خلاصه داستان قسمت اول سریال کره ای شبح را بگیر

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت اول سریال کره ای شبح را بگیر که در ۲۳ قسمت ساخته شده و از شبکه پنج تهران پخش می شود، را می خوانید… با ما همراه باشید. داستان این سریال درباره ی زنی به نام یو ریونگ است که یک کارآگاه پلیس تازه کار می باشد. خواهر دوقلوی او مبتلا به اوتیسم ناپدید شده است و یو ریونگ برای یافتن خواهرش به تیم پلیس مترو می پیوندد تا او را پیدا کند. یو ریونگ دارای حس عدالت طلبی قوی و قوه ادراک ماوراء طببعی است. او از این حس و نیرو برای حل کردن پرونده ها استفاده می کند ولی اکثر اوقات بدلیل عجول بودن دچار دردسر می شود.

آقایی در یک مترو تاریک تنها راه می رود و با چراغی که در دستش دارد، همه جا را از نظر می گذارند و چاقوی دیگری از تو جیبش درمی آورد که یهو زمین می خوره و با کسی تماس می گیرد و با نگاه انداختن به چاقوش که چیزی روی آن چسبیده میگه فکر کنم درستشکردم و دوباره نگاه کوتاهی می اندازد و بدو به بیرون می رود…

پلیس مترو درباره سیستم حمل و نقل زیرزمینی سئول و تامین امنیت آن صحبت می کند و می خواهد بهترین جشن را به مناسبت سالگردسی امین سال تاسیس را بگیرد…

یکی از خانم های پلیس به همراه دیگر همکارانش به یکی از خطوط مترو رفته تا در حضور خبرنگاران و مردمی که آن جا جمع هستند،هنرنمایی کنند که در آخر در نمایششان معلوم می شود که کیف پول خانم پلیس واقعی دزدیده شده و کل برنامشون بهم می ریزه وخبرنگاران هم آنلاین از اوضاع گزارش می گیرند…

خانم پلیس به پلیس آن خط مترو دستور ایست اضطراری می دهد و سر بازرس کو هم اطاعت می کنه و با دستور رئیسش شروع بهگشتن تمامی افراد حاضر در مترو می کنه ولی چیزی دستشو نمی گیره که یهو چشمش به یک چیزی در زیر یکی از صندلی ها می خوردو کسانی که آن جا نشسته اند را بلند می کند و یک جنازه زیر محفظه صندلی ها پیدا می کنند…

به سرعت اخبار این موضوع در تمامی خبرگذاری ها پخش میشه و خانم پلیس که فرمانده تیم امنیت پلیس است، مسئولیت آن را میپذیرد و سه ماه فرصت می گیره تا این موضوع را حل کنه و اگر نتونه حتما خودش از سمتش کناره گیری می کنه…

خانم پلیس به گروه جنایی امنیت مترو سپرده تا تنها روی این پرونده کار کنه و حلش کند، در جلسه ای که گذاشته شده تصمیم بر اینمیشه که به صورت مداوم در تمام واگن های مترو گشت زده بشه…

یکی از پلیس ها خودش را در مترو به عنوان مسافر جا زده که متوجه یه دزدی میشه و می خواد دزد را دستگیر کند که خانم قربانیخودش شروع به کتک زدن دزد می کنه و گمون می کنه که اون آقا هم از هم دوستای دزده و به او دست بند می زنه و خودش به دنبال دزدواقعی میره و چون تمامی مسیر های مترو را حفظه به جای دویدن دنبالش دائم سر راهش سبز میشه و در آخر او را در حالی خستهشده و فکر می کنه او شبحه دستگیرش می کنه…

همون افسری هم که توی واگن گیر کرده تلاش می کنه تا به کلید آن خانم دسترسی پیدا کنه ولی موفق نمیشه و کلافه سر جاش نشستهکه در آخر دو نفر از همکاراش او را در آن وضعیت می بینند ولی در مترو بسته می شود و نمی تونند بهش کمک کنند…

دختری که تونسته بود اون دزد مترو را دستگیر کنه، با مجرم به اداره پلیس رفته تا او را به عنوان نمونه کارش تحویل بده و خودش را کهتازه کار است، اثبات کند اما از قضا رییس پلیس آن جا همان کسی است که تو مترو بهش دست بند زده بود، او سعی می کنه خودشواز چشم اون دختر مخفی کنه که موفق نمیشه و در آخر میگه به درد تیم ما نمی خورید و بیرونش می کند…

همان رئیس پلیس در یکی از ایستگاه های مترو آقایی را زیر نظر داره که موفق میشه گیرش بندازه ولی چون هیچ مدرکی بر علیه اشنداره موفق به دستگیریش نمیشه و دست از پا دراز تر به همون خانم پلیس زنگ می زنه تا به خاطر عکساش ازش شکایت کنه و میگخعکساتو توی فضای مجازی پخش کرده اند که او هم می پذیره و قبول می کنه تا با هم همکاری کنند…

آن دختر کمربند و کلت رئیس پلیس واحد مترو را برداشته تا به یکی از ماموریت های مهم مجموعه خودش رسیدگی کند و بدون توجه بهالتماس های رئیس پلیس سوار موتورش می شود و می رود…

دو تا آقا داخل ماشین درباره رد و بدل کردن مواد مخدر در مترو با هم حرف می زنند که یکی از آن ها استرس داره ولی او میگه همکارایما دائم بهمون کمک می کنند و جای ترس نیست…

تیم پلیس های واحد امنیت مترو دور هم جمع شده اند و به دنبال راه حلی برای پیدا کردن مجرم باشند و برای قدم اول قصد دارند کهدوربین های ورودی و خروجی مترو را چک کنند، رئیس پلیس به دنبال دستور قضاییه ولی خانم پلیس یک چاقو بر می دارد و خودش بهسراغ سرور ها می رود تا فیلم دوربین ها را بردارد…

رئیس پلیس به دنبال او می دود تا جلوشو بگیره اما موفق نمیشه و دو تا همکار دیگشون هم بهشون اضافه میشن تا در نبود مسئولشیفت شب دوربین ها، فیلم ها را ببیند که مسئول دوربین ها از خواب بیدار میشه و آن ها با موفقیت فرار می کنند…

روز بعد رئیس پلیس به همراه خانم پلیس به مترو رفته تا دنبال آن خانم قربانی بگردند و بهش کمک کنند، موفق میشن شماره شو بدستبیارن ولی او جواب نمیده و از روی عکس هاش تو صفحه اجتماعیش، ایستگاه احتمالی که پیاده می شود را با توجه به حفظ بودن خانمپلیس در خصوص تمام جزئیات ایستگاه هایی مترو پیدا می کنند و می روند…

خانم قربانی از مترو پیاده شده و در حال خارج شدن است که کسی توی شلوغی ها چیزی بهش می زند و او شروع به بیحال شدن میکنه که مردی به کمکش میره و او را به زور سوار ماشینش می کند…

خانم پلیس متوجه تکون های عجیب و غریب ماشین شده و به سراغ آقایی که سوار ماشینش است رفته تا او را بگرده که مرد پشت فرمون،دست خانم را لای شیشه ماشین می ذاره و شروع به حرکت می کنه که رئیس پلیس واحد مترو با موتور خانم پلیس به سمت آن ماشینحمله می کنه تا او را نجات بدهد و چند دقیقه بعد ماشین حمل مجرمین به آن جا میره و اون مجرم ها را هم با خودش می برد…