گفتگوی اختصاصی با ساره رشیدی کمدین، بازیگر و مجری: دوست دارم برای یک کارگردان حرفه ای بازی کنم!
ترجیح می دهم به سمت بازیگری بروم
ساره رشیدی، متولد ۲۳ دی ۱۳۶۶، در شیراز و کارشناس ارتباط تصویری است. از ۱۵ سالگی شروع به بازی در تئاتر و یک سال بعد در سریالی برای شبکه استانی فارس به نام «چلچراغ» بازی کرده است. در کارنامه هنری او حضور در یک فیلم سینمایی و سه فیلم کوتاه دیده می شود، اما آنچه ساره رشیدی را به شهرت رسانده، حضور او در برنامه پرمخاطب خندوانه است. با ساره رشیدی در اولین روزهای بهار ۱۴۰۰ گفتگویی صمیمی داشته ایم که با هم می خوانیم.
گفتگو: عباسعلی اسکتی
عکس: فائزه سلیمیان
*چرا به سمت «استندآپ» رفته اید؟
من به سمت استدآپ نرفته ام، بلکه استندآپ به سمت من آمده است. به خاطر اینکه من به بازیگری علاقه دارم. دلم می خواهد تئاتر و بازی کنم. در تلویزیون زیاد نه، ولی در سینما زیاد. منتها دست تقدیر اینگونه بود که ویدئویی بفرستم برای برنامه خندوانه رامبد جوان و آن ویدئو پذیرفته شود و من ناگهان به خودم آمدم و دیدم در بین ۱۶ نفر اصلی و در گروه خود رامبد جوان هستم. من اصولا آدم خوش تعریفی هستم. کمی هم در کاراکتر من کمدی وجود دارد، ولی در حد یک آدم معمولی بودم و ناگهان بین این همه داستان قرار گرفتم. یادم می آید وقتی خندوانه شروع شد، بچه ها از قبل متن آورده بودند، یعنی پیگیر بودند، در حالی که به قول خود رامبد جوان، ساره پایش را گذاشت لای در و آمد! آمد که بگوید من یک بازیگر هستم. ساره رشیدی بیشتر یک بازیگر است تا استندآپ کمدین، ولی الان شرایطی پیش آمده که او را به عنوان کمدین می شناسند. مردم کمدی را دوست دارند و من هم تلاشم را می کنم که در کنار بازیگری، استندآپ کمدین هم باشم.
*جایگاه این هنر در هنر امروز ایران کجاست؟
جایگاه آن نسبت به چند سال پیش خیلی تغییر کرده است. الان در یک سری از کافه های تهران بچه ها می روند و هر پنجشنبه جمعه، استندآپ اجرا می کنند و کسانی هم هستند که واقعا پیگیر این قضیه هستند. هر هفته می روند و استندآپ هایی را که با موضوعات روز ساخته می شود، پیگیری می کنند؛ از کرونا گرفته تا فضاهای دیگر. ماشاا… اینجا ایران است و هر روز یک اتفاق جدید در آن می افتد.
*چقدر فضا برای اجرای یک استندآپ بازتر شده است؟
فکر می کنم این قضیه نسبت به سال های پیش جا افتاده و فضا هم باز شده است. ما یکسری محدودیت ها داریم که شاید خیلی ربطی به مردم نداشته باشد و بیشتر به جاهای دیگر ربط دارد. سانسورهایی هم وجود دارد که در سینما و تلویزیون اتفاق می افتد و شامل استندآپ هم می شود.
*بداهه چقدر در این نوع اجرا نقش دارد؟
بداهه قطعا در این نوع اجرا خیلی تاثیر دارد. شما تصور کنید یک آقا و خانم جلو نشسته اند و اصلا نمی خندند و شما به آنها می گویید که تو رو خدا ببخشید که من بامزه نیستم. رفتاری می کنید که باعث شود آن شخص لبخند بزند و به قول معروف یخ او باز شود یا ممکن است در بین تماشاگران کسی حرفی بزند و شما جوابش را بدهید و سالن روی هوا برود، پس بداهه خیلی تاثیر دارد.
*برای بهتر شدن اجرا روی چه ویژگی هایی تاکید می کنید؟
آنچه خیلی مهم است، این است که مخاطب شما چه کسانی هستند. تا حالا برای شما پیش آمده که به جایی بروید و شوخی کنید و هیچ کس نخندد؟ دیده اید چه احساس بدی به آدم دست می دهد؟ وقتی شما توجه نکنید که مخاطب شما چه کسی است، این اتفاق زیاد می افتد. مثلا یک متن یک جا جواب گرفته و همه لذت برده اند و خندیده اند و آن متن را می برید یک جای دیگر اجرا می کنید و همه به هم نگاه می کنند و پلک می زنند! حال آدم بد می شود. قضیه این است که آنها چه کسانی هستند؟ از چه قشری هستند؟ زن هستند یا مرد؟ سن و شغل آنها و حتی وضعیت آنان از نظر مالی؟ همه اینها خیلی مهم است. فکر می کنم باید به این موارد توجه کرد.
*مخاطبان، شما را به عنوان کمدین خندوانه می شناسند. پیشنهاد اجرا در روزهای نوروز چطور پیش آمد و چرا پذیرفتید؟
پیشنهاد اجرا اینگونه پیش آمد که عزیزی از طرف برنامه نوروزی شبکه تهران به من زنگ زد. از طریق یکی از دوستانم شماره من را پیدا کرده بود و می خواستند با هم گپ و گفتی داشته باشیم و در جلسه ای که داشتیم، قرار بود من یکسری استندآپ داشته باشم، اما بعد به این نتیجه رسیدیم که در برنامه حضور داشته باشم. چرا قبول کردم؟ چرا قبول نکنم؟! خیلی مورد بامزه ای بود و من ترجیح می دهم به جای استندآپ کمدین بودن به سمت بازیگری بروم و حس می کنم اجراهای تیپی بهتر است.
*اجرا را ادامه می دهید؟
اگر به من پیشنهاد شود، فکر می کنم ادامه بدهم. هر چند قبلا هم گفته ام، همه تمرکز من روی بازیگری است و دارم سعی می کنم فیلم های کوتاه را بازی کنم، البته که با این حال بدم نمی آید اجرا هم داشته باشم.
*خانم رشیدی، در سری جدید خندوانه حضور خواهید داشت؟
اگر دعوت بشوم، حتما و با کمال میل به عنوان کمدین شرکت می کنم، ولی در حال حاضر در شبکه تهران هستم و یکی دو برنامه اینترنتی که انجام می دهم.
*و در سریال شبکه خانگی رامبد جوان شما را خواهیم دید؟
در سریال شبکه نمایش خانگی رامبد جوان حضور داشته ام و یکسری نقش های کوتاه را بازی کرده ام و به امید خدا آرام آرام کارهای طولانی تر و نقش های پررنگ تری را بازی خواهم کرد.
*چه برنامه هایی برای امسال دارید؟
تصمیم دارم به دو دوره کلاس بازیگری بروم، چون به نظر من هر کسی می خواهد بازیگری را حرفه ای انجام بدهد، لازم است که یکسری اطلاعات درست و دقیقی از آن داشته باشد، یا باید بخواند و یا در دروه های خوب و دقیقی شرکت کند. من می خواهم در آن دوره ها شرکت کنم. به علاوه اینکه دارم فیلم کوتاه بازی می کنم و در سالی که گذشت، چهار فیلم کوتاه بازی کردم. در سال جدید اولین قرارداد من اردیبهشت ماه خواهد بود و هدف من این است که بتوانم با یک فیلم کوتاه در جشنواره فیلم کوتاه تهران حضور داشته باشم.
*بهار شما را یاد چه می اندازد؟
بهار فصل شگفت انگیزی است، به خاطر اینکه هوا خوب است، نسیم ملایم می آید، جوانی درخت ها و بوی شکوفه ها معرکه است. من همیشه یاد سفره هفت سین می افتم که شوق کودکی ما به عیدی گرفتن بود. عیدی هایی که از لای کتاب به ما می دادند، معرکه بود و همیشه بعد از عید برای خودم یک چیز خوب می خریدم.
*نظر مخاطبانتان چقدر برای شما اهمیت دارد؟
نظر مخاطبان من در فضای مجازی برای من مهم است، چون حتی اگر آنها نظرشان را هم اعلام نکنند، با توجه به تعداد به اشتراک گذاشته شدن یک ویدئو و بازدیدی که دارد، شما می توانید به این نتیجه برسید که آن را دوست داشته اند یا نه. من در فضای مجازی تولید محتوا می کنم، برای اینکه مخاطب من آن را دوست داشته باشد و قطعا نظر آنها برای من مهم است.
*تعدادی از سختی های یک اجرا را می گویید؟
سختی ها و شیرینی ها خیلی زیاد است. سختی ها مثلا همین که در سالن کسی به شما نخندد، شما یک عرق سرد می کنید و دائم می گویید خدایا این اجرا کی تمام می شود؟ این خیلی جو ترسناکی است و دیگر اینکه سه مورد در دنیا وجود دارد که با آن شوخی های زیادی می شود که ما در ایران نمی توانیم با آنها شوخی کنیم.
*و شیرینی ها؟
خنداندن آدم ها خیلی لذت بخش است، مثلا من اجرا می کنم و تمام می شود و به فرودگاه می روم و آنجا با وجود اینکه ماسک دارم، آدم ها به من نگاه می کنند و لبخند می زنند. در خیابان یا در ساختمان، مثلا وقتی برای اولین بار به جایی رفته بودم و وارد آسانسور شدم، یک خانم مسن آمد و گفت ماسک هم دارید، ولی من شما را شناختم، شما خانم ساره رشیدی هستید. این برای من خیلی جذاب است که آدم ها وقتی من را می بینند، لب هایشان به خنده می شکفد. بابت آن اجراها و استندآپ هایی که داشته ام و آنها را خندانده ام، من را می شناسند و این خیلی برای من شیرین است.
*چقدر به بازیگری به صورت جدی فکر می کنید؟
من به غیر از بازیگری به چیز دیگری فکر نمی کنم. بازیگری خیلی خیلی برای من مهم و حیاتی است. خیلی وقت ها دلم می خواهد تلخ و جدی باشم، ولی الان مخاطبانی که دارم و من را می شناسند، دلشان می خواهد که لبخند به لب داشته باشم و آنها را بخندانم، ولی واقعیت این است که بخش کوچکی از شخصیت من کمدی است و هشتاد درصد کاراکتر من جدی است. شرایط الان عجیب است و من در این فضای استندآپ و اینستاگرام قرار گرفته ام که این خود واقعی من نیست. خود واقعی من به درونیات علاقه دارد، دوست دارد که کنکاش درونی انجام بدهد و هیچ چیزی برای من لذت بخش تر از بازیگری نیست، به خاطر اینکه سراسر کنکاش است. به بازیگری به صورت جدی فکر می کنم و هدف اول و آخر من در زندگی این است که بازیگر بسیار معروفی شوم، در ایران و حتی شاید در جهان!
*در مورد پیشنهاد اجرا در خارج از کشور هم صحبت می کنید؟
با توجه به فضایی که در کشور وجود دارد، برای همه ما پیش می آید که به مهاجرت فکر می کنیم. به من گفتند بیایید و به عنوان یک زن کمدین فارسی زبان کار خودتان را اینجا ادامه بدهید، ولی هدف من بازیگری است و فکر نمی کنم دلم بخواهد از ایران بروم. من ایران را دوست دارم و فکر می کنم هر نوع هنری در هر رشته ای، خیلی به فرهنگ ربط دارد. ما در این فرهنگ رشد کرده ایم و با آن عجین شده ایم و می توانیم این فرهنگ را ارائه بدهیم. فرهنگی را ارائه بدهیم برای مردمی که آن فرهنگ را می فهمند و اینها از هم جدایی ناپذیر هستند. برای همین خیلی درک نمی کنم که بروم و در کشورهای دیگر اجرا کنم.
*آرمانشهر شما در دنیای هنر چیست؟
آرمانشهری که در ذهن من است، این است که کاش به آدم ها به همان اندازه که استعداد دارند، موقعیت می دادند. اگر واقعا می شد با توجه به توانمندی، یک موقعیت را در اختیار کسی قرار داد، خیلی همه چیز قشنگ می شد، این برای من آرزو است.
*یک اتفاق ایده آل همین الان برای شما چه می تواند باشد؟
یک اتفاق ایده آل این است که یک تیم خوب داشته باشم و یک کارگردان حرفه ای و دوست داشتنی به من اعتماد کند و این فرصت را به من بدهد که بتوانم بازی کنم. در زندگی همه بازیگرها یک نقطه طلایی وجود دارد؛ جایی که یک نفر به ما اعتماد می کند و اجازه می دهد توانایی های خودمان را به معرض نمایش بگذاریم. من آن لحظه و «آن» را می خواهم. فکر می کنم خیلی چیز شگفت انگیزی است. اینکه یک نفر الان بگوید خانم رشیدی بفرمایید این نقش درست حسابی و طولانی برای شما و بفرمایید در این فیلم بازی کنید!
*و هدف شما در این آرمانشهر؟
هدف من صددرصد این است که یک بازیگر موفق و حرفه ای باشم. هدف من این است که من را به خاطر خودم و نه کمدین بودن و شیرازی بودن دوست داشته باشند. به خاطر بازی ام دوست دارم من را دوست داشته باشند.
*یک آرزو برای سال ۱۴۰۰؟
یک آرزوی کلی می کنم برای همه مردم و آن این است که ان شاءا… زودتر واکسن کرونا به ایران برسد و برای بقیه مردم جهان مخصوصا آنها که فقیرتر هستند هم آرزو می کنم زودتر واکسن بزنند و ما از شر این کرونا راحت شویم. حداقل به آن روند معمولی قبل برگردیم، چون این بار برگشتن به عقب بد نیست.