خلاصه داستان قسمت دوم سریال کره ای شبح را بگیر
در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت دوم سریال کره ای شبح را بگیر که در ۲۳ قسمت ساخته شده و از شبکه پنج تهران پخش می شود، را می خوانید… با ما همراه باشید. داستان این سریال درباره ی زنی به نام یو ریونگ است که یک کارآگاه پلیس تازه کار می باشد. خواهر دوقلوی او مبتلا به اوتیسم ناپدید شده است و یو ریونگ برای یافتن خواهرش به تیم پلیس مترو می پیوندد تا او را پیدا کند. یو ریونگ دارای حس عدالت طلبی قوی و قوه ادراک ماوراء طببعی است. او از این حس و نیرو برای حل کردن پرونده ها استفاده می کند ولی اکثر اوقات بدلیل عجول بودن دچار دردسر می شود.
خانم پلیس متوجه تکون های عجیب و غریب ماشین شده و به سراغ آقایی که سوار ماشینش است رفته تا او را بگرده که مرد پشت فرمون،دست خانم را لای شیشه ماشین می ذاره و شروع به حرکت می کنه که رئیس پلیس واحد مترو با موتور خانم پلیس به سمت آن ماشینحمله می کنه تا او را نجات بدهد و چند دقیقه بعد ماشین حمل مجرمین به آن جا میره و اون مجرم ها را هم با خودش می برد…
روز بعد خانم پلیس با ذوق به سمت رئیس پلیس مترو میره تا باز هم شانس خودش را برای همکاری امتحان کنه که آقای رئیس قبول نمیکنه و میگه من هنوز نمی دونم شما چرا تمام جزئیات ایستگاه های مترو را بلدید و نمی تونیم باهاتون همکاری کنیم که اون خانم با چشمهای پر از اشک از آن جا می رود…
مشخص می شود که خواهر او قربانی قتل های زنجیره ای بوده که هیچ پلیسی براش پیگیری نکرده و معلوم میشه به خاطر گشتن هایزیاد، همه چی تو ذهنم حک شده…
خانم قربانی که یوری یونگ پلیس خانم به مشکلش رسیدگی کرده بود به دفتر پلیس واحد مترو رفته تا از او تشکر کنه و همین موضوعباعث میشه که رئیس اون جا بهش پیام بده امشب شیفت شب باید بره، او هم با خوشحالی خودش را به آن جا می رساند…
پرونده خواهر یوری یونگ در دست رئیس دایره جنایی است و یکی از همکاراش گمون می کنه که او اولین نفر در شروع این قتل ها بوده وحالا با همکاری کردن باهاش شاید بشه ربطشون و پیدا کرد…
بعد از خاموش شدن کل چراغ ها یوری یونگ کلید مترو را برداشته و با یک چراغ قوه به همان تونلی که شبح مترو بدون دیده شدن میتونه ازش رد بشه، می رود…
رئیس پلیس در مسیر خانه متوجه نبود کلیدش میشه و به محل کارش بر می گرده و هر چی نیروی تازه کارش را صدا می کنه جوابی نمیگیره و به دنبالش می رود…
رئیس پلیس به همان جا رسیده و یوری یونگ هم مسیری از تونل را رفته که یهو شبح مترو بهش ضربه می زند و صدای جیغش به گوشرئیس پلیس می رسه و به دنبالش میره…
او میگه که شبح مترو رو دیده و باید هر چی سریع تر دستگیرش کنیم و دوباره بلند می شود و شروع به دویدن می کند و رئیس پلیس همبه دنبالش میره ولی بعد از مدتی زمین می خوره و بهش نمیرسه، تنها هم کیف پول رئیسش که از وسایل او آن جا افتاده را پیدا میکند…
خانم پلیس کمی بعد بهش می رسه و با نا امیدی میگه گمش کردید که او عصبی میشه و میگه شبح نبود، ملخ بود و با هم بر می گردند،مرد ملقب به شبح هم آن جا است و از پشت ستونی می بیننش…
رئیس پلیس حسابی بابت کار خانم پلیس و بدون اجازه رفتن به اون تونل بازخواستش می کنه و میگه اگر تکرار شه می فرستمت به یککلانتی محلی و می رود…
روز بعد رئیس پلیس به دیدن یک خانم مسن اما بیمار رفته که خودش را ۱۷ ساله جا می زند ولی در اصل آن خانم مادر رئیس پلیس استو پسرش را نمی شناسند و میشه حدس زد که او آلزایمر دارد…
روز بعد خانم پلیس و رئیسش به مترو رفته اند تا به کارشان برسند، رئیس پلیس قصد داره به خاطر کار دیروز کارمندش، کاری و بهشنسپاره ولی او قابل کنترل نیست و به دنبالش می رود که در میانه راه دوباره اشتباه می کند و جلوش را می گیرد…
مردی که مسئول رساندن بسته ها به صاحبانشان بود به خاطر گم شدن موبایلش به سراغ پلیس مترو رفته است و بسته هایش را رویمیز آن جا می گذارد که با بسته ای که کیف پول رئیس کل اداره امنیت مترو آن جاست قاطی میشه و رئیس پلیس واحد اشتباها آن رابرای رئیسش می برد و او حسابی عصبی می شود…
مرد پست چی، همان بسته را برای صاحبش برده است که مرد به دنبال وسیله خودش است و با دیدن کیف پول بهم می ریزه و عصبیپیرمرد را کتک می زنه که خانم پلیس و رئیسش از راه می رسند و متوجه ماجرا می شوند، اما نمی تونن مجرم را دستگیر کنند و بااورژانس تماس می گیرند تا پیرمرد را ببرد و بعد هم رئیس پلیس با گشتن بسته های او متوجه میشه داخل همشون مواد مخدره وقاچاقچیا از صندوق امانات مترو برای جا به جایی بسته هاشون استفاده می کنند…
خانم پلیس احساساتی شده و می خواد خودش داخل این پرونده هم ورود کنه که رئیسش جلوشو می گیره و میگه بهتره کمی هم به فکرخانواده اش که تو خونه منتظرشن باشه…
