جدول زمان تعبیر شدن خواب ها بر حسب ساعت

سلام دیدم داخل خونه قبلیمون هستم بعد دیدم مادرم یه چندتا جعبه شکلات و شیرینی خشک میخاد برای خالم ببره متهم ب مامانم گفتم وا چرا اینهمه میخای یبری‌ بعد دیدم مامانم آماده شده ک بره منهم بهش گفتم میخام باهات بیام انگار مهمونی بود خونه خالم رفتم.لباس انتخاب کنم از داخل اتاقم کندم ریختم بهم تا لباسمو انتخاب کردم بعد قصد کردم وقتی اومدم اتاقمومرتب کنم بعد دیدم دوتا پرنده رنگی دارم داخل خونه ک منو دوست داشتن و دنبال من میومدن یکیشون قرمز بود و اونو دقیقا یادم نیس قرمزه زیاد پیش من نمیمد ولی اون یکی دورمن… مطالعه بیشتر »

من توی بیداری یه قناری زرد دارم اما خواب دیدم علاوه براین یه قناری سفید هم دارم و با دستم گرفتمش ک بزارمش تو قفس دیگه یهو دیدم پف کردوچندتا جوجه قناری خوشگل کنارش بودن هر کدوم یه رنگ و قشنگی داشت پراشونم بهشون بود و سالم بودن یکی از جوجه قناریارو دستم گرفتم خیلی دوسش داشتم خیلی نرم بود و سفید رنگ

با عرض سلام و خسته نباشید خدمت شما من خواب دیدم خونه مادرم داخل حیاط ایستادم شب بود یه قالیچه پرنده قرمز رنگ داخل آسمان میچرخید همینطور که من نگاش میکردم از آسمان اومد پایین داخل بغلم نگاش کردم به خانمم که کنارم بود گفتم دست بافه عالی هست دیگه تاش زدم دادمش خانمم گفتم بهش این ماله خودمونه ببریمش خونه دیگه بیدار شدم اگه محبت کنید تعبیرش رو بهم بگید ممنونم

من خواب دیدم صورتم چندتا جوش درآورده وقتی حوش ها رو با دستم درآورم جوش ها تبدیل به کرم میشدن.
انگار از داخل صورتم کرم درمیاوردم که سرنداشتن فقط قسمت انتهایی کرم ها پیدا بود.
دو سه تا درآوردم و انداختم بیرون.
کرم ها بعد بیرون آوردن زنده بودن و دم کرم ها تکون میخورد.
ممنون میشم تعبیرش رو برام بگید.

دیدم توی یه مهمونی بودیم بعد داشتم ظرف میشستم بعد یه قوری سفید شستم ک دیذم اون کسی ک روش حس دارم کنارمه بعد دیدم دارم نان های سفید رو جمع میکردم یسریاش تیکه بود یسریاشم کامل بود و داخل پلاستیک میزاشتم بعد دوتاخالهامو دیدم و دایی ک دورهم نشسته بودن داشتن حرف میزدن بعد دخترداییمو دیدم ک نشسته بود زیر میز

سلام خواب دیدم ک جایی بودیم مثل سالن انتظار رستواران ،من رفتم نشستم رو یکی از مبلا ک اونجا بود ،بعد ی خانم مُسن و قد خمیده گفتن دخترم توهم بیا با ما صبحانه بخور ،(خودش . همسرش . دوتا پسر نوجوان ) بودن ،ولی من اصلن نگاهمو ب سمت پسراش نچرخوندم فقط با امتداد نگاهم دیدمشون . خانمه گفت بیا صبحانه بخور ، گفتم ممنونم نمیخورم ، بلند شد سر پا گفت بزار برم برای تو هم صبحانه بگیرم ، رفتم دستشو گرفتم گفتم بفرمایید بشینید من یا کلا صبحانه نمیخورم یا کم میخورم .گفت پس برم برات چایی… مطالعه بیشتر »

دنبال یه خرگوش زرد رنگ بودم و گرفتمش و دوست پسرم هم منو دید و تحسینم کرد

دیدم جلوی اینه خودمو دارم نگاه میکنم بینیمودیدم ک خیلی قشنگه داشتم میگفتم من کی دماغم عمل کردم ک انقد قشنگ شده

دیدم که ما به مسافرت میریم و خواهرم که ۳ ساله ازدواج کردن حامله هس(در اثل خواهرم باردار نیس)

سلام و خسته نباشید مادرمن یک ماهی هست فوت شدن خواهرم بعد از نماز صبح خواب دیده مادرم زنده شده و تو خواب زنگ میزنه ب همه میگه دیدین حاجتمونو گرفتیم دیدن معجزه شد مامانم زنده شده ….ولی مامانم بیشتر مواقع خواب بوده میخاسته زنگ بزنه دکتر من گفتم دیگه نیاز نیست مگه نمیبینی حالش خوبه فقط خوابش میاد ….بچه ها و نوه ها هم دورش بودن ولی لباس سیاه تنشون بوده ممنون میشم تعبیرشو بفرمایید

قبل از همه بگم که من با یه پسر دوس بودم ولی یه هفته ای میشه که مامان اون که در مدرسه مون معلمه فهمیده بعد من خواب دیدم که یه اتفاقی واس پدرم افتاده که همه ی مردم ایران واسم ناراحت بودن بعد دیدم دوس پسر من که ۲سال ازم بزرگه اومده نشسته کلاس درسی من بعد یه صندلی هم کنارش گذاشته و واسم نگه داشته منم رفتم کنارش نشستم بعد مامان اون و خانم معلممون به دوست پسرم گفت که تو ستایشو ببر بیرون و باهاش بازی کن ماهم رفتیم بیرون بعد دوست پسرم منو صدا زد و… مطالعه بیشتر »

سلام وقت بخیر
خواب دیدم رفتم پیش مامانم صورتش بوسیدم دیدم مامانم دراز کشید داشت آروم میگفت وقت داری بریم؟ چشام و عمل کنم یه لحظه چشماش و که دیدم چشم سمت چپش انگار یه هاله افتاده بود و ورم داشت با ناراحتی پرسیدم چشمات چی شده دیدم سکوت کرد و با بغض نگام میکرد پیش خودم گفتم داداشم این بلا رو سرش آورده که نگران از خواب پریدم

خواب دیدم به منزلی حمله کردن ما داشتیم آماده رفتن می‌شدیم. یکی ازقاتلان در وسط حیاط شروع کرد به کل زدن و دونفره وارد خانه شدن بعد من با خانواده بطرف طبقه بالی خانه رفتیم انگار که خانه مال ما بود به مادم گفتم آنا آمدن کاره طبقه پایین را تمام کنن بچه را بردار رفتم طبقه بالا مردها نشسته بودن یکیشون با کلاس آمد بالا قبل از شلیک من براش یک قابله پرت کردم پدرم هم در طبقه بالا بود

تولدپدرم بود بایه کیک خامه ای با شمع های زیاد ک روشن بود و من فوت کردم دوباره روشن شد من فوت کردم

سلام من خواب دیدم گرگی در خانه داشتیم و مثل اینکه در قفس بود ولی اینقدر رام وارام بود که. انگار هیچ خطری نداشت ولی من بدم میومد تو خونمون باشه ولی پدر و مادر م .
وشوهرم میگفتند نه عیب نداره چیزی نیست

سلام .
این خواب برای خاله من هست .
ب مُرده مغز بادام داده و اون خندیده.

سلام ببخشید اینو یکی برام فرستاده ولی من نمیتونم تعبیر کنم میشه شما زحمتش رو بکشید…. خواب دیدم یه اقایی که برام مهم هستن به همراه دوست نزدیکشون اومدن منزلمون که منزل پدریه من هست ولی خونه کاملا یه شکل دیگری بود . و من براشون رفتم چایی بریزم ولی اول که لیوان پیدا نمیشد و بعد اینکه استکانهای خیلی کوچکی پیدا کردم چایی از داخلش میریخت و من حس خیلی خوبی از بودن کنار ایشون داشتم و کنارشون نشستم و براشون نارنگی پوست کندم که پوستش سبز بود ولی ظاهرا رسیده بود ایشون هم ازینکه پیش من بود ظاهرا… مطالعه بیشتر »