ابیاتی با شروع حرف چ برای مشاعره

مسابقه مشاعره نیز به این ترتیب است که شعری که خوانده می شود نفر بعد با آخرین حرف آمده در مصرع دوم باید بیت خود را آغاز کنید در غیر این صورت بازنده خواهد بود.

ابیاتی با شروع حرف چ برای مشاعره

شروع بیت با حرف چ

شعرهای بسیاری هستند که شروع بیت با حرف چ می باشد. ما در این مطلب تعدادی از این بیت ها را که با حرف چ آغاز می شوند را آورده ایم.

 

شعر با چ

چون اشتر مست در قطاریم همه      چون گرگ گرسنه در شکاریم همه

گر پرده زروی کارها برگیرند        معلوم شود که در چه کاریم همه

چادر سیاه روی سرت، مثل اینکه … آه       مهتاب می شوی وسط یک شب سیاه

علیرضا آزادی

 

چقدر خسته ام از این دقیقه های پاپتی        از امتداد خسته ی کلاف بی عدالتی

سمیه آقایی

 

چو شب به راه تو ماندم که ماه من باشی        چراغ خلوت این عاشق کهن باشی

هوشنگ ابتهاج

 

چراغی کهنه ام، وقت است خاموشم کنی، کم کم           من آن افسانه ام باید فراموشم کنی، کم کم

مهدی عابدی

 

 چشم اگر پوشیده باشد، دل نمی گردد سیاه        بیشتر، تاریکی این خانه از دام است و بس

صائب تبریزی

 

چشم دل باز کن تا جان بینی        آنچه نادیدنی است آن بینی

هاتف

 

چشم دلجویی دلم از مردم عالم نداشت          داغ من مرهم ندید و راز من محرم نداشت

کلیم کاشانی

 

چشم را از دیگران بر بند و بر خود باز کن        مرد شو جز همت مردانه پشتیبان مخواه

احمد کمال پور

چنان میل دل دیوانه را سوی تو می بینم         که هر جا گم شد او را بر سر کوی تو می بینم

کمال الدین بنایی

 

 چندان که دویدیم به سامان نرسیدیم         ماندیم در آغاز و به پایان نرسیدیم

شعبان کرم دخت

 

چو بد کردی مباش ایمن ز آفات        که واجب شد طبیعت را مکافات

شهریار

 

چو بستی در به روی من به کوی صبر رو کردم         چو درمانم نبخشیدی به درد خویش خو کردم

شهریار

چو بینی یتیمی سر افکنده پیش       مده بوسه بر روی فرزند خویش

سعدی

 

چو دیدم خوار خود را از در آن بی وفا رفتم          رسد روزی که قدر من بداند حالیا رفتم

وحشی بافقی

 

چون خود نکنی چنان که گویی        پند تو بود دروغ و ترفند

ناصر خسرو

 

چون شرط وفا هیچ به جز ترک جفا نیست          گر ترک جفا را نکنی شرط وفا نیست

مولوی

 

چون صدف هرگز کسی ما را خریداری نکرد          گر چه با گوهر یکتا هم آغوشیم ما

محمد صوفی


 

چون وا نمیکنی گرهی خود گره مشو       ابرو گشاده باش چو دستت گشاده نیست

صائب تبریزی

 

چه خوشست صوت قرآن ز تو دلربا شنیدن        به رخت نظاره کردن سخن خدا شنیدن

عاشق اصفهانی

 

چه خوش صید دلم کردی، بنازم چشم مستت را        که کس آهوی وحشی را از این خوشتر نمیگیرد

حافظ شیرازی

 

چه شیرین آمدی، شوری به دل انداختی، رفتی        نگاهی کردی و کار دلم را ساختی، رفتی

مهدی سهیلی

 

 

 

بیشتر بخوانید :

ابیاتی با شروع حرف ج برای مشاعره

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا