اشعار کوتاه درباره امام حسین و ۲۸ صفر و زیارت کربلا به زبان فارسی و ترکی
در مطلب پیش رو اشعار کوتاه درباره امام حسین (ع) و زیارت کربلا و همینطور اشعاری درباره ماه محرم و صفر به زبان فارسی و ترکی تهیه شده است که می خوانید :
اشعار کوتاه درباره امام حسین
بنازم آنکه دایم گفتگوی کربلا دارد
دلی چون جابر اندر جستجوی کربلا دارد
دلش چون کربلا کوی حسین است و نمی داند
که همچون دوردستان آروزی کربلا دارد
شعر در مورد اربعین برای استوری
به یاد کاروان اربعینی با گریه می گوید
به هر جا هست زینب رو به سوی کربلا دارد
اگر چه برده از این سر زمین آخر دلی پرخون
ولی دلبستگی از جان به کوی کربلا دارد
به یاد آن لب تشنه هنوز این عاشق خسته
به کف جامی لبالب از سبوی کربلا دارد
اگر دست قضا مانع شد از رفتن به پابوسش
همی بوسیم خاکی را که بوی کربلا دارد
شعر در مورد اربعین کوتاه
آنچه درسوگ تو ای پاک تر از پاک گذشت
نتوان گفت که هر لحظه، چه غمناک گذشت
چشم تاریخ در آن حادثه تلخ چه دید
که زمان مویه کنان از گذر خاک گذشت
مرگ هرگز به حریم حرمت راه نیافت
هر کجا دید نشانی ز تو چالاک گذشت
حرّ آزاده شد از چشمه مهرت سیراب
که به میدان عطش پاک شد و پاک گذشت
آب شرمنده ایثار علمدار تو شد
که چرا تشنه از او این همه بی باک گذشت
بر تو بستند اگر آب، سواران عرب
دشت دریا شد و آب از سر افلاک گذشت
با حدیثی که ملائک ز ازل آوردند
سخن از قصه عشق تو زلولاک گذشت
اربعین آمد و اشکم ز بصر می آید
گوییا زینب محزون ز سفر می آید
باز در کرب و بلا شیون و شینی برپاست
کز اسیران ره شام خبر می آید
آنچه از من خواستی با کاروان آورده ام
یک گلستان گل به رسم ارمغان آورده ام
از در و دیوار عالم فتنه می بارید و من
بی پناهان را بدین دارالامان آورده ام
در حیرتم که بی تو چرا زنده ام
عهدی که با تو بستم از اول، چنین نبود
ده روزه فراق تو عمری به ما گذشت
یک عمر بود هجر تو، یک اربعین نبود
در حریم قدسی صحرای دوست
بشنو این گلبانگ، این آوای اوست
نی نوا، در نینوای راستین
مویه ها دارد ز نای اربعین
شعر درباره کربلا
بار بگشایید اینجا کربلاست
آب و خاکش با دل و جان آشناست
بر مشام جان رسد بوی بهشت
به به از این تربت مینو سرشت
شعر در مورد زیارت کربلا
ماه اینجا واله و سرگشته است
و آن شهاب ثاقب از خود رفته است
اربعین است اربعین کربلاست
هر طرف غوغایی از غم ها به پاست
اشعار کوتاه درباره امام حسین و در مورد رفتن به کربلا (حسرت کربلا رفتن)
بسوز ای دل که امروز اربعین است
عزای پور ختم المرسلین است
قیام کربلایش تا قیامت
سراسر درسْ بهر مسلمین است
دلا کوی حسین عرش زمین است
مطاف و کعبه دل ها همین است
اگر خیل شهیدان حلقه باشند
حسین بن علی، آن را نگین است
دل ما در پی آن کاروان است
که از کرب و بلا، با غم روان است
چه زنجیری به دست و بازوان است
که گریان دیده روح الامین است
به یاد کربلا دل ها غمین است
دلا خون گریه کن چون اربعین است
باز عاشوراییان پیدا شدند
باز هم سوداییان شیدا شدند
وقت آن شد عشق خونین تر شود
لاله های غصه رنگین تر شود
بلبل اینجا ناله ها سر می کند
لاله اینجا چشم هاتر می کند
اربعین غصه های گل کجاست
اربعین ناله بلبل کجاست
اربعین عشق، عباست چه شد
اربعین، فریاد احساست چه شد
اربعین از نینوای خون بگو
اربعین از اعتلای خون بگو
هان بگو از عشق، از معنای دین
وصف عباس آن مراد مومنین
ما فدای عشق بی آلایش ات
ما به قربان تمام خواهشت
تو مراد عشق بی پایان شدی
قبله گاه و معبد پاکان شدی
باز دلم خون شد و چشمم گریست
آنکه درین روز چون من نیست کیست؟
باز دگر باره رسید اربعین
جوش زند خون حسین از زمین
غرق تلاطم شده بحر محیط
یک سره درد است بساط بَسیط
شد چهلم روز عزای حسین
جان جهان باد فدای حسین
اگر چه عشق و وفا را به غایت آوردم
هجوم بی کسی ام را برایت آوردم
من از تظاهر نامحرمان عزا دارم
هزار غم ز هزاران حکایت آوردم
شعر در مورد امام حسین
کسی که درد ندیده ز درد راوی نیست
به چشم آنچه که دیدم روایت آوردم
مرور تلخ ترین خاطرات من وقتی است
که آستین به سر بچه هایت آوردم
ز افترای کنیزی تمام دلها ریخت
ومن پناه به آه و دعایت اوردم
گهی که بر لب تو چوب خیزران می خورد
به آیه شإن نزول ولایت آوردم
برای آنکه به نام تو لطمه ای نرسد
هماره اسم تو را با درایت آوردم
به گریه های غریبم اگر چه خندیدند
بهار گریه سوی کربلایت آوردم
فدای پیرهن پاره ات که با چه دلی
نشان ز خاطره آشنایت آوردم
دگر به شام کسی سب مرتضی نکند
شهیده دادم و داغش برایت آوردم
طنین صوت علی را به کوفه افکندم
رشام غافله را با صدایت آوردم
سر تو سایه به سایه چراغ محمل بود
قدی خمیده کنون پیش پایت آوردم
کنار قبر تو دلهای پر حرارت را
به یاد سوختن خیمه هایت آوردم
ببین که چادر من پرچم عزای تو شد
نوا و زمزمه در نینوایت آوردم
هر آنکه فاتح دلهاست چون تو پیروز است
ببین دل همه را مبتلایت آوردم
هر لحظه دعا بهر فرج دارم من
این لطف ز ثامن الحجج دارم من
با پای پیاده میروم کرببلا
در هر قدمی ثواب حج دارم من
با تو نبود مرا نیازی به کسی
در هر نفسم فقط توام هم نفسی
امروز اگر خسته شدم عیبی نیست
فردای قیامتم تو فریاد رسی
اشعار کوتاه درباره امام حسین و کربلا (ترکی )
ما زائر اربعین و عاشوراییم
از نسل غدیر و حضرت زهراییم
با پای پیاده عازم کرببلا
سرباز سپاه زینب کبراییم
از خستگی و درد لبالب باشم
حاشا به شکوه در بر رب باشم
خورشید بسوزان تن من را شاید
یک لحظه شبیه عمه زینب باشم
شعر در وصف اربعین حسینی
ای شوق پابرهنه که نامت مسافر است
این تاول است در کف پا یا جواهر است
راهی شدی به سمت رسیدن به اصل خویش
دور از نگاه شهر که فکر ظواهر است
دل های شستشو شده و پاک بی شمار
چشمی که تر نگشته در این جاده نادر است
سیر است گرچه چشم و دلت از کرامتش
در این مسیر سفره ی افطار حاضر است
وقتی که در نگاه تو مقصد حرم شود
پاگیر جاده می شود آن دل که عابر است
با آب وتاب سینه زنان گرم قل قل است
کتری آب جوش که در اصل شاعر است
فنجان لب طلا پر و خالی که می شود
هر بار گفته ام نکند چای آخر است
اگرچه شعر برایت به سینه ام دارم
برای تا تو رسیدن چقدر کم دارم
تو از وجود پُری… بی نهایتی… محضی
منی که آمده ام رنگی از عدم دارم
من از حوالی آن کوچه های بارانی است
که در هوای شما باد در سرم دارم
گدا شدم به در خانه تو آمده ام
چقدر خوب که ارباب با کرم دارم
نفس به سینه ام افتاده باز دلتنگم
چقدر حسرت یک لحظه بازدم دارم
«رواق منظر چشم من آشیانه توست»
عجیب نیست که ایمان به پا قدم دارم
دو دسته اشک گرفته است هیاتی در من
میان شور غزلخوانی ام دو دم دارم
امیر قافله عشق گفته است که من
درون سینه عشاق هم حرم دارم
دل به عشق یوسف زهرا نهاده می رویم
از نجف تا کربلا پای پیاده می رویم
یابن زهرا السلام یابن زهرا السلام
مرغ روحم پر زند در قتلگاه و علقمه
تا گذارم چهره بر خاک عزیز فاطمه
یابن زهرا السلام یابن زهرا السلام
یابن زهرا سربه کف در سرزمینت آمدم
تا شوم زوار روز اربعینت آمدم
اشعار کوتاه درباره امام حسین و زائران کربلا
یابن زهرا السلام یابن زهرا السلام
زائر قبر شریف یوسف زهرا شدم
همسفر با کاروان زینب کبری شدم
یابن زهرا السلام یابن زهرا السلام
کربلا یا کربلا یاکربلا یاکربلا
زینب خونین جگر برگشته از شام بلا
یابن زهرا السلام یابن زهرا السلام
ای خدا پروانه ی قبر علی اکبر شدم
زائر هفتاد و دو آلاله ی پرپر شدم
یابن زهرا السلام یابن زهرا السلام
گر به شأنت واژه ها دارد روایت میشود
فیضِ شعر از جانب لطفت عنایت میشود
یک زمان از گریه آسایش ندارد چشم من
تا شنیدم اشک های من دوایت میشود
هر که آمد تحت قُبّه در جوار مدفنت
در روایت هست مشمول عنایت میشود
بر دل گم کرده راهی، چون رسول ترک هم
یک نگاهی میکند چشمت، هدایت میشود
با نگاه لطف آقا نوکر درمانده اش
بعد از اینها صاحب صدها کرامت میشود
کار او دنیا نمی ماند زمین از لطف دوست
در قیامت همْ به حبّ او شفاعت میشود
هر که پایش باز شد در هیئتت دانسته است
هرچه می بخشی به سائل بی نهایت میشود
پرچمت را هرکسی که دید و گفتا جز سلام
حاصل این کرده اش روزی ندامت میشود
گو به هرکس اربعین میل زیارت کرده است
با توسّل بر رقیه او ضمانت میشود
هرکسی را کربلا مهمان خوانت میکنی
او به دستان اباالفضلت سقایت میشود
در طواف پیکر صد پاره ات از تیر و تیغ
محشری برپا شده گویی قیامت میشود
پیش چشم مادرت زهرا میان قتلگاه
بر تن عریان تو دارد جسارت میشود
قلبم قلمرو همه ی عاشقانه هاست
من، اربعین ، حرم ، سفر بیکرانه هاست
لبهای خادمان تو گرم ” تفضَّل ” است
” شُکراً ” جواب زائر تو بر نشانه هاست
خانه به خانه شور شما طعم عاشقی
مسجد چراغ دارد و نوری به خانه هاست
دل می زند به وسعت دریا و می رود
آن زائری که در دل تنگش بهانه هاست
دیدیم طفل در بغل و کودک و جوان
فصلی پر از شکفتن شوق جوانه هاست
با یاد شاعران به لبم آمده غزل
با یاد دوستان نفسم از ترانه هاست
اینجا ستون به آخر خط می رسد ولی…
اینجا جنون جاری آن جاودانه هاست
کربلای عمر هرکس بی گمان خواهد رسید
روز عاشورای ما هم یک زمان خواهد رسید
عاقبت باید حسینی رفت از دارِ جهان
ورنه در بستر بِسَر عمرِ گران خواهد رسید
دست و پنجه نرم کردن با شهادت ساده نیست
هرکسی کرب و بلایی شد ، به آن خواهد رسید
نوکرِ ارباب پیوسته دلش باشد جوان
پیر هم گردد به آقایش جوان خواهد رسید
غم مخور ، پای پیاده ،کربلا ، روزی نشد
عاقبت یک روز ، جا مانده ، دَوان خواهد رسید
دستِ بی مهری نباید داد با ارباب، چون
دستِ پر مِهرش به دست دوستان خواهد رسید
شعر اربعین ترکی
آزمایشهای تو در تو ، به دل صیقل دهد
وانگهی ، روزی ، جواب امتحان خواهد رسید
اشک عاشق ، تازه روز اربعین گل می کند
آشنا باشیم ،زنگ کاروان خواهد رسید
ناله زینب کند کاری که بر “هل من معین”
پاسخ لبیک از کلِّ جهان خواهد رسید
گر بماند نزد حق یک روز از عمر جهان
طالب خون خدا،صاحب زمان خواهد رسید
شعر اربعین لطیفیان
ز بام کوفه می کنم تو را نظاره یا حسین!
تو هم مرا نظاره کن به یک اشاره یا حسین!
سرو به خون نشسته ام، زائر دست بسته ام
سلام می فرستمت از لب پاره یا حسین!
شعر اربعین میثم مطیعی
حسین را منتظرانش کشتند.
مهدی جان تو بیا
ما نیز قول میدهیم مانند اهل کوفه نباشیم
شعر اربعین پیاده روی
هیئت تمــام شد
همـــه رفتنـد و تو هنـــــــوز…
یک گوشـه نشســته ای و گریــــه میکنــی…
آجــرک الله یا صــاحب العصـــر و الزمـــان
فرقی نمی کند در کجای قرن چندم ایستاده باشم !
مهم این است
که من همچنان رعیتم
و تو اربابی یا “حسین”
شعر اربعین جابر
ز معصیت سیه است روی نوکرت ارباب
بیا و بار دگر رو سیاه را دریاب
شعر اربعین حسینی کودکانه
پیچیده شمیمت همه جا
ای تن بی سر
چون شیشه عطری که
درش گم شده باشد
اشعار کوتاه درباره امام حسین به زبان ترکی
دارند گوشه کنار این شهر تکیه میزنند…
من در غم بی تکیه گاهی زینبم(س)
دستش که به آب خورد…یادش افتاد وصیت های علی را…
کنارش بمان مظلوم تر از او نیست…
چنان سراسیمه بازگشت که دست هایش را جاگذاشت…
هر سال برای تو سیه می پوشیم
در دسته ی عاشقان علم بر دوشیم
ما، بعد هزار و چارصد سال هنوز
با یاد لب تو آب را می نوشیم . . .
مــآهــ او کــه مــیرســد
مشکــی دیگــر دلگــیــر نیســت
هر وقت سیلی خوردی بگو (یا زهرا)
هر وقت دستت و بستند بگو (یا علی)
هر وقت بی یاور شدی بگو (یا حسن)
هر وقت آب خوردی بگو(یا حسین)
اما اگر تشنه شدی آب نخوردی
دستتو بستند بی یاور شدی
سیلی خوردی بگو
(امان از دل زینب)
ما هنوز
لذت نزدیکی به تو را
نچشیده ایم
این حال و هوای خوب محرم
لذت دور شدن
از خودمان است!
از امشب هرچی ” خَلــــــــــــــــــــافِهـ”
به عشق آقام “حُسِــــــــــــــــــــــــــــــین” غلافه
شعر تشکر , شعر در مورد تشکر , شعر درباره تشکر , شعر در وصف تشکر
شعر اربعین پیاده کربلا
گفت قصد جنگ ندارم ، فقط آب !
باور ندارید ؟ این دو دست باشد پیش شما ، فقط آب !
تیرهایتان به روی دیده ، فقط آب !
و بعد صدای حسین بلند شد ، فقط آب …
تا جان ز تن برادرت گشت جدا
انگار که جان ز پیکرت گشت جدا
شمشیر ز بودن خودش مانده خجل
چون با لبه اش گل سرت گشت جدا
هم آیه و هم کتاب می گفت حسین
هم لیلی و هم رباب می گفت حسین
اعضاء و جوارح قتیل ره عشق
در خون خودش خضاب می گفت:حسین
اشعار کوتاه درباره امام حسین (ع)
انگار به بال بوریا می شینیم
هنگامی که صحن خوشگلش می بینیم
مکه گر رویم خانه حق می بینیم
کربلا رویم خود خدا می بینیم
همگی ز مال دنیا تا ابد دل سیریم
به خدا به عشق ارباب همه می میریم
ای دلم غصه نخور خدا بزرگ است بلی
عاقبت هردو برات کربلا می گیریم
ای به قربان صفایت حسین
چشم من مانده به راهت حسین
به خدا ز هجر تو جان دادم
قسمتم کن حرم کرب و بلایت حسین
شعر در مورد امام حسین از شهریار
بوی عطرش به مشامم چو نسیم است خدا میداند
اهل عالم بدانید حسین شاه کریم است خدا میداند
ای دلم گرد یتیمی به من و تو به چه کار ؟
هر که ارباب ندارد یتیم است خدا میداند
شعر در مورد امام حسین از حافظ
نه که هفت دور ، دوصد بار طوافت می کنم
با زبان قاصرم ارباب صدایت می کنم
در میان خلوت دل در دعای روز وشب
آرزوی دیدن کرب و بلایت می کنم
دوبیتی در مورد امام حسین کوتاه
خوشا آن روز بر صحنش بشینیم
ضریح و گنبد زردش ببینیم
خوشآ آن روز با یک ” یا حسین جان”
میان کربلا آرام بمیریم
دوبیتی در مورد امام حسین و کربلا
کربلا برای دیدنت چشم انتظارم
همه لحظه لحظه ها رو می شمارم
به خدا خسته شدم بسته جدایی
کی میشه سر روی شش گوشت بذارم
همه میگن که یه دست صدا نداره
کی میگه هرکی بده خدا نداره
تو نگو غریبه ای که رات نمیدن
کربلا غریبو آشنا نداره
بیشتر بخوانید :
عکس نوشته جامانده از کربلا ویژه پیاده روی اربعین + متن های کوتاه و زیبا