خلاصه داستان قسمت ۷۳ سریال ترکی شربت زغال اخته + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد قسمت ۷۳ سریال ترکی شربت زغال اخته می باشید. همراه ما باشید. سریال ترکی «شربت زغال آخته» (Kızılcık Şerbeti) محصول سال ۲۰۲۲ کشور ترکیه می باشد که به سفارش شبکه «شو تی وی» ساخته شده است. کارگردان این سریال را «هاکان کیرواوانچ» و نویسندگی اش را «ملیس جیولک» برعهده دارند. این سریال روزهای زوج ساعت ۲۳:۰۰ از شبکه جم سریز پخش می شود و یک ساعت بعد از شبکه جم سریز پلاس پخش می شود.
قسمت ۷۳ سریال ترکی شربت زغال اخته
فاتح پیش نورسما میره و به خاطر رفتار گذشته ازش معذرت خواهی میکنه و میگه تو اتاق خودشو حبس نکنه و دنبال آرزوهاش بره او بهش میگه تو برو به دوعا برس مردها فکر میکنن با مادیات میتونن زنهارو خوشبخت کنن اما یه زن به درک و توجه و احترام احتیاج داره. عبدلله خان نورسمارو صدا میزنه و میگه اگه بخوای نمایشگاهتو راه بندازی من کنارتم و حمایتت میکنم نورسما تشکر میکنه و میگه ای کاش هرچیزی تو همان موقعی که ذوقشو داریم اتفاق بیوفته. پنبه تو کیف نیلای یه پاکت پول میبینه و میره به نورسما میگه حدس تو درست بوده فکر کنم با مروه هنوز در ارتباطه تو کیفش پول دیدم خداکنه بلایی سر خودش نیاره و باهم به طرف خانه مروه میرن. اونجا مروه قیافه ای مهربون میگیره و از کارهای خیری که میکنه میگه که نیلای از راه میریه و با دیدن اونا جا میخوره. پنبه پول از تو کیفش برمیداره و میگه پس میخواستی بدی به مروه آره؟ نیلای میگه من یه گناهی کردم که باید کفاره شو بدم انها بهش میگن که داره گولت میزنه نیلای میگه خودم از تو تخم مرغ دیدم یه گلوله مو درومد! نورسما به آشپزخانه میره و تخم مرغ و موهایی که رو کابینت بود را برمیداره ک میاره بهش نشون میده.
پنبه تو خونه با نیلای حرف میزنه و میگه از این به بعد هرکاری خواستی بکنی با من مشورت کن این پاکت پولم بریز تو حساب بچه من خودم سیسمونیو میخرم نیلای خوشحال میشه و بغلش میکنه. نورسما پیش امید میره و میگه کسی دیگه نمیتونه جلومو بگیره من همیشه کنارت میمونم. اذرخش پیش عبدلله خان رفته و ازش میخواد تا درباره شناخت عامر بهش کمک کنه عبدلله خان میگه خط قرمزش پسرشه و اون آدمیه که علاقه و احساسشو بروز میده و توقع داره شما هم بروز بدین. آیلین با دوستش صحبت میکنه و میگه که چجوری مخ فاتح را به کار گرفت و به زودی بهش زنگ میزنه. دوعا و چیمن به نمایشگاه رفتن تا نمونه ی ماشینی که فاتح برای دوعا خریده را به چیمن نشون بده که آیلین با خوشرویی باهاش رفتار میکنه. سردار پسری که برای خوردن غذا به رستوران سولماز میره به اونجا میاد و خودشو صاحب نمایشگاه معرفی میکنه و به بهونه کمک به چیمن برای یادگیری رانندگی شمارشو میگیره. چیمن تو خونه از هدیه فاتح به دوعا میگه که اذرخش میگه خونه و ماشین اینا آدمو خوشبخت نمیکنه دلش باید خوش باشه. عبدالله خان با عامر حرف میزنه و میگه اذرخش اومده بود و ازم مشورت میخواست اون داره غرورشو میزاره وسط اگه میخوای جدا بشی یا رابطه ای باهاش داشته باشی زودتر انجام بده….