم و امروزم از اینجا میریم. دوا برای گلجمال پیام میفرسته که مارو بابامون به زور داره میبره از اینجا. ایپک از دوا میپرسه که چرا بهش پیام دادی؟ دوا میگه چون نمیخوام برم سپس ایپک انگشتر تو دستش میبینه و میگه اینو گلجمال داده؟ دوا تایید میکنه.

وقتی میخوان از اونجا برن گلجمال از راه میرسه و به ابراهیم میگه این چه کاریه آخه؟ من که دوباره پیداتون میکنم فقط یه روز زمان میبره! سپس بهش میگه که من و دوا هرجور شده فردا ازدواج میکنیم مگر اینکه خودش نخواد! دوا دستشو میگیره و از اونجا میرن. وفا و مرت دوباره باهم دعوا میکنن که گل اندام از راه میرسه و میگه تو چی از جون شوهر من میخوای؟ اونا باهم دعوا میکنن سر دوا که وفا میگه فکر کردی گلجمال با دوا ازدواج نمیکنه؟ گل اندام میگه نه چون قراره از اینجا بره همان موقع گلجمال با دوا به اونجا میان. گل اندام جا میخوره و به دوا میگه با چه رویی اومدی اینجا؟ مگه نگفتم حق نداری بیای؟ و با او دعوا میکنه که گلجمال روبروش در میاد و میگه اگه دلیل مخالفتتو نمیگی فردا با مرت از اینجا میرین! گل اندام میگه به خاطر این دختر منو با این بچه تو شکمم میفرستی برم؟ گلجمال میگه آره. جو خونه بهم ریخته و دوا با مامان گارا درد و دل میکنه و میگه من دوستش دارم ولی انگاری هیچکی با این ازدواج نیست ولی گل اندام راست میگه باید به گلجمال بگم مامان گارا میگه نه نگو نباید بگی! ظفر به هوش میاد و با دیدن آرمان خوشحال میشه….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی گلجمال + تصویر

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا