خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی خواهران و برادران kardeslerim (فصل ۲)

در این قسمت از سایت جدولیاب شما شاهد خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی خواهران و برادران هستید. همراه ما باشید. این سریال ترکی یکی از سریال های پربازدید ترکیه ای است که با کارگردانی سرکان بیرینچی و نویسندگی گول ابوس سرمچی در ژانر درام و خانوادگی ساخته شده است. این مجموعه تلویزیونی ترکیه ای ساخت استدیو ان جی ام (NGM) می باشد. فصل اول زبان اصلی سریال خواهران و برادران ۱۶ قسمت و هر قسمت ۱۲۰ دقیقه است اما گفته شده کارگردان و تهیه کننده در حال تولید فصل های بعدی با توجه به سلیقه مخاطب هستند.

سریال ترکی خواهران و برادران
سریال ترکی خواهران و برادران

معرفی نقش های بازیگران

جلیل نالچکان    آکیف اتاکول        رئیس شرکت
آهو یاگتا    سوزان مانیاسلی        معشوقه آکیف که با آکیف رابطه نامشروع دارد، مادر تنی عمر و هاریکا
جونیت مته    اورهان عرن        شوهر شنگول و پدر اولجان و آی بیکه
فادیک سوین آتایوی    شنگول عرن        زن اورهان و مادر اولجان و آی بیکه
هالیت اوزگور ساری    کادیر عرن        پسر بزرگ خدیجه و ولین، برادر بزرگ عمر، اسیه و امل.
ایگیت کوچاک    عمر عرن        پسر کوچیک و ناتنی خدیجه و ولین، برادر دوقلو اما ناتنی اسیه، برادر تنی هاریکا
سو بورجو یازگی کوشکون    آسیه عرن        دختر بزرگ خدیجه و ولین، خواهر دوقلو و ناتنی عمر.
آیلین آکپینار    امل هرن        کوچکترین دختر خدیجه و ولین، خواهر کوچک، کادیر، اسیه و عمر.
جهان شیمشک    اولجان عرن        پسر شنگول و اورهان
ملیس مینکاری    آی بیکه عرن        دختر شنگول و اورهان
انور سعید یاران    دورک اتاکول        پسر آکیف، برادر بزرگتر ملیسا
مراد اونوک    کنان مانیاسلی        شوهر سوزان، پدر تنی هاریکا
سیمگه سلچوک    نباهات اتاکول        همسر آکیف، مادر دورک و ملیسا.
داملا سو اکیزاوگلو    ملیسا اتاکول        دحتر آکیف، خواهر دوروک.
جان سوی    مظلوم        دوست صمیمی کادیر.
رجب اوستا    برک        دوست صمیمی دوروک
گوزده تورکر    هاریکا مانیاسلی        دختر کنان و سوزان،

خلاصه داستان سریال ترکی خواهران و برادران

این سریال حکایت ۴ خواهر برادر را برایمان بازگو میکند که پس از ، از دست دادن پدر و مادرشان در یک روز ، چه راهی را برای زندگیشان انتخاب میکنن. قدیر، عمر، آسیه و امل، چهار خواهر و برادر که بشدت بهم وابسته هستند طی ماجراهایی هم پدر و هم مادر خودشون رو از دست میدن. در این دنیای به این بزرگی جز پناه بردن به همدیگر هیچ کاری نمیتوانستند بکنند و هیچکسی نبود که ازآنها حمایت کند. تا این که درهای دانشکده ای که عاکف(کسی که مسبب تمام این اتفاقات بود) رئیسش بود به روی انها باز شد. درهای دنیایی که ثروتمند و فقیر، مظلوم و ظالم راه هایشان با هم تلاقی میکرد. در این بین قدیر تنها تلاشش این بود که از برادر و خواهرانش محافظت کند و آن ها را یکجا نگه دارد…


 

قسمت ۳۷۳ سریال ترکی خواهران و برادران
قسمت ۳۷۳ سریال ترکی خواهران و برادران

قسمت ۳۷۳ سریال خواهران و برادران

مربی ورزش تو حیاط مدرسه میگه یه تیم ۶ نفره بشین برای فوتبال عمر وقتی میگه هستم اوگولجان میگه نیستم و سرپ میگه اوگولجان نباشه منم نیستم و باهم میرن ته زمین بدوند. پسرها میبینند که فقط ۴تا موندن و به مربی میگن الان که نمیتونیم دیگه بازی کنیم! که صدای دخترها درمیاد و میگه ما هم میتونیم بازی کنیم و قرار میشه با هم یه تیم فوتبال بشن….برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۷۲ سریال ترکی خواهران و برادران
قسمت ۳۷۲ سریال ترکی خواهران و برادران

قسمت ۳۷۲ سریال خواهران و برادران

تو خونه هنوز اوگولجان تو خودشه و بهم ریخته ست که عمر میگه چرا ناراحتی؟ و باهم کمی حرف میزنن. فاطما با مادر جانسو میرن به حیاط واسه جمع میدن لباس ها اونجا مادر جانسو فاطما را کنار گلها میکشه و اونجا فاطما گردنبندو میبینه و میگه پیدا شد و به داخل میرن و به آیبیکه میگه….برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۷۱ سریال ترکی خواهران و برادران
قسمت ۳۷۱ سریال ترکی خواهران و برادران

قسمت ۳۷۱ سریال خواهران و برادران

آکیف با ثریا تو کلوب روبرو میشه و بهش میگه که من اگه طبق گفته تو از نباهت جدا بشم دست خالی میخوایم چیکار کنیم؟ تو پارک بریم؟ ثریا میگه ۳۰٪ اینجا مال منه یادت رفته؟ او میگه نه یادمه ولی من اونو جعل کردم یعنی بالا کشیدم ازش میتونه پس بگیره و منو بندازه تو زندان! ثریا میگه پس چیکار کنیم؟….برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۷۰ سریال ترکی خواهران و برادران

 

قسمت ۳۷۰ سریال خواهران و برادران

برک به دم در خانه اورهان میره و به ایبیکه هدیه میده او میگه اینجا چیکار میکنی؟ برک میگه هدیه تو توی خونه جا گذاشته بودم نتونستم صبر کنم تا فردا آیبیکه خوشحال میشه که جانسو از پشت پنجره میبینه و میره پیششون و خودشو معرفی میکنه. سپس بعد از کمی حرف زدن از اونجا میره به سمت کلوب تا کارشو شروع کنه.….برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.قسمت ۳۶۹ سریال ترکی خواهران و برادران

قسمت ۳۶۹ سریال خواهران و برادران

شوال با اورهان میرن کنار پرتگاه و شوال گریه میکنه و از اورهان میخواد تا برای ۱٫۲ ساعتی بره و اونو تنها بزاره اورهان اول قبول نمیکنه اما سپس میره. بعد از رفتنش شوال لبه پرتگاه میره و به خودش میگه معذرت میخوام دخترم من نمیخواستم اینجوری بشه و میخواد خودشو پرت کنه اورهان که وسط راه منصرف شده برگشته.….برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۶۸ سریال ترکی خواهران و برادران

قسمت ۳۶۸ سریال خواهران و برادران

یاسمین تو خونه تو خودشه که ایاس ازش میپرسه چیشده؟ او ماجرارو برایش میگه و تعریف میکنه و ازش کمک میخواد تا بفهمه تو لپ تاپ تولگا چی بوده او میگه یکیو میشناسم که خدای کامپیوتره تو مدرسه یاسمین خوشحال میشه و ازش تشکر میکنه. عمر امل را راهی اردو فضانوردی میکنه و به طرف مدرسه میره.….برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۶۷ سریال ترکی خواهران و برادران
قسمت ۳۶۷ سریال ترکی خواهران و برادران

قسمت ۳۶۷ سریال خواهران و برادران

تو کلوب گوکان آیلا را میبینه و به آکیف میگه که اصلا کار خوب نمیکنه نظرت چیه اخراجش کنیم؟ او آیلا را میبینه و میگه آیلا خودمونو میگی؟ این که خیلی کار میکنه حرفه ای هم هست چرا باید اخراج کنیم؟ نه لازم نیست من میدونم به خاطر ناراحتی بینتون میخوای اخراج بشه بره ولی آیلا خانم خیلی خوبه تو کارش بهونه ای پیدا نمیشه….برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۶۶ سریال ترکی خواهران و برادران
قسمت ۳۶۶ سریال ترکی خواهران و برادران

قسمت ۳۶۶ سریال خواهران و برادران

تو کلوب شب نباهت به آکیف میگه هتلی پیدا نکردم تو ساپانجا آکیف هم از فرصت استفاده میکنه و میگه خوب نریم یه دفعه دیگه میریم ثریا خوشحال میشه و میره انبار از طرفی به آکیف پیام میده که بره پیشش. اونجا بغلش میکنه و میگه خیلی خوشحال شدم که کنسل شد سپس آکیف بهش گردنبندی هدیه میده و میخواد ببنده دور گردنش که….برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۶۵ سریال ترکی خواهران و برادران
قسمت ۳۶۵ سریال ترکی خواهران و برادران

قسمت ۳۶۵ سریال خواهران و برادران

عمر میبینه که نوچه خلیل، حمید داره با خلیل حرف میزنه و باهاش قرار گذاشته که عمر تعقیبش میکنه و تو راه به ایاس زنگ میزنه تا بیاد. آنها به دنبالشون راه میوفتن. اورهان رفته به سوپرمارکت واسه خرید که اونجا یه زن از دور میبینتش و میره جلو که او هان با دیدنش جا میخوره و میگه آیتَن؟….برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۶۴ سریال ترکی خواهران و برادران
قسمت ۳۶۴ سریال ترکی خواهران و برادران

قسمت ۳۶۴ سریال خواهران و برادران

آیلا به خاطر حرف ها و رفتارهای گوکان عصبیه و با نباهت درد و دل میکنه که نباهت از ناراحتیش بابت مرگ آسیه میگه سپس دوباره درباره گوکان حرف میزنن که نباهت پیشنهاد میده دوباره بحثشو بندازه وسط و صداشو ضبط کن بده برک گوش کنه. عمر به داخل کلاس میره که میبینن روی صندلی….برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۶۳ سریال ترکی خواهران و برادران
قسمت ۳۶۳ سریال ترکی خواهران و برادران

قسمت ۳۶۳ سریال خواهران و برادران

آسیه چشماشو باز کرده و بهشون لبخند میزنه اما یکدفعه یاد خاطرات مرگ مادر و پدرش و برادر و زن عموش میوفته و حالش بد میشه سپس قلبش می ایسته. آنها از پشت شیشه شوکه شدن و دکتر و پرستارها به داخل رفتن و سعی میکنن با احیای قلب اونو به زندگی برگردونن اما موفق نمیشن همه گریه میکنن و عمر داغون میشه….برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۶۲ سریال ترکی خواهران و برادران
قسمت ۳۶۲ سریال ترکی خواهران و برادران

قسمت ۳۶۲ سریال خواهران و برادران

تو کلوب آیلا در حال راه رفتنه که حرف های گوکان با دوستشو میشنوه و میفهمه که پولهایی که پسرش بهش داده بود را تو قمار از دست داده و به برک دروغ گفته و بازیش داده او عصبی میشه و یکراست میزه سمت خونه برک. آکیف با ثریا صحبت میکنه و میگه که فاطما ازش کار میکشه ثریا میخنده و میگه به خاطر من واقعا داری کار میکنی اونجا؟….برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۶۱ سریال ترکی خواهران و برادران
قسمت ۳۶۱ سریال ترکی خواهران و برادران

قسمت ۳۶۱ سریال خواهران و برادران

پسرها تو خونه تولگا جمع شدن و باهمدیگه حرف میزنن و میگن که نباید اصلا کوتاه بیان اما اوگولجان از ته دل راضی نیست. دخترها هم تو خونه سوسن جمع شدن و باهمدیگه درباره بی احساس بودن پسرها حرف میزنن و باهمدیگه درد و دل میکنن. اوگولجان تو یه فرصت میره تو آشپزخانه و به الیف زنگ میزنه و ابراز دلتنگی میکنه.….برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۶۰ سریال ترکی خواهران و برادران
قسمت ۳۶۰ سریال ترکی خواهران و برادران

قسمت ۳۶۰ سریال خواهران و برادران

اورهان به خانه شوال رفته تا ازش تشکر کنه به خاطر کمکی که بهشون کرده شوال بابت شیرینی تشکر میکنه و میپرسه تا ببینه مشغول به کاری هست یا نه او میگه نه که شوال او را به عنوان راننده شخصیش استخدام میکنه اورهان خوشحال میشه و قبول میکنه. تو کلاس سوسن و یاسمین و الیف با عمر و اوگولجان و تولگا بد رفتاری میکنن و.….برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۵۹ سریال ترکی خواهران و برادران
قسمت ۳۵۹ سریال ترکی خواهران و برادران

قسمت ۳۵۹ سریال خواهران و برادران

گلتن به آکیف از تو زندان زنگ میزنه که آکیف با طعنه میگه خوش میگذره؟ اگه چیزی لازم داشتی بگو بیارم زندان و پوزخند میزنه گه گلتن میگه فکر کردی منو از میدون بیرون کردی آره؟ از اون فیلم بازم کپی دارم و دادم به پست تا دو روز آینده میرسه دست عمر اون موقع تو زندان میبینمت آکیف جا میخوره و استرس میگیره.….برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۵۸ سریال ترکی خواهران و برادران
قسمت ۳۵۸ سریال ترکی خواهران و برادران

قسمت ۳۵۸ سریال خواهران و برادران

برک با پدرش رفته به لباس فروشی که گوکان میپرسه چرا اومدیم اینجا؟ برک ماجرای قرارداد بستن و شریک شدنش با آکیف را بهش میگه که گوکان حسابی خوشحال میشه و سرگرم پرو لباس و لباس خریدن میشن. بچه ها به مدرسه رفتن و تصمیم میگیرن که دیگه به درسشون برسن. سپس با دیدن شوال میرن ازش تشکر کنن….برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۵۷ سریال ترکی خواهران و برادران
قسمت ۳۵۷ سریال ترکی خواهران و برادران

قسمت ۳۵۷ سریال خواهران و برادران

گلتن سر قرار با آکیف میره و آکیف بهش کیف پولو میده که گلتن خوشحال میشه و میگه چقدر شما آدم خوبی هستین نزاشتین حرفمو تکرار کنم حتی سریع بهم پولو دادین! بعد از چند دقیقه پلیس ها به اونجا میان و آکیف گه گلتن را لو داده بود به خاطر دزدی که اخیرا کرده بود گلتن را با خودشون میبرن. آکیف با ثریا قرار گذاشته.….برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۵۶ سریال ترکی خواهران و برادران
قسمت ۳۵۶ سریال ترکی خواهران و برادران

قسمت ۳۵۶ سریال خواهران و برادران

هاله به شوال زنگ زده و بهش گفته که آیبیکه و آسیه دزدی کردن حواست باشه بالاخره تو خونه تو هم رفت و آمد دارن شوال جا میخوره و با صرب درباره این موضوع حرف میزنه و میگه البته عادیه نمیدونم چرا تعجب کردم از اونا بر میاد این کارها. ایاس به دم در خانه هاله رفت و باهاش حرف میزنه..….برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۵۵ سریال ترکی خواهران و برادران
قسمت ۳۵۵ سریال ترکی خواهران و برادران

قسمت ۳۵۵ سریال خواهران و برادران

نفر اول المپیاد اعلام میشه و اسم عمر ارن پیج میشه تو سالن که همه خوشحال میشن. تو مدرسه همه خوشحال میشن و آسیه از خوشحالی ایاس را هم بغل میکنه و وقتی به خودش میاد ازش عذرخواهی میکنه و میگه خیلی هیجانی شدم ببخشید. عمر پشت تریبون میره و جایزه شو به مادرش که تازه از دست دادن تقدیم میکنه..….برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۵۴ سریال ترکی خواهران و برادران
قسمت ۳۵۴ سریال ترکی خواهران و برادران

قسمت ۳۵۴ سریال خواهران و برادران

آسیه از کلاس بیرون میاد و با لیدیا به خاطر کاری که کرده تا صفر بگیرن دعوا میکنه صرب مداخله میکنه که ایاس و آسیه پشت هم درمیان صرب میخواد به آسیه بگه ماجرای شرط بندیو که ایاس عصبی میشه و به صرب حمله میکنه سپس وقتی به خودش میاد ازش معذرت خواهی میکنه که.….برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۵۳ سریال ترکی خواهران و برادران
قسمت ۳۵۳ سریال ترکی خواهران و برادران

قسمت ۳۵۳ سریال خواهران و برادران

ثریا به خانه رفته و مدام به صحنه تصادف فکر میکنه و با گریه خودخوری میکنه. آکیف پیشش میره ثریا گریه اش شدت میگیره که آکیف سعی میکنه آرومش کنه که سوسن از خواب بیدار میشه و میره پیششون که با دیدن مادرش میترسه و میگه چیشده؟ آکیف میگه هیچی رفته بودیم یه شام کاری بخوریم که اونجا باهم چند نفر دعواشون میشها..….برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۵۲ سریال ترکی خواهران و برادران
قسمت ۳۵۲ سریال ترکی خواهران و برادران

قسمت ۳۵۲ سریال خواهران و برادران

نباهت با خودش میجنگه که برای دیدن آکیف بره کلوب باهاش حرف بزنه یا نه که در آخر احساسش برنده میشه و راه میوفته میره. یکی از کارکنان کلوب به نباهت زنگ میزنه و باهاش کار داره که نباهت ازش میپرسه آکیف اونجاست یا نه او بهش میگه که مرخصی گرفته. نباهت با برنامه تو گوشیش میفهمه آکیف کجاست و راه میوفته میره اونجا..….برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۵۱ سریال ترکی خواهران و برادران
قسمت ۳۵۱ سریال ترکی خواهران و برادران

قسمت ۳۵۱ سریال خواهران و برادران

سوزان میره خونه شوال و بازخواستش میکنه بابت استخدام گلتن او میگه من که گفتم همچین کسی اینجا نیست! سوزان میگه از پسرت شنیدم یعنی پسرتم دروغ گفته؟ سپس میره سمت  بقیه بالا تا بگرده گلتن را پیدا کنه که شوال جلوشو میگیره رو پله که سوزان تصادفی از پله ها میوفته شوال و گلتن او را به بیمارستان میرسونن.….برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۵۰ سریال ترکی خواهران و برادران
قسمت ۳۵۰ سریال ترکی خواهران و برادران

قسمت ۳۵۰ سریال خواهران و برادران

استاد از بچه‌ها امتحان می‌گیره که اوگو پپللجان برگه را خالی میده و از کلاس بیرون میره آسیه سعی می‌کنه به آیبیکه تقلب برسونه اما آیبیکه امتحان واسش مهم نیست و اصلاً اهمیت نمیده استاد متوجه تقلب میشه و از آسیه می‌خواد تا از کلاس بیرون بره آسیه با استاد صحبت می‌کنه و میگه به تازگی مادر خودشونو از دست دادند….برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۴۹ سریال ترکی خواهران و برادران
قسمت ۳۴۹ سریال ترکی خواهران و برادران

قسمت ۳۴۹ سریال خواهران و برادران

گلتن به خانه شوال برگشته که او با دیدن گلتن میخنده و میگه چی شد به پول نرسیدی دوباره برگشتی؟ سپس مجبور میشه دوباره گلتن را به عنوان خدمتکار در خانه خودش استخدام کنه. در خانه اورهان اوگلجان از اینکه پول‌ها را از دست دادند حرص می‌خوره فاطما بهش میگه آروم باش پسرم پول که مال ما نبود بین نیازمندها تقسیم شد….برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۴۸ سریال ترکی خواهران و برادران
قسمت ۳۴۸ سریال ترکی خواهران و برادران

قسمت ۳۴۸ سریال خواهران و برادران

شنگول برای آیبیکه یک پیام تصویری می‌فرسته و میگه دلش براشون تنگ شده و برای دو روز دیگه بلیط داره و برمی‌گرده و خانواده‌اش با همدیگه این پیامو می‌بینند و از اومدن مادرشان خوشحال میشن. در خانه صرب از شوال درباره پدر برک که مستخدم مدرسه شده می‌پرسه شوال میگه انگاری برک وقتی بچه بوده ….برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۴۷ سریال ترکی خواهران و برادران
قسمت ۳۴۷ سریال ترکی خواهران و برادران

قسمت ۳۴۷ سریال خواهران و برادران

عمر با پدرش به خانه‌شان میره و ماجرای پدرشو برای آیلا تعریف می‌کنه و ازش می‌خواد تا به صورت موقت اومجا پیششون بمونه آیلا قبول می‌کنه آنها بعد از رفتن به آشپزخانه الیف با پدرش دعوا می‌کنه و میگه بسه دیگه دروغ گفتن هم حدی داره تو داری الان از احساسات پاک برک سوء استفاده می‌کنی؟….برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۴۶ سریال ترکی خواهران و برادران
قسمت ۳۴۶ سریال ترکی خواهران و برادران

قسمت ۳۴۶ سریال خواهران و برادران

آسیه وقتی می‌بینه عمر دیر کرده با سوسن و اوگولجان به دنبالش میرن که او را روی زمین درازکش پیدا می‌کنند آنها ازش می‌پرسند که چی شده؟! عمر میگه هیچی چنگیز آدماشو فرستاده بود تا تهدیدم کنن که شکایتمو پس بگیرن اما با این کارشون میرم کلانتری و یک بار دیگه ازشون شکایت می‌کنم آنها کمک می‌کنند….برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۴۵ سریال ترکی خواهران و برادران
قسمت ۳۴۵ سریال ترکی خواهران و برادران

قسمت ۳۴۵ سریال خواهران و برادران

همگی در خانه اورهان جمع شدند و سوزان هم به آنها ملحق شده سپس اورهان برای همه داشتن سالی خوب را آرزو می‌کند قرار است بچه‌ها بعد از خوردن شام در خانه تولگا جمع بشن و سال تحویلو پیش هم باشند. در کلوب لیدیا وقتی آکف را در لباس پارکبان می‌بیند جا می‌خوره سپس خنده‌اش می‌گیرد بعد از کمی صحبت کردن..….برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۴۴ سریال ترکی خواهران و برادران
قسمت ۳۴۴ سریال ترکی خواهران و برادران

قسمت ۳۴۴ سریال خواهران و برادران

اوگولجان و آیبیکه با فاطما و اورهان در حال فیلم دیدن هستن که بچه ها از رویای اورهان میپرسن او خودشو تو یه سوپر مارکت تصور میکنه که دم درش با دوستش تخته نرد بازی میکنه انها میگن سوپر مارکت کمه اونا خیلی پول دارن اورهان اینبار خودشو تو یه هایپر مارکت که زنجیره ای هم هست تصور میکنه که بازم تخته مرد بازی میکنه..….برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۴۳ سریال ترکی خواهران و برادران
قسمت ۳۴۳ سریال ترکی خواهران و برادران

قسمت ۳۴۳ سریال خواهران و برادران

عمر به بیمارستان میره تا زخم سرشو پانسمان کند همان جا به پلیس بیمارستان گزارش ضرب و شتم میده. آکف به خانه تولگا میره و اول می‌خواد وانمود کنه که نباهت مهمون داشت که اومده اونجا اما بعدش بهش میگه که با نباهت دعواش شده. عمر وقتی به خانه برمی‌گرده ماجرا رو برای آسیه و بقیه تعریف می‌کنه اوگولجان هم..….برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۴۲ سریال ترکی خواهران و برادران
قسمت ۳۴۲ سریال ترکی خواهران و برادران

قسمت ۳۴۲ سریال خواهران و برادران

یامان در کلوب در حال نگاه کردن به مدل‌های جدید مبلمان است تا سفارش بده آکف وقتی می‌فهمه می‌خواد دکوراسیونو عوض کنه میگه خرج اضافیه و لازم نیست یامان میگه بهتره هر کسی به کار خودش برسه آکف عصبانی میشه و می‌خواد باهاش بحث و دعوا کنه که نباهت از راه می‌رسه و میگه از آنجایی که با پول من اینجا کار می‌کردی..….برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۴۱ سریال ترکی خواهران و برادران
قسمت ۳۴۱ سریال ترکی خواهران و برادران

قسمت ۳۴۱ سریال خواهران و برادران

سوسن پیش عمر میره و میگه با مادرم حرف می‌زنم تا به یامان بگه به سر کار برگردی اما عمر ازش می‌خواد همچین کاری نکنه سپس سوسن میگه کنسرتی که دوست داشتم امروز روز آخرشه تو استانبول عمر که پول نداره با کلافگی میگه بزار ببینم چی میشه. استاد سر کلاس از ارتباطات صحبت می‌کنه.….برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۴۰ سریال ترکی خواهران و برادران
قسمت ۳۴۰ سریال ترکی خواهران و برادران

قسمت ۳۴۰ سریال خواهران و برادران

آکف به کلانتری پیش ثریا میره و به خاطر کاری که کرده او را سرزنش می‌کنه ثریا بهش میگه خودت باعث شدی همچین کاری کنم تو باعث شدی یامان بیفته تو زندان منم دیگه از کوره در رفتم و اون فیلمو برای نباهت فرستادم تا دست از سر من برداری همان موقع لیدیا به اونجا میاد و سراغ پدرشو می‌گیره.….برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۳۹ سریال ترکی خواهران و برادران
قسمت ۳۳۹ سریال ترکی خواهران و برادران

قسمت ۳۳۹ سریال خواهران و برادران

وقتی عمر و سوسن حواسشان به چرخ نیست لیدیا و صرب پنهانی چرخ را از آنجا می‌برند آنها به کوچه ای می‌روند که سرازیریه و از بالا چرخ را رها می‌کنند. چرخ به شیشه مغازه‌ای می‌خورد و آن را میشکند و به داخل مغازه می رود. سوسن و عمر وقتی می‌بینند چرخ نیست شروع به گشتن می‌کنند آنها چرخ را داخل مغازه پیدا می‌کنند..….برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۳۸ سریال ترکی خواهران و برادران
قسمت ۳۳۸ سریال ترکی خواهران و برادران

قسمت ۳۳۸ سریال خواهران و برادران

بچه‌ها حاضر شدن تا به مدرسه برن اورهان با دیدن جایی که اوگلجان و فاطما وایسادن میگه چرا اونجا کنده شده؟ آنها سعی می‌کنند بحث را عوض کنند و اوگولجان میگه از توی خونه بوی گاز میاد اورهان با رفتن به داخل اوگولجان هم به دنبالش میره تا فاطما جای پول‌ها را عوض کند…….برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۳۷ سریال ترکی خواهران و برادران
قسمت ۳۳۷ سریال ترکی خواهران و برادران

قسمت ۳۳۷ سریال خواهران و برادران

الیف با عصبانیت از آن مرد می‌پرسد که چرا به آنجا اومده چه جوری آزاد شده؟ آن مرد بهش میگه آزادی مشروط داشتم از همسایه‌ها فهمیدم که سرپیل مرده و ازشون آدرس تورو گرفتم و اومدم اینجا الیف به برک اشاره می‌کنه و میگه این همون بچه‌ایه که فروختی خوب نگاش کن! سپس بعد از کمی گلگی کردن با عصبانیت پدرشو از خونه بیرون می‌کنه..….برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۳۶ سریال ترکی خواهران و برادران
قسمت ۳۳۶ سریال ترکی خواهران و برادران

قسمت ۳۳۶ سریال خواهران و برادران

آکف که در خوردن نوشیدن زیاده‌روی کرده حالت طبیعی ندارد و به دم در خانه ثریا می‌رود و شروع می‌کند به سر و صدا کردن ثریا به داخل می‌آوردش تا سوسن او را نبیند بعد از چند دقیقه راهیش می‌کنه تا بره.….برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۳۵ سریال ترکی خواهران و برادران
قسمت ۳۳۵ سریال ترکی خواهران و برادران

قسمت ۳۳۵ سریال خواهران و برادران

تو مدرسه همه بچه ها به استقبال استاد بوراک رفتن و اومدنشو جشن میگیرن استاد بوراک تشکر میکنه و خوشحال میشه سپس ازشون میخواد برگردن سرکارشون. بعد از مدرسه اوگولجان با عمر دفتر نظرسنجیو که به الیف داده بود میخونه و میگه مکانی که خیلی دوست داره فضاست من چیکار کنم الان؟….برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۳۴ سریال ترکی خواهران و برادران
قسمت ۳۳۴ سریال ترکی خواهران و برادران

قسمت ۳۳۴ سریال خواهران و برادران

فاطما در مقابل آکف به اورهان میگه که مچشو با ثریا گرفتم به خاطر همینه که این گوشی و گاز را بهمون داد اورهان از کار مادرش شرمنده می‌شه و گوشی را به آکف پس میده و میگه به زودی گاز را هم بهت پس میدم و با مادرش از اونجا میره. تولگا به آکف زنگ می‌زنه و برای برگردوندن استاد بوراک ازش کمک می‌خواد آکف قبول می‌کنه….برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۳۳ سریال ترکی خواهران و برادران
قسمت ۳۳۳ سریال ترکی خواهران و برادران

قسمت ۳۳۳ سریال خواهران و برادران

عمر با دست و پای بسته به صندلی به ته استخر فرو رفته سوسن از راه می‌رسه و تو آب می‌پرد اما نمی‌تونه طناب‌ها رو باز کنه به خاطر همین در استخر دنبال چیزی هست که بتونه طناب‌ها رو پاره کنه سپس با سیم چین سراغ عمر میره و بالاخره با سختی موفق میشه طناب‌ها رو پاره کنه و عمر را از آب بیرون بکشه.….برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۳۲ سریال ترکی خواهران و برادران
قسمت ۳۳۲ سریال ترکی خواهران و برادران

قسمت ۳۳۲ سریال خواهران و برادران

سوزان به پیشنهاد یامان بعد از خوردن شام به بار میرن تا کمی بیشتر خوش بگذرونن. فردای آن روز یامان وقتی از خواب بیدار می‌شه و سوزان را کنار خودش رو تخت می‌بینه شوکه می‌شه لیدیا قبل از رفتن به مدرسه پدرش را صدا می‌زند که او بهش میگه من بیدارم تو برو مدرسه.….برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۳۱ سریال ترکی خواهران و برادران
قسمت ۳۳۱ سریال ترکی خواهران و برادران

قسمت ۳۳۱ سریال خواهران و برادران

لیدیا به کافه مدرسه رفته که صرب از تیپ و ظاهرش تعریف می‌کنه لیدیا تشکر می‌کنه سپس صرب بهش میگه که می‌دونه او ازش خوشش میاد لیدیا می‌خنده و میگه اینو از کی شنیدی؟ صرب میگه وقتی آسیه به سوسن می‌گفت شنیدم لیدیا میگه من اونجوری گفتم به آسیه که به گوش سوسن برسه بتونم راحت‌تر به عمر نزدیک بشم….برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۳۰ سریال ترکی خواهران و برادران
قسمت ۳۳۰ سریال ترکی خواهران و برادران

قسمت ۳۳۰ سریال خواهران و برادران

شوال وقتی یاسمین را می‌بینه چاقو را از دستش میندازه رو زمین که یاسمین با ترس پیش مادرش میره و ازش می‌پرسه چه اتفاقی افتاده؟ شوال وقتی می‌بینه دخترش داره ازش حمایت می‌کنه خودشو به مریضی می‌زنه صرب و نباهت هم به آنجا میرن. صرب سریعا به اورژانس زنگ می‌زنه.….برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۲۹ سریال ترکی خواهران و برادران
قسمت ۳۲۹ سریال ترکی خواهران و برادران

قسمت ۳۲۹ سریال خواهران و برادران

آسیه به خانه میره و به امل میگه واسش کفش خریده امل خوشحال میشه و ازش تشکر میکنه. آیبیکه به اونجا میاد و میگه بابامو داره تلویزیون نشون میده و باهم به خانه میرن. در تلویزیون فیلم دوربین مداربسته بانک را اخبار نشون میده و آنها به اورهان افتخار میکنن. همان موقع از بانک به اونجا میان برای تشکر و بهش لوح تقدیر میدن….برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۲۸ سریال ترکی خواهران و برادران
قسمت ۳۲۸ سریال ترکی خواهران و برادران

قسمت ۳۲۸ سریال خواهران و برادران

پلیس‌ها به بانک میان و با اورهان صحبت می‌کنند تا اظهاراتشو ثبت کنند افراد داخل بانک اوهان را تشویق می‌کنند شنگول هم با افتخار دست اورهان را می‌گیرد و میگه شوهر منه اون یه قهرمانه. سوزان در حیاط کلوب در حال رسیدگی به بوته‌های گل هست یامان پیشش میره و از روحیه لطیفش خوشش میاد و ازش تعریف می‌کنه….برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۲۷ سریال ترکی خواهران و برادران
قسمت ۳۲۷ سریال ترکی خواهران و برادران

قسمت ۳۲۷ سریال خواهران و برادران

آکف وقتی از خانه بیرون می‌زنه ثریا با یک خط ناشناس به نباهت پیام میده و میگه که همسرت در ویلا بهت خیانت می‌کنه نباهت با دیدن این پیام جا می‌خوره و سریعاً حاضر میشه تا به ویلا برود. یامان و سوزان هنوز در شهرستان هستند چون هنوز ماشین تعمیر نشده آنها برای اقامت به هتلی رفتند و در حیاط هتل نشستن و با هم صحبت می‌کنند….برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۲۶ سریال ترکی خواهران و برادران
قسمت ۳۲۶ سریال ترکی خواهران و برادران

قسمت ۳۲۶ سریال خواهران و برادران

فاطما و شنگول دو رمال را به خانه شان می اورند تا انرژی های منفی را ازشون دور کنن. انها تظاهر میکنند که کارشونو شروع کردن ولی فاطما و شنگول را بیهوش میکنن. اوگولجان پیش الیف میره و میگه از کلاس رقص پیام دادن که بریم الیف میگه دلیلی نداره با تو برم با تولگا میرم.….برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۲۵ سریال ترکی خواهران و برادران
قسمت ۳۲۵ سریال ترکی خواهران و برادران

قسمت ۳۲۵ سریال خواهران و برادران

سوزان با عصبانیت به مدرسه سراغ شوال میره و فیلم سادو رو بهش نشون میده و با عصبانیت میگه تو باعث مرگ احمد شدی و الان میرم پیش پلیس تا به سزای اعماللت برسی شوال جلوشو می‌گیره و میگه اگه نری پیش پلیس منم صرب را راضی می‌کنم تا شکایتشو پس بگیره او اول قبول نمی‌کنه اما با یادآوری اینکه آسیه بی‌گناه افتاده زندان قبول می‌کنه….برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۲۴ سریال ترکی خواهران و برادران
قسمت ۳۲۴ سریال ترکی خواهران و برادران

قسمت ۳۲۴ سریال خواهران و برادران

وقتی شوال با یاسمین و صرب از کلانتری بیرون میان عمر با عصبانیت می‌خواد به صرب حمله کنه که اورهان جلوشو می‌گیره شوال طلبکارانه میگه پسر من داشت می‌مرد! صرب هم میگه آسیه قبل از هول دادنم باید به اینا فکر می‌کرد اوگولجان که از این تهمت عصبی شده یه طرف صرب حمله می‌کنه و آکف آنها را از هم جدا می‌کند….برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۲۳ سریال ترکی خواهران و برادران
قسمت ۳۲۳ سریال ترکی خواهران و برادران

