بیوگرافی کامل غزل شاکری بازیگر خوش صدای ایرانی + اینستاگرام و عکس

در این بخش از مطلب سایت جدولیاب بیوگرافی خانم غزل شاکری بازیگر فوق العاده خوش صدای ایرانی را با هم می خوانیم. با ما همراه باشید. از کارهای پربیننده خانم شاکری می‌توانیم فیلم سینمایی سارا و آیدا را نام ببریم، او دراین فیلم نقش یک دوست وفادار را بازی کرده اسـت. غزل شاکری غیر از بازیگری کار همخوانی و آواز خوانی را هم دنبال می‌کند و صدای فوق العاده زیبایی را نیز دارد.

زندگی نامه غزل شاکری

سال ورود غزل شاکری ۱۳۶۶ و با فیلم ماهی بود. شاکری توانست در فصل اول مجموع شهرزاد بـه خوبی ایفای نقش کند , و از آنجا بود کـه مشهور شد. بد نیست بدانید شاکری علاوه بر بازیگری در زمینه طراحی صحنه و موسیقی نیز, فعالیت میکند.جالب اسـت بدانید شاکری فرزند فرشته طائرپور از تهیه کنندگان و فیلمنامه نویسان ایرانی اسـت.

غزل شاکری یک بازیگر و طراح صحنه و لباس ایرانی اسـت. او حضور خویش را در سینما از سال ۱۳۶۶ با فیلم ماهی , بـه کارگردانی کامبوزیا پرتوی آغاز کرد. او بیشتر بخاطر بازی در نقش گلنار در فیلمی بهمین نام شناخته میشود. او این فیلم را در ده سالگی خود بازی کرده‌اسـت. از جمله سوابق هنری وی می توان بـه ایفای نقش در فیلم‌هایی نظیر,ماهی «کامبوزیا پرتوی، ۱۳۶۶»، گلنار «کامبوزیا پرتوی، ۱۳۶۷»، وقتی همه ی خواب بودند, «فریدون حسن پور، ۱۳۸۴» آینه‌های روبه‌رو «نگار آذربایجانی» و طراحی صحنه و لباس فیلم‌های, وقتی همه ی خواب بودند و آینه‌های روبه‌رو اسـت.

غزل شاکری با درخشندگی سریال شهرزاد «حسن فتحی» موفقیت سال‌های پیشین خودرا مجدداً تکرار کرد. از فعالیت‌های , موسیقایی وی میتوان بـه بازخوانی تصنیف حدیث آشنایی اثر حبیب‌الله بدیعی و با خوانندگی پوران و تک خوانی , ریتمیک با عنوان قلک اشاره کرد. غزل شاکری دختر فرشته طائرپور تهیه‌کننده، مدیر تولید، مجری طرح و فیلم‌نامه‌نویس اسـت، خانم طائرپور در حال حاضر، مشاور امور مالیاتی خانه سینما می باشد.

نحوه دعوت بـه فیلم گلنار

آقای پرتوی سر یکی دو پروژه با خانم طائرپور، مادرم همکاری داشت دریک بخش از فیلم «ماهی» هم مـن برای آقای پرتوی, بازی کردم. از همان ابتدا کـه ایشان فیلم نامه گلنار را مینوشت در کنارش بودم و بعد ازآن متوجه شدم , مـن را برای نقش گلنار انتخاب کرده‌اسـت. در ابتدا خانواده ام چندان موافق نبودند، اما بـه هرحال ماجرا طوری پیش رفت کـه مـن تبدیل بـه گلنار قصه شدم.

ازدواج غزل شاکری

هیچ خبری فعلاً دربارۀ ازدواج و متاهل بودن وی در رسانه ها منتشر نشده اسـت

بازیگری فیلم سینمایی

فیلم سینمایی ماهی «کامبوزیا پرتوی، ۱۳۶۶», فیلم سینمایی گلنار «کامبوزیا پرتوی، ۱۳۶۷», فیلم وقتی همه ی خواب بودند «فریدون حسن‌پور، ۱۳۸۴», فیلم آینه‌های روبه‌رو «نگار آذربایجانی، ۱۳۸۸», فیلم سارا و آیدا «مازیار میری، ۱۳۹۵»

سریال

سریال شهرزاد «حسن فتحی، ۱۳۹۳»

تله فیلم

تله فیلم حتی اگر شب باشد «منیر قیدی»

خواننده

باران «مجید مجیدی، ۱۳۷۹»

تئاتر

کنسرت تئاتر در روزهای آخر اسفند «محمد رحمانیان – ۱۳۹۲»


چـه شد کـه وارد هنر و سینما شدید؟

بنده دختر خانم فرشته طائرپور هستم و شاید حضورم در سینما زیاد عجیب نباشد ولی چون میدانم سوال بعدی, شـما چیست خودم جواب میدهم و این‌کـه اصلا مادرم در انتخاب مـن بعنوان گلنار نقشی نداشتند. آقای پرتوی نویسنده و کارگردان فیلم، مـن را بعنوان بازیگر این نقش انتخاب کردند و مخالفت های خانم طائرپور هم, نتیجه نداشت. گلنار برای مـن تجربه خیلی بزرگی بود.

عکس العمل های بعد از پخش فیلم را یادتان هست؟

جدی خیلی شیرین بود چون کمتر کسی بود کـه فیلم را ندیده باشد و حتی تا نوار قصه آن هم پخش شده بود , و طبعا در مدرسه و خیابان شناخته می شدی و دردسرهایی کـه شناخته شدن در سن و سال های , کمتر بـه وجود می آورد.

بازیگری شغل تان نیست و همه ی کار در عرصه هنر انجام می‌دهید؟

مـن عاشق خلق کردن هستم. صدا و تصویر و خط و قلم و رنگ و بو و طعم و خیلی چیزهای دیگر را ابزاری میدانم, برای مجسم کردن یک خواسته و تخیل. وسایلی برای انتقال حس و حالی بـه مخاطب عام یا خاص. حالا یک دسته از مخلوقات فقط از یکی از این ابزار استفاده می‌کنند و دسته دوم بیشتر از یک ابزار دارند , ودر طول این سال‌ها درکنار خیلی چیزهایی کـه نفهمیدم و نمیدانم حداقل این را خوب فهمیده ام , کـه مـن از دسته اول نیستم.

غزل شاکری در نقش گلنار

اما در بعضی حرفه ها مثل بازیگری وقتی شـما یک یا دو کار انجام میدهید و دیده میشوید همه ی فکر می‌کنند, شـما فقط بازیگر هستید. از دید مردم کم کار جلوه می‌کنید و حقیقتا هم مـن یک بازیگر کم کار هستم.

در همین راستا می‌گویم طراحی هستم کـه گاهی بازی میکنم. مـن در طول این ۵ سال بعنوان بازیگر و شکر خدا و بـه لطف دوستان و همکاران اکثرشان کارهای شاخصی از آب در آمدند.

از شهرزاد و آذر بگویید و آن نامه عاشقانه کـه خیلی از دل ها را خون کرد

مـن تا بحال سریال بازی نکرده بودم و فارغ از تمام ویژگی هایی کـه در شهرزاد بود، برای مـن سفر تاریخی, کـه در اتسان وجود داشت جذاب بود. مـن همیشه دراین سریال خودم را جای مادربزرگم می گذاشتم , کـه قرار اسـت مادر مـن رابه دنیا بیاورد. درست در همان سال‌ها کـه کودتای ۲۸ مرداد در حال رخ دادن بود، مادر مـن در شکم مادربزرگم داشت جان, میگرفت و این برای مـن خیلی حس ویژه ای را متجلی می‌کرد.

از خاطرت دردسرها و شناخته شدن آن دوران کودکی برای مان تعریف کنید؟

از این جا شروع کنم کـه دلیل سال‌ها بازی نکردنم همین شناخته شدن بود. آن سال‌ها سال های بسیار, سختی بودو سختگیری ها هم طبیعتا صد چندان بود. مثلاً در مدرسه همکلاسی هایم بدون اطلاع مـن , آلبومی از عکس های مـن را در همه ی حالاتم در مدرسه جمع کرده بودند و کلی داستان های ممنوعه برایم ساخته بودند و بعدش مـن بجای آن ها مواخذه می‌شدم.

معلمی داشتم, کـه مخالف بازیگری بودو چون چند ماهی از سال رابه جای مدرسه در جنگل گذرانده بودم و مشغول, فیلمبرداری بودم از مـن نه درس می پرسید نه بـه روی خودش می آورد کـه مـن برگشته ام، خنده دار بود. انگار یک جورایی داشت تنبیهم می‌کرد. ولی باید جوابگوی یک سری سوالات از جنس دیگری میشدم. تجربه کاری گلنار و خود خاطراتش برایم بسیار بسیار, شیرین بود ولی در حقیقت شهرتش مـن را در آن دوران خیلی اذیت کرد.

یکی از دلایل مخالفت مادرتان با حضور در گلنار را همین شهرت و مسائل بعدش می توان بیان کرد؟

شاید. راستش دل شان نمیخواست چون خودشان دراین حرفه هستند مـن هم بـه اجبار وارد اینکار شوم, و حق انتخاب دیگری نداشته باشم. خیلی جالب اسـت کـه بدانید بعد از گلنار و بدلیل کمبود بازیگر, در آن دوران، کارهای زیادی بـه مـن پیشنهاد شد.

بدبختانه یا خوشبختانه خانواده نگذاشت مـن ازآن باخبر شوم تا زمانی کـه دیپلم را گرفتم و مـن را کنار خود نشاندند, و همه ی ماجرا را برایم تعریف کردند و گفتند مـا تمام مسائل رابه تـو انتقال ندادیم تا درس تـو تمام شود, و خودت انتخاب کنی کـه میخواهی دراین حرفه باشی یا نه. کـه البته بعد از انتقال حق انتخاب بـه مـن، خودشان هم تعجب کرده بودند کـه هر کس بـه مـن پیشنهادی می داد , با جواب منفی مـن روبه‌رو می شد.

شـما پیشنهادهای کارگردان های خیلی خوبی از جمله اصغر فرهادی برای بازی در شهرزیبا را رد کردید , و یک دفعه در وقتی همه ی خواب بودند دیده شدید، کمی خودتان توضیح دهید؟

البته اینجوری کـه شـما مطرح میکنید نبود اما هم اکنون کـه فکرش رو میکنم خنده ام می‌گیرد کـه مـن با کارگردان عزیز, و قدری چون آقای فرهادی اونقدر کل کل کردم! در آن سال‌ها مـن حال و هوای خودم را داشتم , ودر آستانه سفری نه چندان کوتاه بـه خارج از ایران بودم. دلم راضی نمی شد جلوی دوربین برگردم.

پیشنهاد آقای فرهادی عزیز و صحبت های شان برای فیلم شهرزیبا , دودلم کرد تا بیایم و خودم را راضی بـه بازی کنم و یکدل بشوم، دیر شد و ترانه علیدوستی عزیز و هنرمند , دختر موفرفری آن فیلم شد و مـن هم از ایران رفتم. ازآن زمان سال های زیادی گذشته و مـن از اینجور خاطره ها زیاد دارم تا این‌کـه مهندسی طراحی صنعتی خواندم, ودر شاخه معماری داخلی مشغول بکار شدم.

فعالیت های غزل شاکری در سینما

در تمام این سال‌ها خارج از حوزه سینما بـه طراحی داخلی مشغول بودم یا در پشت صحنه سینما در حوزه, طراحی صحنه و لباس حضور داشتم. در موسیقی هم همکاری زیادی با آهنگسازان بـه نام و خوش ذوقی داشته ام. ولی چرایی بازی مـن در کار وقتی همه ی خواب بودند این اسـت کـه واقعا بطور اتفاقی بازیگر آن کار شدم. وقت فیلمبرداری بدلیل مشکلاتی کـه برای انتخاب بازیگر پیش آمد بـه مـن پیشنهاد دادند , و عجیب کـه مـن هم پذیرفتم.

البته همه ی اتفاقات فیلم را دوست داشتم ولی نقش، نقشی نبود کـه بعد ازآن همه ی سال بخواهم, بگویم بـه وجد آمدم. توفیقی شد اجباری و دری شد تا با دنیای بازیگری آشتی کنم و انجامش دادم. واقعا اتفاقی در آن بازی کردم. کار اصلی ام طراحی و ساخت و ساز لوکیشن ها بودو صد البته کار روی موسیقی فیلم , کـه البته زمان مـا را وارد بازی هم کرد.

چطور جزو شهرزادی ها ماندگار شدید؟

سر تئاتر در روزهای آخر اسفند بودیم آقای فتحی عزیز هم میهمان نخستین شب های اجرا بودند، چند وقت بعد, از طرف ایشان پیغامی برای بنده آمد و زمزمه هایی از شروع ساخت یک سریال شروع شد و پشت بند آن, پیغام و چند ماه بعد در دفتر ساخت سریال شهرزاد نشستیم و بـه گفتگو درباره کار و نقش آذر، متن را بردم و خواندم و گریه کردم و سپس با اشتیاق قبولش کردم.

اگر بخواهید آذر را توصیف کنید چـه می‌گویید؟

شهرزاد سریالی بود دراماتیک و سراسر عاشقانه ودر این میان آذر زنی بود با قابلیت های خاص کـه حقش بود, سرنوشت شیرین تری داشته باشد اما با انچه روزگار بـه سرش آورده بود درگیر بود. آمد و با تمام, گرفتاری هایی کـه داشت گرفتار عشق بـه فرهاد هم شد. بـه قول خودش بدجوری هم گرفتار شد. در نهایت هم کسی بود کـه در اوج ناکامی آبروی عشق را خرید!

طی دوران کودکی شیطنت هم داشتید یعنی ازآن دسته بچه هایی بودید کـه از دیوار راست بالا می‌روند؟

دیوار کـه نه ولی از درخت زیاد بالا می رفتم یا بهتر اسـت اینطور بگویم کـه از روی دیوار می رفتم بالای درخت, ولی خب با فیلم گلنار وادار شدم کمی از شیطنت هایم کم کنم. شاید ملاحظه کارتر شدم.

خانواده چند نفره بوده اید کـه مقیاس ایل رابه کار بردید؟

یک خواهر و یک برادر ولی دختر و پسرخاله هایی دارم کـه مـا از بچگی در خانه مادربزرگ باهم بزرگ شده ایم. در کل بچگی گرمی را داشته ام، شانس این را داشتم کـه مادرم عضو کانون پرورش فکری کودک و نوجوان , باشد و برای همین سینما و کتاب تا دلتان بخواهد می رفتیم و می خواندیم و بسیار هم سفر می‌کردیم.

مـن مادربزرگی دارم کـه خیلی خوش صحبت هستند و کلا اهل خاطره گویی اسـت. مـن نمیدانستم روزی در شهرزاد, تمام داستان هایی کـه مادربزرگم برایم از لاله زار تعریف می‌کرد، برایم در آن مرور می شود. مثلاً میگفت کجای لاله زار نان خامه ای می‌خورند یا کجا جوراب ابریشمی کـه در ایران نبوده می بردند.

آشنایی ام با عالم موسیقی و بلد بودن زبان انگلیسی، مـن را برد تا روی صحنه تئاتر در روزهای آخر اسفند کـه در حقیقت کنسرت تئاتر بود، از دید مـن دارای دو ویژگی بود. برای بیننده ها , بخش آواز خواندن بازیگرانش ویژه بودو برای خود مـن اتفاق بزرگ این بود کـه نخستین تجربه کاری ام , در تئاتر بسیار سنگین و با آقای رحمانیان شکل گرفت.

اشکان خطیبی و مـن تنها بازیگران این تئاتر بودیم و مطمئنا دلیل انتخاب شدنم فقط بازیگر بودنم نبود. آشنایی ام با عالم موسیقی و آواز و بلد بودن زبان انگلیسی، مـن را برد تا روی صحنه تالار وحدت و بعنوان نخستین, تجربه تئاتری، سنگ بزرگی بود برای مـن کـه خوشبختانه با راهنمایی های آقای رحمانیان و همراهی , اشکان خطیبی و گروه حرفه ای موسیقی و همخوان های خوش صدا، سنگ مان بـه هدف خورد.

اینستاگرام غزل شاکری

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا