خلاصه داستان قسمت ۳۲ سریال ترکی معصومیت Masumiyet + پخش صوت

در این مطلب از سایت جدولیاب شاهد خلاصه داستان قسمت ۳۲ سریال ترکی معصومیت Masumiye از نظرتان می گذرد. با ما همراه باشید. سریال ترکی معصومیت در ژانر درام، جنایی به کارگردانی عمور آتای و تهیه کنندگی فاروک تورگوت ساخته شده است. نویسندگی این سریال ترکیه ای بر عهده سیرما یانیک می باشد‌. بازیگران اصلی سریال معصومیت (Masumiyet) عبارتنداز؛ ایلیدا الیشان در نقش اِلا، سرکای توتونجو در نقش ایلکر، دنیز چاکیر در نقش بهار، دنیز ایشین در نقش ایرم، هولیا اوشار در نقش هاله، مهمت اسلانتوق در نقش هارون و… .

قسمت ۳۲ سریال ترکی معصومیت Masumiye
قسمت ۳۲ سریال ترکی معصومیت Masumiye

امید تمام مدت بازجویی اش ساکت مانده و از حق سکوتش استفاده کرده. وقتی او را دستبند به دست به سمت زندان می برند، بهار با گریه از او می خواهد حرف بزند و ساکت نماند اما امید همچنان با خجالت سرش را پایین می اندازد و فقط از بهار می خواهد به الا چیزی نگوید.
بریل به دیدن اسماعیل می رود. اسماعیل با ترس می گوید که کارش تمام شده و از بریل کمک می خواهد .بریل به اسماعیل می گوید: «چرا زنت انقدر ازت متنفره اسماعیل؟! »

هاله در اتاق ایلکر تمام ویدیو را نشان او میدهد و با بغض و لبخند می گوید: «کابوسی که یک عمر به کسی نشون ندادیم تموم شد. » و به یاد وقت هایی می افتد که اسماعیل ظالم از وقتی ایلکر بچه ی یک ساله بوده و حتی درست حسابی نمی توانسته راه برود، برای این که ثابت کند او یک ایلگاز است و باید قوی بودن را یاد بگیرد، موقع گریه های او مانع هاله میشده تا به ایلکر نزدیک بشود. و حتی وقتی ایلکر بزرگتر شده، موقع شام او را بیرون از خانه و زیر باران نگه میداشته تا طاقتش را بالا ببرد و موقع سرماخوردگی اجازه نمیداده تا هاله به پسرش برسد و با قرص و دوا او را درمان کند… او ایلکر را در حالی که هردو بغض کرده اند در آغوش می گیرد و موهای پسرش را نوازش می کند.

بریل از اسماعیل می خواهد آرام باشد چون تا وقتی که مظنون اصلی امید است، شانس انها هم بالاست.
افراد پلیس به خانه امید می ریزند تا خوب آنجا را بگردند. الا که تازه موضوع را فهمیده با ناراحتی و ناباورانه داخل خانه می رود. بهار هم دنبال می رود. وقتی به اتاق امید می رسند، می بینند که بین وسایل امید، کلی عکس از الا و حتی نقاشی هایی برهنه از الا وجود دارد. امید حتی یک دسته موهای الا را بین وسایلش نگه داشته. بهار و الا ناباورانه به این صحنه چشم می دوزند. الا ماتم زده به اتاق خودش برمیگردد و به عکس هایش با امید خیره می شود و در حالی که اشک می ریزد می گوید: «امید همچین کاری نمیکنه… »

اسماعیل را بعد از اعتراف کردن به جرمش به سلول انفرادی می اندازند و هاله با غرور و لبخند به لب به این صحنه از تلویزیون خیره می شود.
الا یاد روز تولدش می افتد که وقتی موضوع ازدواج ایلکر و ایرم را فهمیده بود از خانه بیرون زده بود تا به ویلا برود. همانجا با امید روبرو شده و امید سعی کرده بود او را از این کار منع کند و حتی با عصبانیت و غیرت گفته بود: «جایی نمیری باشه؟ مستقیم میریم تولدت! من اجازه نمیدم. اگه بری دنبالت میام! » الا با عصبانیت گفته بود: «تو کی هستی که اینجوری با من حرف میزنی؟ حد و حدود خودتو بدون! من باید به تو جواب پس بدم؟ بعضی وقت ها خیلی عجیب غریب میشی. از این حالت مریضت حفظم کن! » الا با یاد آوری آن روز، بیشتر ناراحت می شود. همان موقع هانده وارد اتاق او می شود و می گوید: «الا بگو که کار امید نیست. »

ولی صدای بهادر که ویدیویی را نشان بهار میدهد که امید همان شب نزدیکی های ریوا به پمپ بنزین رفته، همه را بیشتر به او مشکوک می کند.
ایرم به ایلکر می گوید که همین عصر به خانه خودشان می روند اما ایلکر قبول نمی کند. هاله دخالت می کند و می گوید: «الان نمیشه! شاید آسو اینا فکر کنن به خاطر اونا میرین و ناراحت بشن! » و ایرم هم نمی تواند چیزی بگوید.
همان روز، هاله و ایلکر در بهترین و شیک ترین حالت خودشان به شرکت می روند و ایلکر اتاقش را پس می گیرد و همه امور شرکت را به دست می گیرند.

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی معصومیت + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا