خلاصه داستان قسمت ۳۰ سریال ترکی ایگو + تصویر
در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۳۰ سریال ترکی ایگو را برای دوستداران این سریال قرار داده ایم با ما همراه باشید. سریال ترکی ایگو (به مرد نمیشه اعتماد کرد) با نام کامل Erkeğe Güven Olmaz و مخفف EGO به کارگردانی دوعا جان آنافارتا (Doğa Can Anafarta) و شنول سونمز (Şenol Sönmez) ساخته شد. نویسندگی این مجموعه ترکیه ای نیز برعهده جمعی از نویسندگان بود و در واقع اقتباسی از سریال کره ای وسوسه (Temptation) که خالق آن هان جی-هون (Han Ji-hoon) بود، محسوب می‌شود. این اثر از اوایل سال ۲۰۲۳ از شبکه فاکس ترکیه پخش و پس از چند ماه به پایان رسید.
قسمت ۳۰ سریال ترکی ایگو
بعد از رفتن ارهان پیش الیف تیمو پیش سیبل میره و میپرسه همه چیز روبراهه؟ سیبل تایید میکنه دستیار سیبل میاد و به سیبل خبر میده مهمونا رسیدن. بعد از رفتن ظفر از خانه شوکران انها ازش میپرسن که اون آردا راست میگفت؟ تهدیدت کرده؟ اما صنم هرچی میگه که نه تهدیدی در کار نبوده خودم دوست داشتم باهاش ازدواج کنم باهاش خوش میگذره آنها باور نمیکنن و میگن چطور شد تو سه روز یهو نظرت عوض شد؟ صنم حرف خودشو میزنه و در آخر میگه من میرم حاضر بشم شما هم حاضر بشین. الیف از تونجای خواهش میکنه به کسی چیزی نگه و بین خودشون باشه که بچه اش مرده اما تونجای با خودش میگه اگه قبول کنم ارهان ولش نمیکنه سپس میگه نه باید به ارهان بگی و از اتاق میره که الیف گریه میکنه. فشن شو برگزار شده و تیمو رفته پیش سیبل و میگه غصه چیزیو نخور امروز روز بزرگیه واست سیبل میگه نه خوبم تو برو پایین الان منم میام. الیف و تونجای در حال رفتن هستن که الیف به تونجای میگه بزار اون از سیبل جدا بشه با من ازدواج کنه همه چیزو بهش میگم ازت خواهش میکنم لطفا نگو بهش! ارهان همان موقع از راه میرسه که الیف پیش دستی میکنه و میگه سریع بریم حال من و بچه خوبه سریع بریم از اینجا و راهی میشن تا تونجای چیزی نگه.
صنم پیش سیبل میره که او گلگی میکنه و میگه معلومه کجایی؟ تو با ظفر ازدواج کردی؟ او تایید میکنه که سیبل میگه با چی تهدیدت کرد؟ صنم میگه آردا انداخته بودتش تو زندان اگه ازدواج نمیکردم اون تو میموند سیبل بغلش میکنه که صنم ازش میخواد بین خودشون بمونه. برهان پیش پسرش رفته و دلداریش میده تا صنم را فراموش کنه. آراد ازش گلگی میکنه و میگه تو مارو اینجوری بار آوردی همش میگفتی پول مهم نیست انسانیت مهمه شرافت مهمه بیا اینارو داشته باشی لهت میکنن میرن! تو مسیر الیف مدام به حرف های تونجای که گفته بود باید همه چیزو بگی فکر میکنه و نمیدونه کاری که میکنه درسته یا نه. بعد از مراسم فشن شو همه تو سالن جمع شدن که ظفر از راه میرسه و سیبل بهش میگه باهات حرف دارم سپس میبرتش و واسش خط و نشون میکشه که اگه اذیت کنه خواهرشو با اون طرفه و حتی نباید دستش بهش بخوره! ارهان الیف را به خانه برده و ازش میخواد استراحت کنه.
سیبل به ارهان زنگ میزنه اما او جواب نمیده چون پیش الیفه و الیف میگه عجب زن پررویی هستش میدونه پیش منی بازم زنگ میزنه! ارهان وقتی به خانه اش رفته سیبل هم به اونجا رفته و میگه چرا زنگ زدم برنداشتی نگران شدم! ارهان ماجرارو میگه و ازش میخواد برگه های طلاقو زودتر آماده کنه چون الیفو خیلی تحت تاثیر گذاشته سیبل قبول میکنه و با کلافگی از اونجا میره. وقتی بیرون میاد به تیمو زنگ میزنه و میگه وقت داری درباره پیشنهادت برای رفتن به آلمان یکم دیگه حرف بزنیم؟ سپس به طرف محل قرار راهی میشه. آردا با دیدن عکسی دونفره از ظفر و صنم عصبی میشه و از خونه بیرون میره…