قسمت ۳۲۳ سریال خواهران و برادران

شنگول با فاطما و بقیه شرکت کنندگان شروع می‌کنند به آشپزی کردن شنگول زیر چشمی فاطما را زیر نظر داره از طرفی فاطما هم او را با حرص نگاه می‌کند در آخر غذاهایشان را بعد از درست کردن در یخچال قرار میدن. عمر سوسن را با خود به حیاط مدرسه می‌بره و با کیکی که گرفته او را سورپرایز می‌کنه سوسن با دیدن کیک تعجب می‌کنه.….برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۲۲ سریال ترکی خواهران و برادران
قسمت ۳۲۲ سریال ترکی خواهران و برادران

قسمت ۳۲۲ سریال خواهران و برادران

همه در حیاط خونه اورهان نشستن و اورهان و شنگول گلگی میکنن که چرا به اونا چیزی نگفتن عمر میگه فعلا مشکلی نیست آسیه را هم آزاد کردن گفتم نگران نشین سپس تصمیم میگیره بره به بیمارستان تا قبل از اینکه صرب اظهاراتشو ثبت کنه باهاش حرف بزنه آسیه میخواد همراهش بره اما عمر میگه نه نمیخواد خودم برم بهتره.….برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۲۱ سریال ترکی خواهران و برادران
قسمت ۳۲۱ سریال ترکی خواهران و برادران

قسمت ۳۲۱ سریال خواهران و برادران

همگی به پرت شدن صرب نگاه می‌کنند و شوکه میشن یاسمین با فریاد برادرش را صدا می‌زند و بالا سرش میره آسیه و آیبیکه بالا سر صرب میرن و یاسمین بهش میگه تو برادرمو هول دادی خودم دیدمت اون بالا بودی آسیه انکار می‌کنه و میگه من کاری نکردم. استاد بوراک پیش شوال میره و خبر پرت شدن صرب را می‌دهد….برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۲۰ سریال ترکی خواهران و برادران
قسمت ۳۲۰ سریال ترکی خواهران و برادران

قسمت ۳۲۰ سریال خواهران و برادران

آیبیکه با عمر و سوسن در حیاط مدرسه نشستن که برک پیششون میره و به عمر میگه درباره کار مدلینگ که بهت گفته بودم باهام تماس گرفتن شب باید بریم برای عکاسی عمر قبول می‌کنه از طرفی آیبیکه خوشحال می‌شه اما سوسن حسادت می‌کنه. شنگول وانت نجار محله را قرض گرفته و دنبال اوهان میره ازش می‌خواد سوار ماشین بشه… برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید

قسمت ۳۱۹ سریال ترکی خواهران و برادران
قسمت ۳۱۹ سریال ترکی خواهران و برادران

قسمت ۳۱۹ سریال خواهران و برادران

ثریا با سوزان در کلوب صحبت می‌کنه و میگه چقدر دلم می‌خواد با کاروان برم جایی و کمپ بزنم و مدتی استراحت کنم آکف حرف‌های او را می‌شنود. تو کافه مدرسه صرب با یک پسر جر و بحث می‌کند آسیه میره جلو و وساطت می‌کند و به صرب میگه به اون پسر کاری نداشته باشد صری با کلافگی از اونجا میره….. برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید

قسمت ۳۱۸ سریال ترکی خواهران و برادران
قسمت ۳۱۸ سریال ترکی خواهران و برادران

قسمت ۳۱۸ سریال خواهران و برادران

شنگول که حالش بهتر شده سوزان میگه من حرف‌های نباهت خانم و آکیف را شنیدم و گفتم کار شوال بوده آکیف میگه منو نباهت درباره یه خبر مربوط می‌شد به یه کلاهبرداری صحبت می‌کردیم بحث به سادو کشید و به شوخی گفتیم کسی که این کارها ازش برمیاد شواله شنگول هم اینو شنیده و اشتباه برداشت کرده شنگول سریعاً تایید می‌کنه…. برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید

قسمت ۳۱۷ سریال ترکی خواهران و برادران
قسمت ۳۱۷ سریال ترکی خواهران و برادران

قسمت ۳۱۷ سریال خواهران و برادران

یاسمین پیش ماهر میره تا با هم صحبت کنند ماهر اتفاقی کتابی مصور در کیف یاسمین می‌بینه آنها به حیاط میرن تا درباره کتاب‌های مصور که مورد علاقه هردویشان هست صحبت کنند یاسمین وقتی اشتیاق ماهر را می‌بینه می‌خواد نسبت به علاقه‌اش به او اعتراف کند اما همان موقع گارسونی روی زمین می‌افتد و ماهر میره کمکش….. برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید

قسمت ۳۱۶ سریال ترکی خواهران و برادران
قسمت ۳۱۶ سریال ترکی خواهران و برادران

قسمت ۳۱۶ سریال خواهران و برادران

ماشین پلیس میاد و عمر را با خودش میبره. آسیه امل را خونه میزاره و با اورهان میره کلانتری. اورهان سرزنشش میکنه که چرا خودشو کنترل نکرده. انها پیش سوزان میرن و او بهشون میگه باید برن رضایت بگیرن تا بیاد بیرون سپس میگه من میرم با پدر اون بچه حرف بزنم….. برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید

قسمت ۳۱۵ سریال ترکی خواهران و برادران
قسمت ۳۱۵ سریال ترکی خواهران و برادران

قسمت ۳۱۵ سریال خواهران و برادران

شنگول پیش نباهت رفته و میگه همه تو خونه باهام قهرن و ازش میخواد اونجا بمونه چند وقت نباهت قبول میکنه. در مدرسه شوال پیش بچه ها میره و برگه ای میدهد تا به والدینشون بدن تا از سمیناری که واسه کنکور ترتیب داده مطلع بشن. سوسن پیش عمر میره و بهش میگه که باهم بعد مدرسه برن بیرون برنامه سورپرایز داره….. برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید

قسمت ۳۱۴ سریال ترکی خواهران و برادران
قسمت ۳۱۴ سریال ترکی خواهران و برادران

قسمت ۳۱۴ سریال خواهران و برادران

شنگول و حلمیه و امل سوار ماشین شدن و شنگول به شدت مضطرب و بهم ریخته ست و به جون حلمیه غر میزنه عمر به شنگول زنگ میزنه که حال امل را بپرسه اما او از ترس جواب نمیده‌. ثریا و نباهت سر میز تو رستوران نشستن که ثریا میگه یامان و آکیف را هم دعوت کردم تا آشتیشون بدیم چون تو کلوب دعوا کردن نباهت میگه….. برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید

قسمت ۳۱۳ سریال ترکی خواهران و برادران
قسمت ۳۱۳ سریال ترکی خواهران و برادران

قسمت ۳۱۳ سریال خواهران و برادران

اکیف تو کلوب از ثریا میپرسه که دلیل کارهای اخیرش چی بوده او میگه هیچی فقط نمیخواستم رابطه ات با نباهت بهم بخوره آکیف میگه من خودم اشتباه کرده بودم خودمم درستش کردم سپس با طعنه میگه نکنه از من خوشت میاد؟ ثریا میخنده و بحثو عوض میکنه سپس از اونجا میره. لیدیا با اوگولجان که هم گروهیه رفتن به کلوب….. برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید

قسمت ۳۱۲ سریال ترکی خواهران و برادران
قسمت ۳۱۲ سریال ترکی خواهران و برادران

قسمت ۳۱۲ سریال خواهران و برادران

شنگول رفته پیش آیلا تا بهش سر بزنه او مدام گریه میکنه و میگه برک از خونه رفته و ازم متنفر شده دیگه نمیخواد حتی منو ببینه شنگول میگه اینجوری نیست برمیگرده فقط به زمان احتیاج داره خودتو اذیت نکن. آیبیکه سر کلاس میره و میگه استاد نمیتونه بیاد به من گفته تکالیف گروهیتونو بگم بهتون سپس گروه هارو میخونه…. برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید

قسمت ۳۱۱ سریال ترکی خواهران و برادران
قسمت ۳۱۱ سریال ترکی خواهران و برادران

قسمت ۳۱۱ سریال خواهران و برادران

برک اول حرف های آیبیکه را باور نمیکنه اما وقتی به رفتارهای مشکوک اخیرا آیلا فکر میکنه باور میکنه و با عصبانیت میخواد بره پیش آیلا تا سوالاتی بکنه آیبیکه هم دنبالش می رود. نباهت با عصبانیت کلوب را ترک میکنه و آکیف سعی میکند جلوشو بگیرد اما موفق نمیشه و نباهت از اونجا میره…. برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید

قسمت ۳۱۰ سریال ترکی خواهران و برادران
قسمت ۳۱۰ سریال ترکی خواهران و برادران

قسمت ۳۱۰ سریال خواهران و برادران

اکیف و یامان برای مهمون ها سخنرانی میکنن و درباره کلوب صحبت میکنن سپس آکیف دور از چشم نباهت پیش ثریا میره و گرم صحبت میشه ثریا میگه فکر میکنم از من خوشت میاد ولی نمیشه چون متعهلی آکیف درباره رابطه اش با یامان میپرسه که او میگه یامان مردی خوشتیپه و مانعی بینمون نیست درباره اش میتونم فکر کنم… برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید

قسمت ۳۰۹ سریال ترکی خواهران و برادران
قسمت ۳۰۹ سریال ترکی خواهران و برادران

قسمت ۳۰۹ سریال خواهران و برادران

یاسمین پیش تولگا میره تا باهمدیگه بعد از مدرسه بیرون برن که درباره مسئله ای باهاش حرف بزنه. برک متنی درباره خداحافظی استوری میکنه که آیبیکه با خوندنش جا میخوره و از الیف میپرسه ماجرا چیه حالش خوبه؟ الیف از نگرانیش و حسی که هنوز به برک داره خنده اش میگیره و میگه نگران نباش حالش خوبه جایی هم نمیخواد بره…. برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید

قسمت ۳۰۸ سریال ترکی خواهران و برادران
قسمت ۳۰۸ سریال ترکی خواهران و برادران

قسمت ۳۰۸ سریال خواهران و برادران

ماهر نباهت و آکیف را به کلوب رسونده که آکیف کتش را تو ماشین جا میزاره نباهت دستمال گردنو تو جیب کتش میبینه و تعجب میکنه. آیبیکه تو مدرسه وقتی میبینه برک نیومده نگران میشه که الیف میگه سر درد داشت. سوسن پیش عمر میاد و میگه مادرم برگشته و نمیخواد دیگه تنهام بزاره عمر واسش خوشحال میشه…. برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید

قسمت ۳۰۷ سریال ترکی خواهران و برادران
قسمت ۳۰۷ سریال ترکی خواهران و برادران

قسمت ۳۰۷ سریال خواهران و برادران

اسیه تو خونه خالخ مریم در حال جمع کردن لباس هاست که خاله مریم میره گازو باز میکنه تا برای پسرش نیمرو درست کنه که میبینه تخم مرغ ندارن واسه همین میره از خونه بیرون برای خرید تخم مرغ اسیه متوجه رفتنش نمیشه. اکسف به استانبول برگشته و با نباهت میره به رستوران نباهت از تیپ آکیف خوشش میاد.. برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید

قسمت ۳۰۶ سریال ترکی خواهران و برادران
قسمت ۳۰۶ سریال ترکی خواهران و برادران

قسمت ۳۰۶ سریال خواهران و برادران

آیبیکه به چتر برک نگاه میکند و غصه میخورد شنگول میره پیشش و میپرسه چیشده که آیبیکه باهاش دعوا میکنه و میگه تو آیلا خانم باعث شدین ما از هم جدا بشیم شنگول بهش میگه به جای اینا باید فکرت درس و مشقت باشه و میره. آسیه به خانه میره که میبینه فاطما نرفته و خوشحال میشه فاطما بهشون میگه… برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید

قسمت ۳۰۵ سریال ترکی خواهران و برادران
قسمت ۳۰۵ سریال ترکی خواهران و برادران

قسمت ۳۰۵ سریال خواهران و برادران

سوزان به پلیس ها میگه که دارین اشتباه میکنین من نکشتمش قاتلش بیرون داره میگرده واسه خودش! مامورها میگن تو کلانتری همه چیز مشخص میشه. بچه ها به خانه برمیگردن که آسیه با دیدن آیبیکه میگه شماها برین کتابهای بگم حرف بزنم سپس ازش میپرسه چرا انقدر بهم ریخته ای؟ میونه ات با برک خوب شد؟…. برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید

قسمت ۳۰۴ سریال ترکی خواهران و برادران
قسمت ۳۰۴ سریال ترکی خواهران و برادران

قسمت ۳۰۴ سریال خواهران و برادران

سوزان به پلیس ها میگه که دارین اشتباه میکنین من نکشتمش قاتلش بیرون داره میگرده واسه خودش! مامورها میگن تو کلانتری همه چیز مشخص میشه. بچه ها به خانه برمیگردن که آسیه با دیدن آیبیکه میگه شماها برین کتابهای بگم حرف بزنم سپس ازش میپرسه چرا انقدر بهم ریخته ای؟ میونه ات با برک خوب شد؟…. برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید

قسمت ۳۰۳ سریال ترکی خواهران و برادران
قسمت ۳۰۳ سریال ترکی خواهران و برادران

قسمت ۳۰۳ سریال خواهران و برادران

بچه ها منتظرن تا لیدیا بیاد که اوگولجان از لیدیا مدام تعریف میکنه که تولگا میگه تو الان داری جلو من به دختر داییم نخ میدی؟ بعد از چند دقیقه لیدیا میاد و به تولگا میگه که بابام دوستشو شام دعوت کرده تو هم بیا که تنها نباشم سپس از بچه ها میخواد اونا هم بیان که عمر و آسیه مخالفت میکنن اما اوگولجان…. برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید

قسمت ۳۰۲ سریال ترکی خواهران و برادران
قسمت ۳۰۲ سریال ترکی خواهران و برادران

قسمت ۳۰۲ سریال خواهران و برادران

نباهت پیش سوزان رفته و باهاش حرف میزنه تا بفهمه تونسته پول جور کنه یا نه. سوزان بهش میگه نه هنوز به چندتا از دوستام گفتم ولی کی آخه ۳ میلیون یکدفعه بهم میده؟ تو فکر وام گرفتنم نباهت با شنیدن این موضوع بهش میگه نکنیا! خودتو درگیر وام و قرص نکن و سعی میکنه اونو منصرف کنه از وام گرفتن.. برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید

قسمت ۳۰۱ سریال ترکی خواهران و برادران
قسمت ۳۰۱ سریال ترکی خواهران و برادران

قسمت ۳۰۱ سریال خواهران و برادران

سوزان پیش اکیف و نباهت می رود و قضیه را برایشان تعریف میکند انها دستپاچه میشوند و آکیف میگه که نباید به حرفش اعتماد کنی اون یه کلاهبرداره سوزان ازشون ۳ میلیون لیر قرض میخواد که اکیف میگه به خاطر سرمایه گذاری تو یه کلوب دستشون خالیه و ندارن. بعد از رفتن سوزان اکیف پیش شوال میره و میگه پول ندادنت… برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید

قسمت ۳۰۰ سریال ترکی خواهران و برادران
قسمت ۳۰۰ سریال ترکی خواهران و برادران

قسمت ۳۰۰ سریال خواهران و برادران

آکیف با ماهر به رستوران رفتن که میبینن یامان دایی تولگاست و خود تولگا هم اونجاست و بعد از کمی حرف زدن باهمدیگه خوش و بش میکنن و فقط میشن. شب عمر و آسیه با اوگولجان و آیبیکه میرن به مدرسه و شروع میکنن به رنگ کردن دیوارهای تریا. یاسمین پیش سوسن رفته و باهم درباره تکلیف مدرسه شون تحقیق میکنن… برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید

قسمت ۲۹۹ سریال ترکی خواهران و برادران
قسمت ۲۹۹ سریال ترکی خواهران و برادران

قسمت ۲۹۹ سریال خواهران و برادران

از اونجایی که شنگول به خاطر تبلیغ اخراج شده، شب کسایی که بهش پول داده بودن واسه تبلیغ به دم در خونه شون میرن تا پولشونو پس بگیرن که شنگول میگه بهتون میدم فرار که نمیکنم. سپس وقتی به داخل میرن اورهان میگه چرا پس ندادی بهشون؟ شنگول میگه گفتم که سرمایه گذاری کردم اورهان میگه کجا؟.. برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید

قسمت ۲۹۸ سریال ترکی خواهران و برادران
قسمت ۲۹۸ سریال ترکی خواهران و برادران

قسمت ۲۹۸ سریال خواهران و برادران

ماهر با آکیف وارد مدرسه میشه که نظر بچه ها جلب میشه که اون کیه! سپس آکیف اونارو به همدیگه معرفی میکنه و وقتی به آسیه میرسه میگه تو هم میشناسیش دیگه. بعد از رفتنشون اوگولجان میگه تو از کجا میشناسیش؟ او میگه این پسر همونیه که عمو آکیفو نجات داد رسوندش بیمارستان تولگا میگه چی میگی؟… برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید

قسمت ۲۹۷ سریال ترکی خواهران و برادران
قسمت ۲۹۷ سریال ترکی خواهران و برادران

قسمت ۲۹۷ سریال خواهران و برادران

استاد بوراک عمر و آسیه و صرب را تنبیه کرده که مدرسه را تمیز کنن اما شوال میاد و به صرب میگه تو برو من به خدمه میگم اینجارو تمیز کنن عمر اعتراض میکنه که همان موقع سوزان میاد و میگه چخبره؟ اونا باهم بحث میکنن که در آخر شوال کم میاره و از اونجا میره. آکیف و ماهر رفتن به دم در خونه تولگا و منتظر اون هستن… برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید

قسمت ۲۹۶ سریال ترکی خواهران و برادران
قسمت ۲۹۶ سریال ترکی خواهران و برادران

قسمت ۲۹۶ سریال خواهران و برادران

آسیه و نباهت به اتاق دوروک رفتن و اونجارو میگردن که صندوقی پیدا میکنن، آنها تو صندوق فیلمی پیدا میکنن که سریعا تو پروژکتور میزارن و رو دیوار اتاقش پخش میشه. دوروک آهنگی خونده و نواخته که روی فیلم رقصیدنش با آسیه گذاشته اونا با دیدن فیلم گریه شان میگیره و نباهت از رمانتیک بودن پسرش تعریف میکنه… برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید

قسمت ۲۹۵ سریال ترکی خواهران و برادران
قسمت ۲۹۵ سریال ترکی خواهران و برادران

قسمت ۲۹۵ سریال خواهران و برادران

برک قبل از رفتن به مدرسه میره از سطل آشغال گوشی که آیلا شکوندو برمیداره تا ببینه ماجرا چیه. آسیه وقتی به مدرسه میره با دیدن اونجا یاد خاطراتش با دوروک میوفته باهمدیگه  و گریه اش میگیره. آنها به داخل میرن که میبینن شوال به مدرسه اومده و تو ورودی وایساده و به عنوان صاحب مدرسه در حال گیر دادن به ظاهر بچه ها هست…. برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید

قسمت ۲۹۴ سریال ترکی خواهران و برادران
قسمت ۲۹۴ سریال ترکی خواهران و برادران

قسمت ۲۹۴ سریال خواهران و برادران

مراسم خاکسپاری دوروک برپا شده و همگی سرخاک هستن و با گریه دفنش میکنن. آسیه از حال بد تو بیمارستانه و آرامبخش بهش زدن. سوزان و آیلا نباهت را از اونجا میبرن، همگی میرن و آکیف تنهایی بالاسر قبر دوروک میشینه و گریه میکنه. بعد از مراسم سوسن پیش عمر میره و میخواد باهاش حرف بزنه که عمر بهش اعتنایی نمیکنه… برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید

قسمت ۲۹۳ سریال ترکی خواهران و برادران

قسمت ۲۹۳ سریال خواهران و برادران

استاد سر کلاس درباره شخصیت یه رمان حرف میزنه که صرب شروع میکنه به تیکه انداختن و بعد از کلاس عمر بهش میگه چرا دستای سر من برنمیداری؟ من که گفتم ارث نمیخوام! آنها بحث میکنن که در آره صرب به عمر میگه به نظرم از سوزی بپرس داداشت چجوری مرده! و میره… برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید

قسمت ۲۹۲ سریال ترکی خواهران و برادران

قسمت ۲۹۲ سریال خواهران و برادران

صرب و عمر باهم درحال گپ زدنن که شوال میاد و ماجرای تو جلسه را میگه و به صرب میگه که این عمر هنوز خاک پدرت خشک نشده افتاده رو مال و اموالشون و میخوان نبش قبر کنن! شنگول و سوزان میان و با شوال بحث و دعوا میکنن که دعوا به عمر و صرب هم کشیده میشه و اونا هم باهم دعوا میکنن و دوباره باهم بد میشن… برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید

قسمت ۲۹۱ سریال ترکی خواهران و برادران
قسمت ۲۹۱ سریال ترکی خواهران و برادران

قسمت ۲۹۱ سریال خواهران و برادران

یاسمین و صرب در حال جمع کردن وسایل پدرشون هستن که تو تصادف مرده، عمر هم اونجاست و کلاهی از باباش احمد دستش گرفته و میگه ای کاش بیشتر باهم وقت میگذروندیم زودتر پیدا میکردیم همو. شوال مادر یاسمین و صرب میاد و به عمر میگه اینجا چیکار میکنی؟ عمر میگه من واسه دیدن خواهر و برادرام از تو اجازه نمیگیریم!… برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا