خلاصه داستان قسمت ۲۲ سریال ترکی معصومیت Masumiyet + پخش صوت
در این مطلب از سایت جدولیاب شاهد خلاصه داستان قسمت ۲۲ سریال ترکی معصومیت Masumiye از نظرتان می گذرد. با ما همراه باشید. سریال ترکی معصومیت در ژانر درام، جنایی به کارگردانی عمور آتای و تهیه کنندگی فاروک تورگوت ساخته شده است. نویسندگی این سریال ترکیه ای بر عهده سیرما یانیک می باشد. بازیگران اصلی سریال معصومیت (Masumiyet) عبارتنداز؛ ایلیدا الیشان در نقش اِلا، سرکای توتونجو در نقش ایلکر، دنیز چاکیر در نقش بهار، دنیز ایشین در نقش ایرم، هولیا اوشار در نقش هاله، مهمت اسلانتوق در نقش هارون و …
بهار با دیدن پول هایی که هارون مقابلش گذاشته جا می خورد. هارون توضیح میدهد که تیمور به او زنگ زده و گفته که آنها برای شکایت نکردن از ایرم این پول را خواسته اند. بهار شوکه می شود و می گوید که اینطور نیست. هارون می گوید: «همسرتون کامل در جریان این که ما کجا میریم و چیکار میکنیم بودن. مطمئنم تو گوشیتون شنود وصل کردن. اینه یه تله ست. » هاله دگرگون شده و میز را ترک می کند.
ایرم به الا می گوید: «نیومدم دعوا کنم. میخوام بدونم برای چی با شوهرم قرار گذاشتین؟ » الا مدت زیادی سکوت می کند و بعد می گوید: «من ازش خواستم. تا دیدم طلاق گرفتین خواستم شانسم رو دوباره امتحان کنم. اما ایلکر تورو دوست داره. » ایرم با حرف های او انگار که خوشحال می شود و انجا را ترک می کند. الا در دل در حالی که رفتن او را نگاه می کند می گوید: «برو جلوی شوهرت رو بگیر… »
هانده و مادرش ایرم را می بینند که از آپارتمان انها خارج شده و هانده این خبر را به گوش بانو می رساند. هاله لبخند میزند و می گوید: «تا وقتی طرف مقابل ما اون زنه و ایرمه، ما هیچ وقت شکست نمیخوریم! »
بهار با عصبانیت به تیمور زنگ میزند. تیمور صدای ضبط شده ی بهار را نشان بانو می دهد. بانو با خیالی راحت می گوید: «نگران نباش. فقط هرکاری که میگم رو بکن. » تیمور موقع رفتن به خانه، در دل می گوید: «همه چیز به خاطر بچه هاته. » او همین که وارد می شود، اجازه نمیدهد بهار حرفی بزند و خودش را متعجب نشان میدهد و می گوید: «آقا هارون بهم زنگ زده بود بهار! گفت زنت اومده تا ازم پول بگیره. من باور نکردم. » بهار با عصبانیت می گوید: «دروغ نگو! » که تیمور از قبل با دستکاری گوشی کاری کرده نشان بدهد که در واقع او زنگ نزده و هارون زنگ زده، تماس او را نشان بهار می دهد. بهار با دیدن شماره ی هارون تعجب می کند و فکر می کند حرف هایش دروغ بوده و به همین خاطر بلاکش می کند.
در دادگاه، وکیل ایلکر عکس های هارون و بهار و کیف پر از پول را نشان قاضی و حضار میدهد. همه با دیدن این عکس ها شوکه شده و بهاری که تمام مدت از دخترش دفاع میکرد را مقصر میدانند. بهار در آن لحظات فقط به الا خیره می شود و می گوید که کار او نبوده.
وقتی بهار و تیمور در خانه هستند و بهادر، وکیلشان از انها می خواهد جریان را تعریف کنند، بهار می گوید که هارون به تیمور زنگ زده اما تیمور این را رد می کند و می گوید: «بهار چی میگی؟ حالت خوبه؟ من بهش زنگ زدم! » بهار که خشکش زده با عصبانیت می گوید: «تو صاف صاف تو چشمام نگاه میکنی و دروغ میگی؟ » بعد بهار با بغض می گوید: «تو این کارو تنهایی نکردی! با اونا کردی! تو گوشیم شنود کار گذاشتی! » تیمور گوشی را از دست او می گیرد و می گوید: «دیگه داری عصبانیم میکنی! » و گوشی را از پنجره بیرون پرت می کند!
هارون به همان کافه ای که با بهار قرار گذاشته می رود تا با دیدن ویدیوی دوربین مدار بسته به همه نشان بدهد که بهار پول ها را نگرفته و رفته اما مسئول کافه به او می گوید که ویدیو های ان روز در دسترس نیست چون دوربین خراب بوده. هارون می فهمد که اینها اتفاقی نیست.
الا پیش مادرش می رود و به او می گوید که باورش دارد همانطور که او همیشه باورش داشته. بهار لبخند میزند و دستان دخترش را می گیرد.بهار ان روز به بازار می رود اما نگاه ها و حرف های مردم به خاطر این که رشوه قبول کرده و دخترش را به مقداری پول فروخته، او را ناراحت می کند.