خلاصه داستان قسمت ۴۳ تا پایان فصل اول سریال ترکی بهار + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۴۳ تا پایان فصل اول سریال ترکی بهار را برایتان گذاشته ایم، امیدوارم خوشتون بیاد. با ما همراه باشید. سریال بهار توسط نسلیهان یشیلیورت کارگردانی شده است و آسنا بولبلوگلو نیز بهعنوان تهیهکننده این مجموعه شناخته میشود. این سریال در کشور ترکیه تولید شده است و روزهای فرد از شبکه ترکی جم تیوی به زبان فارسی پخش میشود. بهار، بیست سال پیش، از دانشکده پزشکی فارغ التحصیل شد، اما به جای اینکه حرفه پزشکی را دنبال کند، خانهدار شدن را انتخاب کرد. او با جراح موفق تیمور یاووز اوغلو ازدواج کرده و زندگی خود را وقف همسر و فرزندانش کرده است. اما ناگهان خانواده به ظاهر خوشحال یاووز اوغلو با بیماری بهار دچار مشکلاتی میشود. پزشک بهار، اورن، مصمم به نجات اوست و میگوید تنها راه حل، پیوند کبد است؛ اما تنها کبد سازگار خانواده، متعلق به تیمور است!
قسمت ۴۳ تا پایان فصل ۱ سریال ترکی بهار
دوروک فیلم آتش سوزیو گیر آورده و میبره تو اتاق استراحت تا با همکاراش ببینن که فیلم تیمور و رنگین را باهم میبینن که در حال بوسیدن همدیگه هستن و جا میخورن دوروک میگه باید به کسی چیزی نگیم خودم درستش میکنم و پیش دکتر رها میره و فلشو بهش میده و میگه فیلمی هست که باید شما ببینین. تیمور به اتاق رنگین رفته و بهش میگه که بهار فیلمو دیدن وقتی اون دیده یعنی به زودی همه تو بیمارستان میبینن. بهار دوباره حالش بد شده و باید دنیال یه کبد دیگه باشن واسه پیوند. تیمور شبانه روز دنبال بهاره تا اجازه بده اون کبدشو بهش اهدا کنه اما بهار قبول نمیکنه. اورن برای همه جا اطلاعات کلیه ای که میخواد بهارو میفرسته و خودش هم دست به کار میشه و شروع میکنه به انجام آزمایشهای اولیه و میفهمه که همه چیزش به بهار میخوره و میتونه کبدشو اهدا کنه بهش. بهار وقتی ماجرارو میفهمه میگه نمیخوام نمیشه من میخوام تو طول درمان تو بالاسر من باشی تو عملم کنی! اورن میگه باشه هرچی تو بخوای خودم عملت میکنم و کنارتم.
روزها میگذره و همه نگران مال بهارن. تیمور ازش میخواد لجبازی نکنه و اجازه بده کبدشو بهش اهداء کنه در کنار این قضیه نورا دنبال علی بچه ای که تو گذشته مادرش مرد و گذاشتتش تو یتیم خانه و متوجه میشن که علی همان اورن هستش نورا سعی میکنه ازش معذرت خواهی کنی اما اورن قبول نمیکنه. نورا میره پیش رنگین و ازش میخواد بهش پول قرض بده تا از دردسری که توش افتاده بیرون بیاد رنگین قبول میکنه. تیمور با برگه طلاق توافقی به اتاق بهار تو بیمارستان میره و ازش میخواد تا فکر نکنه به خاطر دادن کبدش بهش بعدا میخواد که باهاش مجبور به زندگی بشه واسه خودش میخواد اهداء کنه بهار در آخر قبول میکنه. خانواده اش خوشحال میشن و اورن جفتشونو آماده میکنه برای اتاق عمل. تو اتاق عمل یکدفعه حال جفتشون بد میشه و اورن تمام تلاششو میکنه تا جفتشونو زنده نگه داره آراز حسابی ترسیده و ازشون میخواد به خاطر او و هما قوی باشن. پایان فصل اول.