خلاصه داستان قسمت ۲۹ سریال ترکی گلجمال + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب برای دوستداران سریال های ترکیه ای قسمت ۲۹ سریال ترکی گلجمال را قرار داده ایم. با ما همراه باشید. سریال گل جمال (Gülcemal) یکی از موردانتظارترین سریال‌های جدید ترکی است که با استقبال فوق‌العاده‌ای پس از انتشار روبه‌رو شد. داستان سریال گل جمال حول محور شخصی به همین نام می‌چرخد. مورات اونلامیش ، ملیس سزن، ادیپ تپلی، نایلای اردونماز ، آتیلا شندیل  بیرجه آکالای مروه سوی و… بازیگران اصلی این سریال هستند.

قسمت ۲۹ سریال ترکی گلجمال
قسمت ۲۹ سریال ترکی گلجمال

قسمت ۲۹ سریال ترکی گلجمال

آرمان به بیمارستان میره که جانان میگه تو هم اومدی؟ او میگه یکی از فامیلاش باید کنارش باشه همان موقع گلجمال و وفا با مرت به بیمارستان میرن گلجمال با ترس میپرسه چیشده؟ راستشو بگین! آرمان بهش میگه من بهت دروغ نمیگم وقتی آوردیمش بیهوش بود و خون زیادی از دست داده بود الانم هنوز تو اتاق عملن و نمیدونیم چی به چیه گلجمال به مرت حمله میکنه و میگه اگه بلایی سرش بیاد خودم میکشمت وفا جلوشو میگیره. همان موقع دکتر میاد و گلجمال حال خواهرشو میپرسه دکتر میگه خون زیادی از دست داده هنوزم علائم حیاتی نداره تو وضعیت خطرناکیه مرت از حال میره که دکتر میخواد بره پیشش گلجمال جلوشو میگیره و میگه اونو ول کن باید چیکار کنیم؟ دکتر میگه به خون احتیاج داریم A- آرمان میگه منم گروه خونیم همینه من بهش خون میدم گلجمال تشکر میکنه که آرمان میگه لازم نیست همون قدر که خواهر توعه خواهر منم هست سپس ازش میپرسه ماجرای مرتو میدونی دیگه؟ گلجمال تایید میکنه که میپرسه کی این ماجرارو بهت گفت؟ گلجمال میگه چه فرقی میکنه؟ آرمان میگه واسه من فرق میکنه مامانم آره؟ سپس با عصبانیت از اونجا میره. ابراهیم و فیروزه در حال بحث کردن هستن فیروزه بهش میگه که به دوا چیزی نگه خودم بهش بعدا میگم.

ایراهیم میگه نمیتونی بگی، با این موضوعه که میتونم ببرمش از اینجا! ایپک که حرفاشونو میشنیده جا میخوره و پیششون میره و دعواشون میکنه که چجوری همچین چیزیو پنهان کردن! او گریه میکنه و میگه چطوری تونستی دخترتو به این روز بندازی؟! میدونی چقدر دلتنگ میشد و گریه میکرد؟ سپس بهشون میگه من نمیتونم مثل شماها چیزی نگم همه چیزو به دوا میگم. وقتی میره بگه مامان گارا بهش اشاره میکنه که چیزی نگه ولی دوا میگه چیشده؟ چرا گریه میکنی؟ ایپک میگه نه چیزی نشده بریم باهم بیرون حرف بزنیم؟ و وقتی اصرار مامان گارا را میبینه به دوا چیزی نمیگه و میگه گلجمال معلوم نیست بیاد چه اتفاقی میوفته بیا از این خونه بریم دوا عصبی میشه و میگه بسه دیگه چقدر بهم از این حرفا میزنین خسته شدم! من جایی نمیرم! آرمان پیش مادرش رفته و باهاش دعوا میکنه به خاطر کاری که کرده و میگه که گل اندام خودکشی کرده و با بچه تو شکمش وضعیتش خطرناکه ظفر جا میخوره که آرمان میگه واقعا نمیدونم چطوری میتونی انقدر بد باشی! و بعد از گفتن حرف هاش و خالی شدنش از اونجا میره ظفر بهم میریزه.

دکتر میگه که گل اندام به هوش اومده و وضعیتش بهتره الان گلجمال و بقیه خوشحال میشن و گلجمال تو اتاق پیشش میره و باهاش حرف میرنه او سراغ مرت را میگیره که گلجمال میگه چرا انقدر واست اون مهمه؟ گل اندام میگه خیلی دوسش دارم اتفاقی واسش بیوفته نمیتونم تحمل کنم گلجمال کلافه میشه. دوا میگه میخوام برم بیمارستان و با ایپک، ابراهیم و مامان گارا به بیمارستان میرن. اونجا دوا با مرت دعوا میکنه که گلجمال میاد بیرون از اتاق و میگه چخبره؟ و از اونجا میره که دوا دنبالش میره و بهش میگه باید باهم حرف بزنیم من میخواستم چندبار بگم بهت ولی نشد! گلجمال با سرعت از اونجا میره دوا داد میرنه که من سر قولم هستم هیچ جا نمیرم. مرت پیش گل اندام رفت و باهمدیگه حرف میزنن و مرت میگه که اگه بلایی سرت میومد من باید چیکار میکردم؟ و باهم درباره بچه شون حرف میزنن و میخندن….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی گلجمال + تصویر

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا