خلاصه داستان قسمت ۱۱ سریال ترکی زندگی شاهانه من + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۱۱ سریال ترکی زندگی شاهانه من را برای دوستداران این سریال قرار داده ایم همراه ما باشید. سریال زندگی شاهانه من به کارگردانی چاغری بایراک و نویسندگی مریچ آسمی در سال ۲۰۲۳ در ترکیه تولید شده است. هلال آلتینبیلک، اونور تونا و ییگیت اوزشنر بازیگران شناخته شده این سریال هستند. این سریال، پر از رمز و راز، روایتگر داستان شوکه  کننده شبنم است. شبنم با مشکلات بزرگی به دنیا آمده است و سخت کوشیده است تا آن ها را پشت سر بگذارد و هر آنچه لازم است را برای این کار انجام دهد اکنون او سعی می کند از زندگی خلافکارانه گذشته خود خلاص شود.

قسمت ۱۱ سریال ترکی زندگی شاهانه من
قسمت ۱۱ سریال ترکی زندگی شاهانه من

قسمت ۱۱ سریال ترکی زندگی شاهانه من

آیدین خبری که دیدم داد بهش را پخش کرده که نیهات همسر اون زن که خبر دوستیش با مربیش پخش شده به خانه میره و با اینکه خبرو دیده ولی چیزی نمیگه و با همسرش حرف میزنه و میگه میخوام رابطه مونو درست کنیم و از اول شروع کنیم او هم خوشحال میشه و قبول میکنه. شبنم خونه مسعود اومده و او میخواد نوشیدنی بیاره تا بهم صحبت کنن و مسعود صداشو ضبط کنه که شبنم هنوز چیز خاصی نگفته حالش بد میشه و سرش گیج میره سپس یهو رو زمین میوفته که مسعود میگیرتش و زخم چاقو را روی پاش میبینه و سریع به کلانتری زنگ میزنه تا آمبولانس خونه او بفرستن و به کسی چیزی نگه. اونور برای قهوه خداحافظی میره پیش ملیسا و او سعی میکنه به اونور نزدیک بشه اما او نمیزاره و میخواد بره که ملیسا از پشت بغلش میکنه و اونور دیگه نمیتونه خودشو کنترل کنه و او را میبوسه. وقتی شبنم به هوش میاد میبینه رو تخت بیمارستانه و مسعود نمیزاره از جاش بلند بشه و ازش درباره زخم چاقو میپرسه او میگه با اونور دعوام شد و این یه اتفاق بود نخواستم کسی بفهمه سپس مسعود قبول میکنه و چون میبینه شبنم جاییو نداره بره میبرتش خونه خودش و شبنم رو کاناپه میخوابه. اونور به خانه برگشته و به خاطر کاری که کرده حالش بده و عذاب وجدان داره.

ملیسا از کف اتاق که لباس ها ریخته عکس گرفته و برای آیسل فرستاده او خوشحال میشه. شبنم فردای آن روز صبح زود میره خونه و فهمیده که او با ملیسا رابطه داره و بهم ریخته وقتی وارد خونه میشه گلدان گل مشکی را روی میز پاگرد میبینه و یاد گلی میوفته که تو خونه آیسل دیده و به دیدم زنگ میزنه و میگه که باهم رابطه دارن آیسل هم میدونه و حتما مدرکم داره و از عصبانیت قطع میکنه. آیدین با دیدن اون زن تو انجمن میره پیشش و میگه تو به خاطر پخش اون خبر ازم ناراحت نیستی؟ اومیگه نه چرا باشم؟ ازت ممنون هم هستم چون رابطه ام با نیهات خیلی خوب شده هم سفرو خرج و عشق و علاقه اش بیشتر شده و ازش بازم تشکر میکنه…..

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی زندگی شاهانه من + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا