خلاصه داستان قسمت ۲۸۵ سریال ترکی خواهران و برادران + تصویر
در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران خلاصه داستان قسمت ۲۸۵ سریال ترکی خواهران و برادران را گذاشته ایم، برای خواندن این مطلب ما را همراهی کنید. سریال ترکیه ای Kardeslerim خواهران و برادران به کارگردانی سرکان بیرینجی داستان یک خانواده را روایت میکند. خانوادهای که علیرغم تمامی مشکلات و سختی ها سعی دارند هر طور شده کنارهم باشند و با تکیه بهم از پس سختیهای زندگی بربیایند. این سریال خانواده بودن،کنارهم بودن،بدی و خوبی را نشان میدهد. نویسندگی این اثر گول ابوس سرمچی می باشد. بازیگران این سریال جذاب عبارتنداز؛ Celil Nalçakan – Halit Özgür Sarı – Ahu Yağtu – Cüneyt Mete – Fadik Sevin Atasoy – Su Burcu Yazgı Coşkun و …
خلاصه داستان قسمت ۲۸۵ سریال ترکی خواهران و برادران
پلیس ها وقتی بچه ها را دارن میبرن شوال میبینه که میگه صرب تورو چرا دارن میبرن؟ و از پلیس میپرسه چرا بچه منو میبرین؟ اونا فقط گارسونن پلیس میگه باید بیان اداره اونجا همه چیز مشخص میشه. برک به دم در خانه شنگول و اورهان میره و به آیبیکه میگه واست کیک آشتی کنون پختن آیبیکه میگه فکر کردی با یه کیک میتونی با من آشتی کنی؟ برک ازش میخواد بزاره بیاد داخل سپس به داخل میره و باهمدیگه شروع میکنن به صحبت کردن. بچه ها به اداره پلیس رفتن و به آکیف میگن عمو یه چیزی بگو بهشون! بگو که ما بی تقصیریم! آکیف میگه آخه من چی بگم نگران نباشین همه چیزو درست میکنم. بچه ها به بازداشتگاه میرن از طرفی احمد رفته دم در خانه سوزان. او با دیدنش میگه تو اینجا چیکار میکنی؟ برو از اینجا! احمد ازش میخواد تا فقط به حرفاش گوش کنه همه ی اون کارها زیر سر شوال بوده تا مارو از همدیگه جدا کنه سوزان کنجکاو میشه تا ببینه چی میخواد بگه. شوال از مامورها میخواد تا بره پسرشو ببینه او وقتی میره بازداشتگاه صرب ازش میخواد اونارو از اونجا بیرون بیاره شوال عذرخواهی میکنه و میگه به خاطر من اینجا افتادین صرب میگه چطور؟ شوال میگه من پلیسارو خبر کردم ولی نمیدونستم شماهارو میگیرن سپس میگه من میرم از نگهبان اجازه میگیرم تا به بابات زنگ بزنی و ازش بخوای بیاد اینجا تا کمک کنه جواب منو نمیده.
شنگول و اورهان به خانه میرن که برک سریعا به اتاق آیبیکه رفته و تو کمد پنهان میشه. شنگول با دیدن کیک ها میگه این از کجا؟ آیبیکه میگه من درست کردم حوصله ام سر رفته بود شنگول میخوره که میگه چقدر بی مزه ست! بعد از چند دقیقه اوگولجان زنگ میزنه به شنگول و ازشون میخواد تا بیان اداره پلیس شنگول شوکه میشه و با اورهان سریعا میره. برک بعداز رفتن آنها از اونجا میره. سوزان با شنیدن ماجرای شوال جا خورده و میگه فکر نمیکردم دیگه همچین کاریو بکنه! بدجور پیله کرده بهت احمد! احمد میگه آره واسه همین میخوام کاریو بکنم که دیگه نتونه کاری بکنه باهم ازدواج میکنیم سوزان خوشحال میشه و میگه بهم الان پیشنهاد ازدواج دادی؟ و قبول میکنه. همان موقع صرب بهش زنگ میزنه و سریع به طرف اداره راهی میشن. آکیف از اداره بیرون میره که شوال میگه تو چجوری اومدی بیرون؟ آکیف میگه اظهاراتمو دادم ولم کردن شوال میگه تو چجوری تونستی بچه هارو بندازی تو این وضعیت!؟ آکیف میگه اگه تو لو نمیدادی منو اینجوری نمیشد حالا پسرت حالا حالاها باید اون تو باشه.
اورهان و شنگول و احمد و سوزان به اونجا میان و میپرسن ماجرا چیه؟ آکیف واسشون ماجرارو تعریف میکنه و خودشو بی تقصیر نشون میده و میگه اون مرتیکه به بهونه اینکه میخواست بچه هارو بیمه کنه این بلارو سرشون آورده! احمد بعد از کمی بحث کردن با آکیف میگه من میرم بچه هارو بیارم بیرون ولی بعدا به حسابی تو آکیف میرسم و میره. فردای آن روز عمر و آسیه و امل به خانه اورهان رفتن و همگی باهم صبحانه میخورن اوگولجان حرص میخوره واسه جور نشدن پول ضبط آهنگشون آسیه میگه فکر کنم این کار نشدنیه اوگولجان میگه نباید تسلیم بشی! آنها به مدرسه میرن که یکی از بچه ها پیششون میره و میگه پدر من کافه داره میاین شب اونجا آهنگ بخونین؟ آنها خوشحال میشن و به سرعت قبول میکنن. سر کلاس الیف و یاسمین باهمدیگه دعوا میکنن که استاد بوراک میاد و ازشون میخواد سرجاشون بشینن و برای موسیقی سنتی گروه بندیشون میکنه. دوروک و یاسمین برای تحقیق به کتابخانه رفتن که یاسمین به خاطر سرسنگینیش ناراحته و سعی میکنه توضیح بده واسش ولی دوروک بهش اعتنایی نمیکنه….
بیشتر بخوانید:
خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی خواهران و برادران kardeslerim + عکس