ابیاتی با شروع حرف غ برای مشاعره

مسابقه مشاعره نیز به این ترتیب است که شعری که خوانده می شود نفر بعد با آخرین حرف آمده در مصرع دوم باید بیت خود را آغاز کنید در غیر این صورت بازنده خواهد بود.

ابیاتی با شروع حرف غ برای مشاعره

شروع بیت با حرف غ

شعرهای بسیاری هستند که شروع بیت با حرف غ می باشد. ما در این مطلب تعدادی از این بیت ها را که با حرف غ آغاز می شوند را آورده ایم.

شعر با غ

غلام عشق شو کاندیشه این است

همه صاحبدلان را پیشه این است

حافظ

 

غسل در اشک زدم کاهل طریقت گویند

پاک شو اول و پس دیده بر آن پاک انداز

حافظ

 

غم غریبی و غربت چو بر نمی تابم

به شهر خود روم و شهریار خود باشم

حافظ

 

غبار خط بپوشانید خورشید رخش یارب

بقای جاودانش ده که حسن جاودان دارد

حافظ

 

غلام همت آن نازنینم

که کار خیر بی روی وریا کرد

حافظ

 

غیرتم کشت که محبوب جهانی لیکن

روز و شب عربده با خلق خدا نتوان کرد

حافظ

 

غمناک نباید بود از طعن حسود ای دل

شاید که چو وا بینی خیر تو در این باشد

حافظ

 

غلام همت آن رند عافیت سوزم

که در گدا صفتی کیمیاگری داند

حافظ

 

غلام مردم چشمم که با سیاه دلی

هزار قطره ببازد چو درد دل شمرم

حافظ

 

غمت در نهانخانه دل نشیند

به نازی که لیلی به محمل نشیند

طبیب اصفهانی

 

غلط است آنکه گویند به دل ره است دل را

دل من زغصه خون شد دل تو خبر ندارد

غبار آیینه ی دل حجاب دیده ی ما ست

وگرنه شاهد ما بی نقاب می گذرد

شهریار

 

غرق خون بود ونمیمرد زحسرت فرهاد

خواندم افسانه ی شیرین و بخوابش کردم

فرخی یزدی

 

غیبت نکرده ای که شوم طالب حضور

پنهان نگشته ای که هویدا کنم تورا

فروغی بسطامی

 

غم جهان مخور و پند مبر از یاد

که این لطیفه  ی نغزم ز رهروی یاد است

حافظ

 

غروب در نفس گرم جاده خواهم رفت

پیاده آمده بودم پیاده خواهم رفت

 

غلام همت آنم که زیر چرخ کبود
زهرچه رنگ تعلق پذیرد آزاد است

 

غیر از این نکته که حافظ ز تو ناخشنود است
در سراپای وجودت هنری نیست که نیست

غمم غم بی و غمخوار دلم غم
غمم هم مونس هم یار و همدم
غمم نهله که مو تنها نشینم
مریزا بارک الله مرحبا غم

(باباطاهر)

 

غمم نمیخورد ایام و جای رنجش نیست
هزار شکر که بی غم نمیگذارندم
(سایه)

 

غم تو با دل من پنجه درافکند و رواست
که این دلیر به بازوی آن هماورد است
(سایه)

 

غرض، نهفتن آن فتنه نهانی نیست

توان گفتن آن راز جاودانی نیست

فاضل نظری

 

غنیمت دان و می خور در گلستان

که گل تا هفته ی دیگر نباشد

 

 

 

 

بیشتر بخوانید :

ابیاتی با شروع حرف ع برای مشاعره

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا